شیرین دهـــــن از مزمزه قنـد حسینم
از عمــــــــق دلم بنده و پابند حسینم
این جان به جان آمده ام را من عاشق
آمــــــاده تسلیم به لبخنــــــد حسینم
زیر سم اسبــــان و به پیشــانی تاریخ
حیـــــران تن و خون ظفرمند حسینم
"هیهات" اگر می چکد از جوهر شعرم
آموخته ای خوش نظر از پند حسینم
عمریست که در شعر پر از شمر زمانه
در حسرت یک قافیه مــــانند حسینم
ای کاش بیـــــــاید پسر مصلح ارباب
من نوکـــــــر دردانه دلبنـــــد حسینم
کی منتقمش می رسد از راه خــدایـا!
دلتنگ " انا المهدی " فرزند حسینم
#یامهدیادرکنابحقالحسین
✍#اسماعیلعلیخانی
تو را دل برگزید و کار دل شک برنمی دارد
که این دیوانه هرگز سنگ کوچک برنمی دارد
تو در رویای پروازی ولی گویا نمی دانی
نخ کوتاه دست از بادبادک برنمی دارد
برای دیدن تو آسمان خم می شود اما
برای من کلاهش را مترسک برنمی دارد
اگر با خنده هایت بشکنی گاهی سکوتش را
اتاقم را صدای جیرجیرک برنمی دارد
بیا بگذار سر بر شانه های خسته ام یک بار
اگر با اشک من پیراهنت لک برنمی دارد...
#عبدالحسین_انصاری
اگر که آخرِ این داستان بهم بخورد
خدا نکرده اگر بینمان بهم بخورد
تویی مقصر این قصه چون که رفتنِ تو
سبب شده ست که یک آشیان بهم بخورد
عجیب نیست که طوفان به پا شود وقتی
دو ابرِ غم زده در آسمان به هم بخورد
همیشه عشق چنین ساده شکل می گیرد
دو چشم عاشق اگر ناگهان به هم بخورد
تو خوبِ مطلقی و من بدم؛ چه خواهد شد
اگر تعادل و نظم جهان بهم بخورد
که نظم گیسوی من چون سکوت گندم زار
شبی به دست تو بایک تکان بهم بخورد
صدای خنده ی ما در اتاق گم بشود
به یمنِ عشق، دوتا استکان به هم بخورد
#مرضیه_فرمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می تابد و فکر ژرف دارد خورشید
صدمعجزه ی شگرف دارد خورشید
با آمدنش قفلِ دلت را وا کن
یک عالمه با تو حرف دارد خورشید!
#صفیه_قومنجانی
صبح ما خیر است ای یاران ز پیغام شما
جان ما مست است دائم از می جام شما
کام ما هر صبح شیرین گردد از پیغامتان
چون عسل شیرین کند یزدان ما کام شما
✨اقبال لاهوری✨
524.7K
باقــــــــــر علـــــم نبی نور چــــــــــراغ علوی
آمدی در شب این خـــــــــاک که مهتاب شوی
شد علی ابن حسین ابن علی شــــــــــاد از تو
خـــــانه ی دین خــــــــــدا می شود آباد از تو
شیعــه با بودن تو ریشه ی محکــــــــــم دارد
بی تو این سلسله انگــــــار نمک کـــــــم دارد
پدر جعفــــــــــری و شیعـــــه ی اثتی عشری
آمــــــدی سمت بهشت آدم و جــــــن را ببری
یادمان هست کمــــــــــان داری و نُه تیرت را
که زدی روی هم و شست جهــــــان گیرت را
یادمـــــــان هست که در مجلس پر مکر یزید
کــــــودکی بودی و نطقت رگ تزویـــــر برید
قلم شعــــــــــر اگر نوکـــــــــر این درگاهست
نفس مثنــــــــــوی این بار ولی کـــــوتاهست
خواستم عـــرض ارادت بکنم با رگ و پوست
مثل آن پیــــــــــر زن بی کلک یوسف دوست
گوشه چشمی بکنی تا به قیـــــامت کافیست
