🍃🌼🍃
🌼🌸
🍃
تو می خندی دهانِ باغِ لیمو آب می افتد
و سیب از اشتیاقِ دیدنت بی تاب ، می افتد
تمام ماهیانِ برکه عاشق می شوند آن دم
که عکس رویِ چون ماهت به رویِ آب می افتد
ببین خود را درون قابِ چشمانِ پر از شوقم
چه عکست روی موجِ اشکِ من جذاب می افتد
چه تصویر لطیفی خلق شد از شال ورخسارت
چو شال شب که روی شانه ی مهتاب می افتد
بخند ای گل ! تمام شعرهایم را بهاری کن
بدون خنده ات از سکه شعر ناب می افتد
تو می آیی ،کنارم می نشینی ، شعر میخوانی
و گاهی اتفاقاتی چنین در خواب می افتد ...
#جواد_مهربان
🍃
🌼🌸
🍃🌼🍃
@abadiyesher
🍃🌼🍃
🌼🌸
🍃
ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯼ ﺁﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﻋﺸﻖ ﺧﻮﺩ ﺻﺮﻑ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﺩﺭﺩ ﺩﻝ،ﺷﻌﺮ ﻗﺸﻨﮓ،ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻟﻄﯿﻒ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺑﯿﺎﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﭼﻮ ﺑﻬﺎﺭﯾﺴﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﺮ
ﭘﺎﯼ ﺁﻥ ، ﻋﻤﺮ ﺧﺰﺍﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﻏﻢ ﻭ ﺩﺭﺩ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﭘﺲ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺳﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻡ
ﭘﺎﯼ ﺁﻥ ﯾﺎﺭ ﺯﯾﺎﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﺍﺷﮏ ﻭﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺩﻝ ﻭ ﺁﻥ ﺷﺎﻫﺮﮔﺖ
ﺑﻬﺮ ﺁﻥ ﺍﺷﮏ ﺭﻭﺍﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﮔﺮ ﻏﻤﺖ ﺧﻠﻖ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺷﻤﺎﺗﺖ ﺑﮑﻨﻨﺪ
ﭘﯿﺶ ﺁﻥ ﺳﺮﺕ ﻋﯿﺎﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺑﺮﻭﺩ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻫﯽ ﺗﻮ ﺑﻤﺎﻥ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ
#شهرام_نصیری
🍃
🌼🌸
🍃🌼🍃
@abadiyesher
🍃🌼🍃
🌼🌸
🍃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#امام_مهربان❤️
کبـــوترانه دلم از خیـــال مــن رد شــد
دوباره راهـــیِ ایوانْ طـلا و گنبـد شــد
درست ،ساعتِ هشت چهارشنبه ، غروب
رسید و جَلدِ کرامات شـاهِ مشهــد شــد
#رقیه_سعیدی_کیمیا
🌼🌸
🍃🌼🍃
@abadiyesher
🍃🌼🍃
🌼🌸
🍃
خدا چو رویِ تو را میکشید با خود گفت
به دفترِ چه کسی این هنر شود پیدا؟
نسیم در گذرِ موی تو به دام افتاد
چگونه از سر کویت خبر شود پیدا؟
#عاصی_خراسانی
🍃
🌼🌸
🍃🌼🍃
@abadiyesher
🍃🌼🍃
🌼🌸
🍃
عمرگذشت، وز رخش سیر نشد نظارهام
حسرت او نمیرود از دل پاره پارهام
#فروغی_بسطامی
🍃
🌼🌸
🍃🌼🍃
@abadiyesher
تفاوت نیست در لطف و عتاب و خشم و ناز تو
تو از هر در درآیی میکنی گلزار ، محفل را
#صائب_تبریزی
بی هراسم ز اجل،زانکه گمانم نَبُوَد
که گلوگیرتر از هجرِ تو باشَد اجلی
#طالب_آملی
گفتم ای شعر تو شاید برهانی ز غمم
نرساندی به مرادم به مرادت نرسی
#مهدی_اخوان_ثالث
حنا خریدهام از قم برای گیسویت
سفیدتر شده از قبل، مادرم! مویت
کشیدی از سر ما دست و بیخبر هستی
که روی طاقچه دق میکند النگویت
هنوز میپرم از خواب و میشوم نگران
که یکزمان نشود دیر، وقتِ دارویت
بیا و کاسهی آبی به پای ماه بریز
چرا تُهی شده گلدانِ خانه از بویت؟
بیا برایم عروسی بگیر و شادی کن
کجاست آن همه احساس و آن هیاهویت؟
نگاه، مادر من! طاق آسمان ابری است
مرا پناه بده زیر چتر ابرویت
و کاش قبر تو یکمُرده بیشتر جا داشت
که دفن میشدم آن ظهرِ تیره، پهلویت
#سعید_مبشر
چه کرده ای تو با دلم
که از تو پیش دیگران
"گلایه"هم که می کنم
"شعر"حساب می شود
#كاظم_بهمنی