ای کاش بیفتد به تو یکبار مسیرم
در حسرت دیدار تو کم مانده بمیرم
تنها شده ام با در و دیوار اتاقم
در پنجۂ رؤیای تو هر لحظه اسیرم
سیراب کن از بوسه مرا حضرت باران
دور از نفس گرم تو آن تشنه کویرم
جا مانده به دل ، تلخی آبان نگاهت
انگار نه انگار که من زادۂ تیرم
بی وقفه دویدم ، همۂ فاصله ها را
هرچند که از دوری و از فاصله سیرم
تو رد شدهای از من و این شعر و تغزّل
من یکسره در پیچ و خم قافیه گیرم
بر شاخۂ احساس تو آن سیب گناهم
از شاخه بچینم ، مگر آرام بگیرم
هرچند که از قافیۂ عشق تو دورم
لبریز خیالت شده این شعر اخیرم
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
درس عشقم
در کلاس چشم توآغاز شد
بر دلم چنگی زدی
وقتی که پلکت باز شد
آمدم صیدت کنم
عشق تو باریدن گرفت
قلب تب دارم
شکار دیده ی طناز شد♥️
💐🌿💔
قشنگ نیست که بیتو دم از سفر بزنم
به جاده دل بسپارم به ماه سر بزنم
کجاست پیرهن آبیات که مثل قدیم
میان فاصلهی دکمههاش پر بزنم
شبیه قاصدکی سر به شانه بگذارم
کنار لاله گوشت دم از خبر بزنم
تو نیستی و دراین فصل سرد ناچارم
برای گرم شدن بر تنم تبر بزنم
منی که ریشه دراین خاک لعنتی دارم
چگونه بار ببندم؟ چطور پر بزنم؟
سرگرمیِ من،
قهوه و سیگار و دو خط شعر
تصویرِ تو بر صفحه یِ پندار و
دو خط شعر
#مهدی_امیری
روی در روی و نگه بر نگه و چشم به چشم
حرف ما و تو چه محتاج زبانست امروز
#وحشی_بافقی
✨•﷽•✨
مهدی جان💚
در تمنای نگاهت، بیقرارم تا بیایی
من ظهور لحظهها را میشمارم تا بیایی
اللهـمعجـللولیڪالفـرج
گفته خدا، آفرین به خوی محمّد
بر روشِ ناب و گفتوگوی محمّد
حضرتِ جبریل آمدهاست و نشستهاست
تا بچکد بر سرش وضوی محمّد
حورِ جوان را ببین، قرار ندارد
چون به مشامش رسیده بوی محمّد
از خودِ آدم گرفته تا به قیامت
ساکنِ مهمانسرای کوی محمّد
آمده سقّای مِهر، تشنه و بی آب
تا که لبی تر کند به جوی محمّد
آیۂ «وَاللَّیل» را که خوب بخوانی
جلوهای از جلوههای موی محمّد
معنیِ «وَالشَّمس» و «وَالنَّهار» ببینید
آینهای از جمالِ روی محمّد
حرفِ خدا لهجههای مختلفی داشت
میرسد این بار اَز گلوی محمّد
آمده سیمرغ با تمامِ جلالش
تا که شود دانهچینِ قوی محمّد
حوزۂ اخلاق و درسِ عشق بمانَد
عقلِ زمان هم در آرزوی محمّد
روزِ قیامت که دستِ خلق تهی شد
چشمِ امیدِ جهان به سوی محمّد
زمزم و کوثر دهان گشوده به خواهش
تا که بنوشند اَز سبوی محمّد
هست امیدم که دستِ دوست بشوید
خاکِ گناهم به آبروی محمّد
***
یک صلوات از صمیمِ دل بفرستید
محضرِ حیدر، پسر عموی محمّد...
#حسینعلی_زارعی
بـاز کـن در را برایـت شعـر ناب آورده ام
یک غزل شیرین تر ازشهد شراب آورده ام
بـاز کـن در را کـه از صحـن بلنـد آسمان
یک بغـل احساس گـرم آفتاب آورده ام
از صـدای تیشه ی فرهـاد بر آغوش کوه
بوسه ی دلچسب شیرین بازتاب آورده ام
از نگـاه مست مجنـون بـر مـدار زندگی
عشق را بالاترین فصل الخطاب آورده ام
گفته بودی عقل رادر راه دل باید شکست
یک جهان دیـوانگی را در جواب آورده ام
بـاز کـن در را شنیـدم بی قراری می کنی
از قطــار تـا ابــد در راه ، تـاب آورده ام
بازکن،بنشین تماشاکن که بعد از مرگ هم
شعـرگفتـم ، واژه را بـر وزن آب آورده ام
شبیه دخت نبی می شوی توباچادر
مثال حور وپری می شوی توبا چادر
دراین زمان ک تمدن اسیر عریانیست
زمامدار و قوی می شوی تو با چادر
#محسن_رشیدی
#چادر
@shermishavam
همچو برگ پاییزی بین آسمان وزمین
مانده ام بلا تکلیف ، اندکی تو سازش کن
خسته ام چ سرگردان، رنجور چ بی پایان
همچو جم جمک برگی گونه ام نوازش کن
#محسن_رشیدی
ای روزگار! من غم پنهان کیستم؟
از خویشتن جدایم و از آنِ کیستم؟
حتی خودم به حال خودم گریه میکنم
من سوگوار شام غریبان کیستم؟
من نیستم در آینهی روبهروی خود؟
با آه خویش در پی کتمان کیستم؟
وقتی که من همیشه به پای تو ماندهام
فهمیدهام که دست به دامان کیستم
دستی نمیکشی به سر من، ولی بگو
با من بگو که موی پریشان کیستم
این زندگی نبود و فقط زنده ماندهام
آخر به غیر خویش پشیمان کیستم...؟
#ابوالفضل_حمامی
کاش این همه از دسترسم دور نبودی!
