eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفاً به بند اوّل سبّابه ات بگو يك ذرّه صبر و حوصله اش بيشتر شود از بُخل، زنگ خانه ی من سكته می كند دستت اگر كمی متمايل به در شود در می زنی كه وارد تنهايی ام شوی امّا بعيد نيست زمانی كه می روی در از خودش جلای وطن گفته، مثل من در جستجوی در زدنت دربه در شود گفتی بيا و سر بكش از استكان من لاجرعه سركشيدم و گس شد زبان من گفتم بيا و دست بكش از دهان من اين زهر مار عرضه ندارد شكر شود... اين بچه لاكپشتِ نگون بخت سال هاست از تخم در ميآيد و سوی تو می دود امّا مقدّر است كه در آخرين قدم يعنی در آستانه ی دريا دمر شود... نُه ماه غلت خوردم و اصرار داشتم در آن رَحِم لباس شوم تا بپوشی ام يا كاسه ای شراب شوم تا بنوشي ام هر نطفه ای كه دوست ندارد پسر شود! هر نطفه ای كه دوست ندارد ورم شود پس من ورم شدم_ورمی در درون تو_ تا هی بزرگ تر بشوم، تا جنون تو همراه قد كشيدن من بيشتر شود اما پسر شدم كه تو را آرزو كنم... هی جان به سر شدم كه تو را آرزو كنم... پيوسته آرزو كنمت بلكه آرزو از شرم ناتوانی خود جان به سر شود... دستت مبارک است كه چَک می زند به گوش دستت مبارک است كه می آورد به هوش عيسای دست های مبارک! بزن مرا... تا مرده ای به زنده شدن مفتخر شود!
خانه به خانه، دَر به دَر، دَر پی تو دویده ام شانه به شانه، سَر به سَر، بارِ تو را کشیده ام حیله به حیله، فَن به فَن، داغ نهاده ای به دل سینه به سینه، دل به دل، مهر تو بَر گُزیده ام...
یک سو بریز زلفی، یک سو بکار چشمی جایی بپاش عطری، هر گوشه دام بگذار
شـــاعـــر شـــده­ ام اوج در اوهــام بگیـــرم هی رقص کنـــی از تنـــت الهــــام بگیـــرم شـــاعـر شـــده ­ام صبــر کنــم بــاد بیــایــد تــا یــک غـــزل از روســـری ­ات وام بگیـــرم هــی جام پس از جام پس از جام بیــــاری هــی جام پس از جام پس از جام بگیــــرم آشـــوب شـــوی در دلــــم آشـــوب بیفتـــد .....آرام شــــــوی در دلـــت آرام بگیـــــــرم سهمم اگـــر افتـــادن از ایـــن بـــام بیفتــم سهمم اگــر اوج اسـت از ایــن بــام بگیــرم سنگـی زدم و پنجــــره ­ات بــاز...ببخشیــد پیغــــــام فــــــرستــــــادم پیغـــــام بگیـــرم شاعر شدم اقرارکنم وصف تو سخت است شاعر شدم از دسـت تو سرسـام بگیـــرم
تاریخ بی حضور تو یعنی دروغ محض سالِ هزار و چند‌که فرقی نمی‌کند...
آخرین مرتبه‌ی عشق اگر سوختن است پس چرا صبر؟ بسوزانم و خاکستر کن...
رمانتیک بودن و قربون صدقه یار رفتن رو از یاد بگیرید. اونجا که میگه: از گُلِ سرخ رسته اى نرگسِ دسته بسته اى نرخِ شكر شكسته اى پسته دهانِ كيستى؟
حال خود را چو به حال دگران سنجیدم کمترین درد من از درد همه بیش آمد!
اگر خوف از رجا پیشی بگیرد ضعفِ ایمان است بگو پرهیزکاران از گنهکاران بیاموزند..
‏در کیسه‌ام به‌ غیرِ هنر، سکه‌ای نماند! می‌خواهمت، اگرچه گرانی برای من.‌‌.
23.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مدح خوانی مداح نوجوان امیرحسین زارع اهل دهستان زردین یزد در برنامه تلویزیونی معلی شبکه سه سیما