eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بزن رنگ شرابی را به موهایت خرابم کن یخم با طرز محسوس نگاهت زود آبم کن کنار کودک شاد درونت خانه سازی کن سپس با خنده ی شیطانی ت خانه خرابم کن خدا حرفش به روی سر ولی من سجده خواهم کرد فرشته! بر لب سرخت، تو هم آدم حسابم کن به قول حضرت حافظ حجاب خویش می باشم رضا خان دلم باش و بیا کشف حجابم کن شبیه هندوانه انتخاب دوست آسان نیست هنر داری اگر بی شرط چاقو انتخابم کن نپیچانم شبیه نسخه یی بی خاصیت، راحت جوابم کن جوابم کن جوابم کن جوابم کن
آخرین شنبه ای هست که در دولت پر برکت تو نفس می کشیم ،روحت شاد شهید جمهورم💔
نگو که با غم و اندوه هم‌زبان هستی خبر گرفتم و گفتند: شادمان هستی اگر مسابقه باشد میان سنگ‌دلان به احتمال فراوان تو قهرمان هستی چقدر سخت که آسان‌ مرا رها کردی چقدر تلخ که شیرینِ دیگران هستی اگر تو را به صدایی شبیه باید کرد صدای خُردشدن‌های استخوان هستی در این زمانه که از راستی نشانی نیست اگر دروغ بگوییم مهربان هستی هزار بار تو را از دلم بُرون کردم نگاه کردم و دیدم که همچنان هستی
شده‌ است مرتع شیطان، دلی که داشته‌ام کدام دل؟ که در آن جز گنه نکاشته‌ام چگونه رخت ببندم از این جهان؟ در عمر به غیر جامه‌ی‌ خفت مگر چه داشته‌ام؟ میان این‌همه هرگز نمیشوم‌ مایوس امید در دل هر آرزو گماشته‌ام اگرچه برگه‌ی قلبم‌ پر از سیاهی‌هاست خوشم که نام علی را بر آن‌ نگاشته‌ام رواست فخر فروشم‌ به عرشیان آری چنین که گونه به خاک نجف گذاشته‌ام
از کنارم رد شدی، چشمی به من ننداختی من که بدبین نیستم، حتما مرا نشناختی...
ای آینه ای سنگ صبورم، دیدی؟! دیدی که شکسته شد غرورم، دیدی؟ با سنگ نه با نگاه سردش هر بار صد تکه شده قلب بلورم، دیدی؟
دلخوش نشسته‌ام که شاید گذر کنی! لعنت به شایدی که مهیا نمی‌شود...
خدا ذلیل کند این دل هوایی را  مرا به دست تو داد و خودش کنار کشید...
ای بازی زیبای لبت بسته زبان را زیبایی تو کرده فنا فنّ بیان را ای آمدنت مبدا تاریخ تغزُل تاخیر تو بر هم زده تنظیم زمان را عشق تو چه دردیست که در منظر عاشق از تاب و تب انداخته حتی سرطان را کافی است به مسجد بروی تا که مشایخ با شوق تو از نیمه بگویند اذان را روحم به تو صد نامه نوشت و نفرستاد ترسید که دیوانه کنی نامه رسان را
انگیزه ی اشتیاق و شورم هستی بیت الغزل عشق و غرورم هستی ای شعر نگفته که تو را خواهم گفت در بغض گلو سنگ صبورم هستی
♡ هرقدر آینۀ قلبمو پاک می‌کنم، باز می‌بینم تصویر تو توش هست. چراغ احساسمو خاموش می‌کنم که توی اتاق دلم نبینمت، اما تو مثل یه ماه کامل توی شب تاریک، خودنمایی می‌کنی. پنجره‌ء رؤیاهامو می‌بندم، اما تو بازم از پشت شیشه سرک می‌کشی. گل خیالت رو از گلدون قلبم می‌چینم و پرپر می‌کنم، اما هیچ‌جا از عطرت خالی نمی‌شه. گوش‌هامو می‌گیرم، ولی بازم صدای تو رو می‌شنوم. برو لطفا برو