می رسدحرف بهآخر بهجز اینعرضی نیست
#یاباقرالعلوم
✍#اسماعیلعلیخانی
وضعیت جوریه که، هر روز یه آدم جدید به لیستِ
"چرا اینو آدم حساب کردم"
اضافه میشه :)))
آماج تمام فتنه ها خواهد شد
به درد عظیم مبتلا خواهد شد
این کشور شیعه تا ظهور مهدی(عج)
هر بار زمین نخورده پا خواهد شد
#محمدجواد_منوچهری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
دریا شده، هر قطره به تو رو زده است
ایـوب، مقـابلِ تـو زانـو زده است
ایثار و صداقت و حیا، حضـرت صبر
در قلـبِ حسینی تو اردو زده است
صلی الله علیک یا عقیله العرب یا زینب
محمدجواد منوچهری
#حضرت_زینب
#مظهر_حجب_و_حیا
#ماه_محرم
میلاد محمد است و باقر(ع) لقبش
دنیا شده مات علم و حلم و ادبش
خوشبخت کسی که در نزول برکات
ذکر صلوات است دمادم به لبش
#محمدجواد_منوچهری
─═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═─
#مدح
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
دختـــری از تبـــــار کــوثـــرهـا
اعتبـــــار تمـــــام گــوهـــرهـــا
آسمــانی ترین ستــارهٔ عشـــق
ســورهٔ نــور ، بیـــن اختــــرها
دختــری بـا شکـــوه زهـــرایی
عشـــق بابا در اوج شیـــدایی
بعد از او باب شد که بنویسند
قصــــهٔ دختــــران بــابــایی
صــــورتی مــاه و دلربــا دارد
در دلــش شــور نینــــوا دارد
رسم باب الحوائجی در اوست
دستهـــایی گـــره گشــــا دارد
اعتبــار دمشـق و عشاق است
نام او جلـوه گر در آفاق است
سفره داری که با کرامت خود
صاحب بابهـــای انفــاق است
صـبر ، زانو زده به رسـم ادب
پیش پای چنیــن شکیبـــایی
خــادمِ کمتـــرین درگاهـــش
مهتــری مثــل حــاتم طــایی
بارگاهــش بهشــتی و والاست
مایهٔ رشـک جنــــت الاعلاست
گنج پنهــان شــام ویران است
اشک پیدای چشم او دریاست
فـــرق دارد رقیــــهٔ زهــــرا
با تمام ســه ســاله های جهان
خون دل خورده اند از داغش
یاسمــن ها و لاله های جهــان
خاک درگاه او شدن فخر است
او که بر ما گشـــوده باب کرم
با عنــایات و ذره پــروری اش
"کیمیا" می شود غبـــار حـرم
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۲/۲۵
امید به من ز سوی تو گر مانده؟
از لطف نگاه کن به این درمانده
از تو طلبم زیارت کرب و بلا
حسرت به دل غمین و مضطر مانده
#حضرت_باران
#سلام
#اربعین
از سمت صراطِ مخلصین می آیم
مشتاق و پر از عشق و یقین می آیم
این بار نه با جسم پر از عصیانم
با پای دلم به اربعین می آیم
#آمنهآلاسحاق_مهرآفرین
در جـادهی عشق با یقین میآیم
صـد بار بیـفـتم به زمین، میآیم
حتی شده سینهخیز تا کربوبلا
با عشق حـسـیـن اربـعین میآیم
#محمدحسنمحمدی
در کنجِ دلم عشقِ کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دل را به کفِ هر که دهم باز پس آرد
کَس تابِ نگهداری دیوانه ندارد
گفتم مه من! از چه تو در دام نیفتی
گفتا چه کنم دام شما دانه ندارد..؟
در انجمنِ عقل فروشان ننهم پای
دیوانه سرِ صحبت فرزانه ندارد!