خورشید نبودی و پر از نور نبودی!
ای کاش که هم رنگ تو بودم من و ای کاش
بر پیرهنم وصلهی ناجور نبودی!
گفتند شما مال همید... آه! چه می شد
ای چشمِ تر! این قدر اگر شور نبودی؟
پر بود، پر از آهوی یک ساله در و دشت
در شهر اگر این همه ساطور نبودی
صیاد که با دست پر آمد... تو چطوری؟
ای صیدِ بد اقبال که در تور نبودی!
#پانتهآ_صفایی
س َس َسخت است گ ُ گفتن ، ح َح َحتی س َسلام
چشم بر زلف تو، لکنت به زبانم، چه کنم؟!😍
#شهرام_میرزایی
#لالنشیصلوات😂✌️
زشت است نخواهی و من اصرار کنم نه؟!
باشد برو! این دل به جهنّم... تو صفا کن!
#مریم_صفری♥️
به تنهایی قسم شب ها ندارم خواب راحت
پر از فکر و خیالم چشم هایم کرده عادت
شبی را تا سحر در فکر،شعری میسرودم
تراشیدم مدادم را ،تراشیدم نگاهت
ببین بر پیکرم جز شعرها چیزی نمانده
غزل هایی که میخواندم فقط گفتم به ساعت
اگر هم خاطراتی داشتی با خود بیاور
تورا با خاطراتت دوست دارم بینهایت
#سید_طباطبایی
با آن که از زلال توحسرت کشیده ام
گیراتر از نگاه تو هرگز ندیده ام
در عمق چشمهای تودنیاچه دیدنی ست!
من رود تشنه ام که به دریا خزیده ام
فصل بهار را به تماشای چشمتان
در خود تنیده ،طعم قفس راچشیده ام
گفتی"نمیردآنکهدلش زنده شدبه عشق"
عشقت بهسینه هست وبه پایان رسیده ام
ضرب المثل شدیم به آیین عاشقی
در ایلخود شکسته تر از خودندیده ام
وقتی کهعشق درشب شعرتشکفته شد
فرقی نمی کند که غزل یا قصیده ام
دل را کجا برم که امیدی به غیر نیست
وقتی که از تمام جهان دل بریده ام!
#زهراضیایی
✨بارالها...
🕊ترسهای بی دلیلم را
✨که ریشه در باور ضعیفم دارد را
🕊از من بگیر
✨جاری کن چشمه ای از
🕊آرامش بی مثال خودت را بر قلبم
✨و کنارم باش تا یادم بماند
🕊که اول و آخر تویی.
✨خدایا...
🕊در این صبح زیبا
✨نوری از وجود نورانيت
🕊برقلب گرفته ما بتابان
✨وباحرارت عشق ومعرفت خويش
🕊قلبهای خسته ما راگرمی عشق ببخش
✨و قلب ما را احیـا بفــرمـا
“آمین "🙏🙏
🌿🌾🌿
♡••
گفتمڪہروےخوبتـازمنـچرانھانـاستـ
گفتاتُوخودحجابۍ،ورنہرُخمـعیانـاستـ..
#فیضڪاشانۍ
༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به تنهایی قسم شب ها ندارم خواب راحت
پر از فکر و خیالم چشم هایم کرده عادت
شبی را تا سحر در فکر،شعری میسرودم
تراشیدم مدادم را ،تراشیدم نگاهت
ببین بر پیکرم جز شعرها چیزی نمانده
غزل هایی که میخواندم فقط گفتم به ساعت
اگر هم خاطراتی داشتی با خود بیاور
تورا با خاطراتت دوست دارم بینهایت
#سید_طباطبایی
لب هر دخترکی از رژ لب گلگون است
دلم از شهر،خیابان به خیابان خون است
سوخت در آتش غیرت دل غم پرور ما
آه از این درد که از طاقت ما بیرون است
#نوید_نیّری
@qalamhayeashegh