eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سال ها رفته است و خوبان رفته اندو همچنان راه های رفته یعنی امتدادش باقی است.... تولدت مبارک، بزرگ مرد سرزمینم🌹
پیراهن علی متبرک به دست اوست یعنی که فاطمه است گل قمصر علیست  
سال ها رفته است و خوبان رفته اندو همچنان راه های رفته یعنی امتدادش باقی است.... تولدت مبارک، بزرگ مرد سرزمینم🌹
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده‌ست شیرین شده‌ست و ماحصلش این غزل شده‌ست تأثیر مهر مادری‌ات بوده بر زبان این واژه‌ها اگر به تغزّل بدل شده‌ست مادر! حضور نام تو در شعرهای من لطف خداست شامل حال غزل شده‌ست غیر از تو جای هیچکسی نیست در دلم این مسأله میان من و عشق حل شده‌ست سیاره‌ای که "زهره" نشد، آه می‌کشد آه است و آه، آنچه نصیب زحل شده‌ست زهرایی و تلألو نورِ محبتت در سینه‌ام ز روز ازل لَم یَزَل شده‌ست (س)🌸 🌸
🌸 غیراز بهشت چیست سزاوار مادرم والاتـر است از هـمـه مقدار مادرم ظرف دل از محبت دنیا تهی ولی لبـریـزم از مـحـبـت بسیار مادرم از غم پناه برده دلم وقت بی‌کسی بـر دشــت بـاز چـادر گلدار مادرم در چشمهاش موج دو دریا نشانده‌اند آیــیــنــه اســـت آیـــنـه انگار مادرم خوابیده ماه با همه ی روشنایی‌اش در چشــم‌هـای روشـن و بیدار مادر شب زنده است با نفسش، عطر جانماز پـیـچیــده در ســراسـر گــل زار مادرم چشم از نگاه کردن گل خسته کی شود مـــن تـشـنـه‌ی همـیـشـه‌ی دیدار مادرم
بسم الله الرحمن الرحیم "وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً" فصل مشترک از آن زمان که هردو یکی شد جهان‌مان با تاروپود عشق گره خورده جان‌مان از راز ما - به غیر خدا - باخبر نشد چون غیر از او نبوده کسی در میان‌مان دارایی من و تو دلی صاف‌وساده است گیرم پریده است لب استکان‌مان از ما اگر به هم برسد، باز مال ماست سود است در معامله حتی زیان‌مان هر روز در کنار تو یک فصل تازه است در سفره‌مان اگرچه بیات است نان‌مان سر می‌شود تمامی شب‌های ما به شعر این است فصل مشترک داستان‌مان حالا بیار چای و بیا تا که در حیاط بازی کنند با دل ما کودکان‌مان ...
سلام
سخت دل دادی به ما و ساده دل برداشتی دل بریدن هات حکمت داشت: دلبر داشتی
بی فاصله بنویس که بی فاصله باشد بین من و معشوق نباید گله باشد جزعشق میان من و او مسئله ای نیست یعنی که نباید به جز این مسئله باشد سرسلسله ی خوب ترین های حهانی زیبایی اگر سلسله در سلسله باشد بی رایحه ی موی تو عاشق نتوان بود بگذار که در باد ، زمانی یله باشد بگذار عجب بگذرد این قافله ی عمر اما چو تویی نیز در این قافله باشد ای روی لبت بوسه به اندازه ی گل،سرخ حیف است که این شعر بدون صله باشد
من عاشقـــم بگذار دلبــر، بی‌خبر باشد بگــذار او مشغــــول افــــکار دگر باشد اصــلاً چــــرا او را گـرفتار خودم سازم بگــذار او پـــروانه‌ی هر بــام و در باشد دلتنـــگی ‌ام را با شب تاریــــک می‌گویم حتی اگـــر آن شب برایـم بی‌سحر باشد بیتــا‌ب‌دل، دنبـــال آرامش نخــواهد بود عاشق‌ همان بهتر که‌ عمـری دربه‌در باشد کم نیست گنجشکان زخمـی‌بال در جنگل بهتــر، پرستوی تو هم بی بال و پر باشد دیریست راه خانه را مـرغ دلم گـــم کرد اصلاً همــان بهتــر که مفقـــودالاثر باشد دیرآمــــدی هرچنـــــد امـــا زودتر برگرد دشتم نه جای آهــوی پرشور و شر باشد من کوچــه‌ای سمت خیابان‌های اندوهم از جنس غم، هر روز در من رهگذر باشد برعکس گیسوی بلنـد و مــوی افشــانت بگـــذار فصـــل آشنـــایـی مختصر باشد کمتر به فکــر دلبـــری‌های تو خواهم بود هرچنــد در من شور عشقت بیشتر باشد با این‌همه از دوری‌ات حرفی نخواهم زد درمن اگــــر اندوه دنیـا، شعلــه‌ور باشد صبــح نشاط‌انگیــــز شالیــــزارها، با تو بگــذار سهم من فقط خــون جگر باشد
ای پر از عاطفه در قحط محبت با من کاش می‌شد بگشایی سر صحبت با من از خروشـانی امواج نگاهت دیریست باد نگشـوده لبش را به حکایت با من خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال آسمان دور شد از روی حسادت با من بعد از این شـور غزل‌های شکوفا با تو بعد از این مرثیه و غربت و حسرت با من گرچه کوچیدی از این باغ ولی خواهد ماند داغ چشمـان تو تا روز قیامت با من ..!
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود باید بگویم اسم دلم، دل نمی‌شود دیوانه‌ام بخوان که به عقلم نیاورند دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌شود تکلیف پای عابران چیست؟ آیه‌ای از آسمان فاصله نازل نمی‌شود خط می‌زنم غبار هوا را که بنگرم آیا کسی زِ پنجره داخل نمی‌شود؟ می‌خواستم رها شوم از عاشقانه‌ها دیدم که در نگاه تو حاصل نمی‌شود تا نیستی تمام غزل‌ها معلّق‌اند این شعر مدتی است که کامل نمی‌شود