#پژمان_بختیاری
حال خود گفتی: بگو، بسیار و اندک هرچه هست
صبر اندک را بگویم، یا غم بسیار را؟
#هلالی جغتایی
تا که در پیکر ما اهل ولا جان باشد
عهد در پیروی از ماه خراسان باشد
مرگ در راه ولایت چقدر شیرین است
«دوست دارم کفنم پرچم ایران باشد»
#محمدجواد_منوچهری
#فدائی_سید_علی
#شهادت
🍃🏴 در عزای ماه صفر به امید آمرزش
#نذر_شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها 🏴🍃
-لطفا حق روضه ادا شود-
به قلبم از ازل مُهر و نشان خورد
سر و کارم به اهلِ آسمان خورد
خدا را شکر قلبم شد حسینی
خدا را شکر با نامش تکان خورد
خودم دیدم میانِ روضه اش؛ دل-
نشست و غصه هایِ بیکران خورد
توانِ جنگِ با ابلیس را یافت
از این سفره هر آنکس آب و نان خورد
بمیرم باید از این غم که ارباب-
به جای آب؛ زخم ِ بیکران خورد
گرسنه بود و جایِ لقمه ای نان
زمین خورد و چه شمشیر از سنان(لع) خورد
کمان ها از غمش قامت کمانند
به جسمش بسکه تیرِ بی امان خورد
تمام کهکشان ها را تکان داد
به رویِ نیزه تا مویش تکان خورد
فدای دخترِ دردانه اش که
کتک در آشکارا و نهان خورد
چهل منزل میان خواب حتی
لگدهایِ بدی از ساربان خورد
امان از شام، آنجایی که سنگ از
زنِ رقاصه و دیگر-زنان خورد
شبانه قتلگاهش شد خرابه
طَبَق وارد شد و لطمه به جان خورد
رقیه(س) قبلِ رفتن بوسه برداشت
از آن لب ها که چوب خیزران خورد!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_ریحانة_الحسین_ع
#دخیلک_یا_عزیزة_الحسين_ع
#مرضیه_عاطفی
#اربعین
مثل وابستگی عاشق و پاییز بهم
قلبشان داشت گره مثل دو دهلیز بهم
وقت آرامش اگر دلخوشی هم بودند
دل سپردند در این معرکه ها نیز به هم
از دلاشوبه ی طوفان چه غمی ، تا این دو
تکیه دارند در امواج بلاخیز به هم
"روز هجران و شب فرقت یار آخر شد"
تا رسیدند دوتا حسرت لبریز بهم
با لبانی که ترک خورده ی صبر است و سکوت
چه بگویند از احوال غم انگیز بهم
حاکی از داغ چهل روز پریشان حالی است
بغض سر رفته و الفاظ گلاویز بهم
#عالیه_رجبی
💦
🍃🖤
🖤🍃💦
دردتنهایی درون استخوان پیچیده است
شرح درد از من مخواه این داستان پیچیده است
#حسین_دهلوی
تهمت نالایقی بر ما زدی رفتی، قبول
در پی لایق برو، ما هم تماشایش کنیم
- شاهین پور علی اکبری
بازیچه ی هر ایل و تباری شد عشق
انگیزه ی هر خلافکاری شد عشق
حافظ ! تو عروج عشق را دیدی و من
دیدم چه دروغ شاخداری شد عشق
#میلاد_عرفان_پور
«زبان حال حضرت رقیه س»
قبل از این من طفل بودم حال اما پیرزن
غصه بعد از رفتنت بر قلب من آوار شد
اینقدَر غم دیدهام از دست من خارج شده
کی به دنیا آمدم صدسالِ من انگار شد
این خدانشناسها انگار عادت کردهاند
بی جهت سیلی زدن عادت سپس رفتار شد
مادرت در پشت آن در مثل گل پژمرده شد
باز هم این ماجرا در کربلا تکرار شد
مادرت در کوچه من در کربلا خوردم کتک
باز هم تکرار آن از کوفه تا بازار شد
آه من دیدم که دیگر خواهرت محرم نداشت
خوب شد رفتی ندیدی دیدنش دشوار شد
بارها جان کنده ام تا اینکه اینجا بینَمت
راه رفتن با سرت بابای من کِشدار شد
جان بابا واقعا جانی ندارم پا شوم
در زمانی آمدی پیشم که تن بیمار شد
راستی بابا ببخشم اینکه من هم زندهام
اینکه باشم زنده بعداز رفتنت اجبار شد
جان زهرا مادرت زودی مرا با خود ببر
دیگر از دنیای بی تو روح من بیزار شد
#ناهیدخلفیان