#حضرت_زهرا_س_شهادت
گریه کنید! مادر ما بیگناه بود
گریه کنید! مادر ما پابهماه بود
حوریهای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
یک مرد هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آهِ فاطمه عالم تَباه بود
همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه
تنها کسی که گوش به او داد، چاه بود
رغبت نداشت پا بگذارد به خانهاش
راه عبورش از وسط قتلگاه بود
سروده گروه ادبی #یا_مظلوم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
از غم بی دردی مردم به سینه "آه" داشت
درمیان بیت الاحزان، نالهی جانکاه داشت
گاه از چشم کبودش اشکِ غربت میچکید
گاه از پهلوی مجروحش شرارِ آه داشت
گرچه آزرده شد از همسایگان خود، ولی
لب به نفرین وانمیکرد و از آن اکراه داشت
لحظهای دست از دفاعِ از ولایت برنداشت
در غریبیِ علی، جان و دلی آگاه داشت
جان خود را او به قربان امام خویش ساخت
کوثری که عمر پر عزت، ولی کوتاه داشت
کس نمیداند مزارش را کجا پیدا کند
کاش مثل بچههای خود زیارتگاه داشت
نیست همدردی برایش ای «وفایی» درجهان
بعد زهرا گرعلی سر در میان چاه داشت
#سیدهاشم_وفایی
#حضرت_زهرا_س_روز_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
قُوَّت قلبِ امیرالمؤمنینی فاطمه
کلّمینی کلّمینی کلّمینی فاطمه
#محمود_یوسفی
تقدیم به پدر و مادر #شهدای_گمنام
هر لالۀ پرپر به وطن برمیگشت
انگار که جانِ من به تن برمیگشت
یعقوب شده دو چشم اشکافشانم
ای کاش دگر یوسف من برمیگشت
#یوسف_رحیمی
4_6019367154623710249.mp3
6.47M
زیر باران... دوشنبه بعدازظهر!
باصدای: سیدحمیدرضا برقعی
🥀🥀
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
با توأم در! با تو، تا دیوارها هم بشنوند
قلبِ یاسین است این یاسی که پرپر میکنی
#قاسم_صرافان
بسم الله الرحمن الرحیم
سربسته
سرّالاسرار خدا اینجاست، پس در بسته است
راه در دنیای او چندین برابر بسته است
فاطمه در عرش مهمان خداوند است و بس
در مقام قُرب او جبریل هم پربسته است
عصمتالله است این بانو که در عالم خدا
راه کشف این معما را سراسر بسته است
سورهی کوثر نشان داده خدا در وصف او
از تمام شاعران مضمون بهتر بسته است
هرکسی را نیست اذن گریه بر ناموس حق
روضههای او خصوصی شد، اگر در بسته است
جز پریشانی ندارد حاصلی بیمادری
چون تمام نظم هر خانه به مادر بسته است
از همان روزی که زهرای علی سردرد داشت
روضههای فاطمیه غالباً سربسته است . . .
نیست بیعلت اگر از او خجالت میکشید
ذوالفقارش در غلاف و دست حیدر بسته است
« یکنفر، یکروز میآید برای انتقام... »
جان ما تنها به این مضمون آخر بسته است
#مجتبی_خرسندی
قلم از کوثر حق قصد روایت دارد
با همه آنکه بر این مساله لکنت دارد
مینویسم که بگویم به جهان مادر ما
به همه شیعه خود عشق و محبت دارد
گر که مادر نفسش هست شمیمی ز بهشت
یا که زیر قدمش روضهی جنت دارد
این مقام از تو گرفت است و مباهات کند
هرکه فرزند تو باشد چه شرافت دارد
مصحف آخر و قرآن که بود وحی خدا
خود به کوثر همه دم حال تلاوت دارد
آب اگر هست نماد همه پاکی و زلال
ویژگیش از تو گرفت آنکه طهارت دارد
گر بود روضهی رضوان غرق در نور و سرور
یا که از جنت و انهار طراوت دارد
جملگی بهر تو باشد و نگاه و قدمت
هرچه آبادی و هر آنچه که نعمت دارد
ابر هم هرچه ببارد به تن خشک زمین
هست بهر تو اگر بارش رحمت دارد
آسمانی که بود مظهر اوج و جبروت
بهر لولاک بود این که صلابت دارد
هست پیغمبر آخر که بود فخر جهان
آنکه بر هستی و بر مُلک رسالت دارد
باهمه جاه و جلال و همه مرتبهاش
بر در خانهی تو حالِ ارادت دارد
شاه مردانِ جهان حیدرِ صفدر همه گاه
هست مدیون تو گر جاه ولایت دارد
مجتبی سبط نبی هم که بود شاه کَرَم
این بود ارث تو گر جود و کرامت دارد
آن مَه کربوبلا شاه شهید ره عشق
هست پورِ خلفت او که شهامت دارد
ماه تابان بنی هاشم اباالفضل رشید
شد نظر کرده تو کان همه غیرت دارد
زینب آن زنده کن مکتب و احیاگر دین
دست پرورده توست هرچه بلاغت دارد
یافت سجاد ز تو زینت مسجد و سجود
او که تاجی به سرِ مُلکِ عبادت دارد
باقر ار هست سراسر همه دانایی و علم
هست او وارث تو کین همه حکمت دارد
صادق آل نبی هم که بود مظهر صدق
چون که صدیقه تویی او که صداقت دارد
کاظم ار گشت درِ هرچه مراد است و نیاز
او گرفت از تو هر آن چیز که حاجت دارد
گر رضا شاه جهان داد به غربت تن و جان
مثل مادر به قضا حال رضایت دارد
گر جواد آن مَه نو معدن جود است و سخا
او بود مثل تو گر جود و سخاوت دارد
دهمین ماه نقی هم که بود هادی خلق
همچو تو هست که او نور هدایت دارد
عسکری را بنگر اوست که مانند خودت
به جوانی سفر و راه شهادت دارد
منجی عالم هستی که شود قائم حق
متوسل به حریمت ره غیبت دارد
الغرض هرچه بگویم ز تو و پاکی تو
نشود ختم سخنها و نه غایت دارد
وان طرف دشمن تو مظهر آلودگی است
چون شب تار فقط بارش ظلمت دارد
قاتلانت همگی سقف به انوار زدند
رهشان چاه بود چون که رذالت دارد
منزل جملهی آنها بود آن آتش خشم
مقصد و آخر هر کس که خباثت دارد
#رضا_دین
درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان
پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان
من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است
باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان
گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن
فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان
با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو
مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان
غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات
با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان
چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی
جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان
#محسن_ناصحی