eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مگر روزی نگفتی بر سر این عهد می مانی؟ چرا امروز میگویی چه عهدی و چه پیمانی ؟ قسم خوردی برایم تا به آخر پیش من هستی پریشان کرده ای من را ، پشیمان از مسلمانی تمام مشهد و اطراف آن را در پی ات گشتم گمانم رفته ای شهر خودت ای یار تهرانی تو تا بودی شبیه شاه بود اوضاع و احوالم نمانده بعد تو دیگر برایم تخت و ایوانی چرا می پرسی از حال کسی که رفتی از پیشش برایت زنده یا مرده ، ندارم فرق چندانی برو اما بدان روزی تو هم محتاج خواهی شد به سر خواهد شد آخر دوره ی ظلم رضاخانی
خاطر خیاط عقل..... گرچه بسی بخیه زد..... هیچ قبایی ندوخت..... لایق بالای عشــق..... 🍃🌹
می رسم، اما سلام انگار یادم می رود شاعری آشفته ام، هنجار یادم می رود با دلم اینگونه عادت کن، بیا، بر دل مگیر! بعد از این هر چیز یا هر کار یادم می رود من پر از دردم، پر از دردم، پر از دردم، ولی تا نگاهت می کنم انگار یادم می رود راستی چندی ست می خواهم بگویم بی شمار دوستت دارم… ولی هر بار یادم می رود… مست و سرشاری ز عطر صبح تا می بینمت وحشت شب های تلخ و تار یادم می رود! شب تو را در خواب می بینم همین را یادم است قصه را تا می شوم بیدار یادم می رود من پر از شور غزل های توئم، اما چرا تا به دستم می دهی خودکار یادم می رود؟
یِک بار بَرای تو بِمیرَم که هُنَر نیست مَن زِنده به اینَم که بِمیرانی‌اَم هَر دَم
تـو را بـرای خودم خواستم ،که خـود خـواهی خـلاف بـاور مـردم هـمیـشـه هــم بــد نیـسـت
ابتدای داستان فهمیده بودی عاشقم می روم فکری برای مصرع آخر کنم
وقتی لبت به خنده چو گل باز می‌شود در من بهار تازه‌ای آغاز می‌شود می‌آورد پیام دلت را برای من رازی که در نگاه تو ابراز می‌شود ساز دلم چو نغمهٔ «ماهور» دِلکش است هرگاه با نوای تو دمساز می‌شود وقتی کبوترانه کنم قصد کوی تو یادت برای من پَرِ پرواز می‌شود با جلوهٔ بهارِ نگاه تو، مرغ دل همراز بلبلان خوش‌آواز می‌شود تا نقش روی توست در آیینهٔ دلم هر شب سرشکم آینه‌پرداز می‌شود عاشق اگر که خیمه به صحرا زند، رواست آنجا که عشق خانه‌برانداز می‌شود هر شب "سخا" به رخصتِ "صائب" در اصفهان مهمان بزم "خواجهٔ شیراز" می‌شود از کتاب "دلم اینجاست"
از پنجره‌یِ رو به خیابانِ اتاقت، آنقدر که من خاطره دارم ، تو نداری!
همه عیبِ خلق دیدن، نه‌ مروت است و مَردی نِگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری 🌴🕯🌴
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد! -- ♥️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌◁اینجا شڪسته قاعده ها را ضریب عشق مستے نڪرده از تو خمارے ڪشیده ام••• 🌿
کاش کاجی زینت جشن زمستان میشدم چون سپیدارم که میبرّند با سودای دار