eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
54 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
می توان گفت نمک گیر نگاهم شده ای... بی نمک نیست اگر سفره ی بی نانی هاست!
غروب رفتنت را در چه ضلع و زاویه می‌دید؟ ریاضی دان که عاشق می‌شود نقاله می‌سازد!
بى تو با خاطره‌ات هم سر دعوا دارم قول دادم به كسى غير تو عادت نكنم
چشم در چشم شدیم و تو فقط پلک زدی ضربانم به همین پلک زدن رفت که رفت بعد آن تجربهٔ حاصل نزدیک به مرگ روح من در پی آن نازْ شِکن رفت که رفت
با کس ار بد کرده‌اي حاشا مکن🍂🌻 هیچکس را هیچ‌ جا رسوا مکن. زر بدست طفل دادن ابلهیست اشک را نذر غم دنیا مکن. "پیرو خورشید یا آیینه باش" هرچه‌ عریان دیده‌اي افشا مکن.🍂🌻 ♡ مولانا ♡
هیچ‌وقت برای فهمیده شدن فریاد نزنید ! آنکه شما را بفهمد ، صدای سکوتتان را بهتر می‌شنود ... 🌴💙🌴
-------- دوباره می نویسمت ڪنار بیت آخرم و چکہ‌چکہ میچڪم بہ سطرهاے دفترم √تو√ تازیانہ میزنی بہ زخمہ‌ے خیال من من آب و دانہ میدهم بہ خوش خیالِ باورم √تو√ مثل ماهِ برکہ‌اے و من غریق مست شب دوباره √تو√ دوباره من .. شناورے ، شناورم شنیده‌ام ز پنجره سراغ من ڪَرفتہ‌اے هنوز مثل قاصدڪ میانِ ڪوچہ پرپرم ڪَلایہ از قفس ڪمی ، ڪمی عجیب میرسد خودم قفس خریده‌ام براے این ڪبوترم شبی بخواب دیدمت میانِ تنڪَــِ ڪوچہ‌ها قدم زنان قدم زنان √تو√ را بہ خانہ میبرم غزل بخواب میرود ، بہ انتها رسیده،ام تمام من چڪیده شد ڪنارِ بیت آخرم ..!!
گر یار من برافکند از رخ نقاب رویش عالم به هم بر می زند از انقلاب مویش
مردانه قول داده ام و عاشقت شدم من مرد قولهای بزرگم ولی زنم
از بس بدی دیدم به خود گفتم: «باید کمی بد را بلد باشم...!»
نبوده زلزله ای تاکنون درون جهان تکان دهنده تر از وحشتِ نبودنِ تو
یار، حال من بیمار ندانست دریغ..
قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ قدر یاران وفادار ندانست دریغ..
گاه باید همه سرمایهٔ خود را بدهی تا که شاید بتوانی ز تلاطم برهی فرض کن قایق بشکسته به موج افتاده تکه چوبی که نباید به کسی باج دهی
آنکه تا دیروز با یارانهٔ من حال کرده معده اش را پر کباب و جوجه ها و بال کرده آنکه عمری سفره اش پر زرق و برق و با لعاب است جگر و مرغ و حلیم از شب در یخچال کرده اینک اما جیغ و داد و ناله هایش تا سر صبح همهٔ شهر و دیار و روستا را لال کرده هم خجالت میکشم هم نای گفتن را ندارم من نمیدانم فقیری یا که پولی چال کرده ورنه آن انسان سر و صورت به سیلی سرخ کرده لطف حق دانسته حتی شکر حق هر سال کرده ای که میخواهی برای زندگی آسوده باشی با قناعت زندگی کن،وقف قیل و قال کرده
همين "تو" كه حتى فكرَش را هم نميكنى ميتوانى دليلِ حالِ خوبِ جمعه هاى يك نفر باشى... خودَت را دريغ مكن 👤 علی قاضی نظام
برگرد انتظار اهالی آسمان خیره به راه آمدنت مانده چشممان داریم از نیامدنت زجر می کشیم عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
🍃‍‍⚘ دمید صبح و نشد گرم چشمِ راحتِ ما سپیده‌دم نمڪے بود بر جراحت ما
گفته بودم جان من وابسته ے لبخند توست... گر تو خوش باشے منم غم را به جانم میخرم...
ای جهانی محو رویت، محو سیمای که‌ای؟ ای تماشاگاه عالم، در تماشای که‌ای؟ عالمی را روی دل در قبلهٔ ابروی توست تو چنین حیران ابروی دلارای که‌ای؟ 🌹🌹🌹
هلاک توبه‌ی مستان شوم که در دل شب بهشت می‌طلبند از برای جوی شراب
شربتِ لعلِ لبت بود شفایِ دل ما به عبث ما ز پیِ نسخه‌ی عطار شدیم...
‌شعر می‌خوانـَم که دلتنگی فراموشَم شَود گر چه می‌دانَم دوایِ دوری‌اَت این کار نیست..!
ای جهانی محو رویت، محو سیمای که‌ای؟ ای تماشاگاه عالم، در تماشای که‌ای؟ عالمی را روی دل در قبلهٔ ابروی توست تو چنین حیران ابروی دلارای که‌ای؟ 🌹🌹🌹
ریخت گر خونِ دلم را چشمِ او، جرمِ من است خود به دستِ مست دادم ساغرِ لبریز را...