eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
92 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روز‌ ‌و شب‌ هی ‌‌کوچه ام را‌ آب‌ و ‌جارو‌ می کنم او نمی آید ولی من با حماقت زنده ام...
۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
هم سری، هم در سری، هم درد سرهای ســری پادشاهی میکنی ای عشق، تاجت بر قـــرار !!
۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
صد بار قلم تیز شد و خاطره نگذاشت یک جمله شکایت به نگارم، بنگارم...
۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
از بس به یاد آن لب ؛گفتم به سجده یا‌ رب ترسم که چون بیایی ؛ من توبه کرده باشم !
۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
من توبه کرده بودم از بوسه بر لب تو اما تو آمدی و بردی مرا به دوزخ گفتم که آخرین بار این بوسه را بچینم مانند اعتیادی،آغاز شد ز یک نخ
۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
‌ عاشقم اهل همین کوچه‌ی بن‌بست کناری که تو از پنجره‌اش پای به قلب من دیوانه نهادی تو کجا ، کوچه کجا ؟ پنجره‌ی باز کجا ؟ من کجا ، عشق کجا ؟ طاقتِ آغاز کجا ...!؟ 📝🍃
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تـــــو شعرِ ِبلند ِآفتابی ای صبح سرسبزترین نگاه ِنابی ای صبح انگار خــــــــدا بر لبِ تو گــــــل کرده با خنده به هر دلی بتابی ای صبح!
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
ما يك شرابِ كهنه بدهكار دلبريم گرگيم و سالهاست كسى را نميدريم در دور باطلى كه فِتاديم سرخوشيم، از ابتدا به فكرِ نفس هاى آخريم مى خواستى كه شرط قُمارم شوى ما آبروى رفته خود را نمى بريم آنقدر خورده ايم كه تَرسم به روز حشر وقتِ حساب يكسره بالا بياوريم هر پِيك، پيكريست به پيكار دَر شده، حالم خراب تر شده بُگذار بگذريم                 🔥
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
وَه چه مضمون ها که با این چشم‌ها آورده‌ای شاه بیتی از غزل‌های خدا آورده‌ای با همین لبخند شیرینی که درمان من است بر سر دل‌های بسیاری بلا آورده‌ای داستانم را به مجنون گفتم و با خنده گفت این همه دیوانگی را از کجا آورده‌ای؟ ای غم شیرین تنهایی کجا با این شتاب؟ بیشتر در خانه‌ام بنشین صفا آورده‌ای ای نسیم عشق ممنونم که در زندان من بار دیگر عطر گیسویی رها آورده‌ای...
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
بار دیگر هم شبم با نور چشمت صبح شد ای یگانه آفتاب شهر دل صبحت بخیر . . .
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
از گریه نگو بغض من افشا شدنی نیست بغضی که به تسلیم رسد وا شدنی نیست من چند غزل پیر شوم تا که بفهمی تصویر تو در قاب زمان جا شدنی نیست؟ تلفیق جنون من و آسودگی تو زیبا شدنی نیست که زیبا شدنی نیست همخانگی و عشق قشنگ است ولی خب چیزیست که با منطق دنیا شدنی نیست درباره ی عشق تو همین قدر بگویم روحی است که از کالبدم پا شدنی نیست پرسیدمت از آب، جواب آمد از آتش: درد تو و پروانه مداوا شدنی نیست
۴ اردیبهشت ۱۴۰۲