eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشا به حال دل بی شکیب بعضی ها هزار غبطه به حال عجیب بعضی ها نمی رود ز سر این پرنده ی قفسی خیال بال و پر دلفریب بعضی ها قنوت وتر ... سحر ... در جوار «شش گوشه» طبیب حاذق درد غریب بعضی ها! نصیب همچو منی؛ مهر تربت و حسرت! برات کرب و بلا، هی نصیب بعضی ها ... دلم شکسته خدایا! مرا اجابت کن به حق حرمت امن یجیب بعضی ها به همنشینی پاکان کربلا رفته گرفته چادر من، بوی سیب بعضی ها
هر بار شعر نابی اگر بر دلی نشست باید دعا کنیم که "بیچاره شاعرش"...
در وصالت اشک شوق و در فراقت اشک غم پشت و روی سكه‌ی من هر دو يک تصوير داشت
دستم به شنبه های خیالت نمی رسد مشغول عصر جمعه دلتنگی توام
نپرس حال مرا تا غزل به لب دارم خودت بفهم که حالم بد است و تب دارم... فقط بگو لقب "شاعری" به من ندهند بگو که من دل خونی ازین لقب دارم و بی تو این همه شعری که هیچ می ارزند و بی تو دفتر شعری که بی سبب دارم تو چند ساله شدی؟! آه! چند ساله شدم؟ کجا دگر خبر از سال و ماه و شب دارم؟ بیا و این دم آخر کنار چشمم باش مباد بی تو بمیرم ... چقدر تب دارم !
جمعه ها،بغض من انگارگلو گیرتراست فکروذهنم،به تووچشم تو درگیرتراست مثل هرجمعه دلم حس عجیبےدارد حس دیدارتواین جمعه کمےبیشتراست السلام علیک یا صاحب الزمان اللهم عجل لولیک الفرج
  ‌ مثلا شب بشود تا تو بیایی به برم.. الکی چشم ببندم تو بشی همنفسم! الکی فک کنی خوابمو و من غرق توام! زیر چشمی بشوم خیره و من دم نزنم! واقعی چشم کنم بازو شوی دربه درم! بشوی ذوق زده؛خنده کنان در بروم! بزنی پشت سرم بابت این شیطنتم.! الکی بغض کنم ،تا تو بیایی بغلم! دست اخر همه چی رو شود و ذوق کنم! تو بگی ماهک من ، عاشقتم تاج سرم.
تلخی گفتار بر من زندگی را تلخ داشت لب زحرف تلخ شستم غوطه درشکرزدم
گفتم بگویم " دوستش دارم " ، نشد رنگم پرید و زیرِ لب گفتم: " سلام "... 🙈😅✋
دلم هوای تو کرده،هوای آمدنت تمام عمر نشستم به پای آمدنت چقدر وعده ی وصل تو را به دل بدهم چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت نیامدی و دل من شکست ای مولا چه نذر ها که نکردم برای آمدنت 🌷الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
باز هم آدینه و دلتنگی و باران گرفت باز هم تنگ غروب و درد بی درمان گرفت باز هم حالم پریشان شد در این تنگ غروب باز هم چشمان خیسم از نگاهت جان گرفت ❤️
‍ فرض کن نیمه شبی نم نم بـاران بزند دل تو چون دل من سر به خیابان بزند دفتـر عشق من و تـو که ورقها بخورد دل ِمجنون شده ام سر به بیابان بزند شهر دل پر شود از عطر تو و خاطره ها به شب تیره ی من چون مه تابان بزند چشمک شیطنت آمیز تـو دل را ببرد شیطنت های تو صد طعنه به شیطان بزند حرفهامان همه با شعر شود رد وبدل مهر تایید بـه لبهای غزلخـوان بزند دست در دست تو و شانه به شانه لب من به لب و گونه ی تو بوسه فراوان بزند به من و بیکسی من تو شوی سنگ صبور مثل آن تشنه کویریست که باران بزند (سنگ صبور)