eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
69 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شرمنده‌ام ای خدا از این غم چه کنم؟! با معصیت و بندگیِ کم چه کنم؟! ماه رمضان رفت و اگر عصیان را بخشیده نباشی؛ دم ِمرگم چه کنم؟!
🔹وداع تو مشکل است🔹 ای ماه، ای چراغ فروزان راه من ای آشنای زمزمه و اشک و آه من ای ماه! رمزی از رمضان در نگاه توست ای آنکه دیده دوخته‌ای در نگاه من هر چند می‌روی و وداع تو مشکل است پیوسته باد خاطره‌ات تکیه‌گاه من ای ماه! دل سپردۀ مهمانی توام ماهی که گفته است خدا: هست ماه من ای شاهدِ سپیدۀ شب‌های انتظار ای قدر حُرمتِ شب قدرت، گواه من بر شانه‌های توبه که سر می‌گذاشتم دستی کشید پرده به روی گناه من یادش به‌خیر، در دل شب‌های قدر هم زمزم شنید زمزمۀ گاه‌گاه من برگرد و سایه از سر و سامان ما مگیر باشد که اشک توبه شود عذرخواه من باران نور آیۀ «لا تَقنطوا» کجاست تا چتر رحمتش بشود سر پناه من؟ ای ماه! با وداع تو ای کاش بگذرند از جرم و از خطای من و اشتباه من..
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه‌ای بر در این خانه تنها زد و رفت.
شرابِ شوقِ هرکس، جلوه در پیمانه‌ای دارد که مجنون مَحوِ لیلی بود و من دیوانه‌ی چشمی
 میان بوسه گریزان مباش از چنگم به من ببخش! که بی‌طاقتم؛ که دلتنگم  
فقط با شوق می خوانی و از دردم چه می دانی؟ تو جان می گیری از شعری که من را بارها کشته
آهنگ سینه نیست، که تنها صدای توست رد می شوی و این تپش گام های توست در نقطه نقطه ی دل من پا گذاشتی خوش باد خانه ای که در آن رد پای توست بیهوده نیست با هیجان می تپد دلم سر می زند به سینه اگر، در هوای توست روزی که دیدمت به تو گفتم در این جهان سرمایه ام دلی ست که آن هم برای توست "گفتی: "غریب شهر منی"، این چه غربت است؟!" خوشبخت آن دلی که فقط آشنای توست محبوب من ببخش! اگر در تمام شهر نقل حدیث عشق من و ماجرای توست
از چشمِ آوینی... تا دهر را باچشم خودبینی ببینی از سرگرانی هاش سنگینی ببینی از خود رهاشو بازکن چشم دلت را تا آنچه را حالا نمی بینی ببینی عالم سراسر آیه های قدرت اوست کافیست بر سجاده بنشینی ببینی مانند قاسم گر شوی در مکتب عشق در مرگِ سرخِ خویش شیرینی ببینی در هرچه تیر و نیزه که آید به سویت بر دردهای خویش تسکینی ببینی وقت مرور هر دعایت در دل خویش برشانه ی خود مرغ آمینی ببینی اینگونه خواهی شد اگر دنیای خود را از چشم زیبابینِ آوینی ببینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 پروانه ای که مقصدش پرواز است از ویرانی لانه اش نمی هراسد... به مناسبت سالروز پرواز سید مرتضی آوینی به سوی آسمان
دوستت دارم گل سبزآبی باغ انار! سرخی لبهای خود را روی لبهایم بکار رد چشمانت مر اتا نا کجاها می‌برد دوستت دارم از اینجا ت اهرات و قندهار طعم شاتوت وتمشک و طعم هل دارد لبت... هست آن آلوچه ی لبهای سرخت،آبدار کاش می‌شدپیش من بودی و من هم پیش تو... بوی باران و علف....زیر درختان کنار..... بهتر از هر کس تومی‌دانی که من دیوانه‌ام چشم ازچشمان این دیوانه لطفا برندار من تحمل میکنم اما مگر هم می شود... باوجود چشم تو آدم شود پرهیزگار....؟! از دو آهوی نگاهت میشود فهمید که بی‌قراری، بیقراری، بیقراری، بیقرار
نگذار کسی بداند ما چه جوری همدیگر را دوست داریم نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چه؟ خب؟ این چیزها فقط مال من و توست!
نو‌کیسه‌ها جمع‌اند ومستِ قدرتی فانی بازیچه‌ایم و مهره‌ی محزون مهمانی از سر فرودانیم و پیشانی نوشت ما شد عید قربان و نهایت بزم قربانی بر روی دوش ما بنا شد کاخِشان اما ما در تلاطم تا ابد در شیب ویرانی راه پس‌و‌پیشی نمی‌ماند زمانی‌که بر روی بام اره‌ها باشیم زندانی خوردند حق ما و خندیدند و رقصیدند در مجلس ختم صفات پاک انسانی با لطف این عالیجنابان خشک شد دریا دیگر نخواهد آمد اینجا هیچ بارانی کاخ ستم را هرچه مستحکم، دوامی نیست از کوخها خیزد اگر یک موج طوفانی @gida13