eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
و عشق یعنی غمی عمیق اما بسیار عزیز آیا تو تا به حال غمِ عزیزِ کسی بوده‌ای؟!
یارم که پی به حال خرابم نمیبرد... بی "شب بخیر" رفته و خوابم نمیبرد🙁😔
چون یک کتاب کهنه که در روی طاقچه ست دل مانده است بی تو چه خاکی به سر کند
شعر گفتن بعدِ بغض و گریه میچسبد ولی حالمان را عطر ِ یارِ رفته بهتر میکند
ایـن که درٖد او نمیذارد بـخـوابـم چـاره چیست چاره اش یک شب بخیر از آن صدای لعنتیست
با خودم لج کرده ام بیدار باشم تا که تو؛ بر سرِ رحم آیی و امشب بگویی "شب بخیر"
خواب دیدم در جهنم باز دنبال توام بر غم عشق تو حتی مرگ هم مرهم نشد!
جهنم هم دوست داشتنی است آنگاه که با اهلش از عشق تو بگویم ...
همچو تسبیحی که دارد خاک دکان می‌خورد خاک‌برسر ماندم و دستی برای ناز نیست!
ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش تو قاف قرار من و من عین عبورم
با پاى خودش آمد و با پاى خودش رفت يك روز به قلب من و حالا به جهنم! ✌️🏻✌️🏻✌️🏻
شب بخیـر گفتـن چه رسم قشنگی ست وقتی هر شب بهـانـه تــــو باشی.
چشمانِ منتظر که لزوماً به جاده نیست ! گاهی به صفحهٔ گوشی ، پِیِ یک شب بخیرِ توست ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‎‌‌ ‌‌‌‎‌‌
تا پر از روسری و سیب شود شهر شما زیــــر این خاک غــزل های مرا دفن کنید...
شب‌های تو را نمی‌دانم چه کسی، اما شب‌های مرا هنوز هم آخرین شب بخیرت، بخیر می‌کند..!
جَهنم است جهانی که بی تُ باید زیست بهشت کن دو جهان را... کنارِ ما بنشینْ...
هرکسی رفت از این دل... به جهنم، اما تو نباید بروی از دل من... میفهمی؟
به غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد عجب است محبت من که در او اثر ندارد غلط است هرآنکه گوید دل به دل راه دارد دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد
با خودم لج کرده ام بیدار باشم تا که تو؛ بر سرِ رحم آیی و امشب بگویی "شب بخیر"
وعده های سر خرمن همه ارزانی شیخ با تو هر لحظه دلم میل جهنم دارد .. !
جهنم چیست؟!جز بودن میان دیگرانی که، نمی‌دانند دردت را ، نمی‌فهمند حرفت را...
به اعصاب خود مسلسل باشیم🙏🏻😊 خیال خام من این بود پنهانت کنم اما؟! نمیدانم چرا از پشت هر شعرم نمایانی؟!
بِنِشین‌ چای بریزم‌ که کمی مست‌ شویم دلخوشم کرده همین پیش ِ تو عَیّاشی‌ها!
گفتم كه همين عشق نجاتم دهد امّا حالا چه كسی می دهد از عشق نجاتم ؟ ✍🏻
تورا از بین صدها گل، منِ احمق جدا کردم نفهمیدم غلط کردم، من از اول خطا کردم ...شدی نزدیک و هی گفتی ضرر حالا ندارد که پسندیدم تو را من هم ، ولی ناز و ادا کردم شد آغاز ارتباط ما بدون فکر و بی منطق لگد کردم غرورم را و وجدان را رها کردم پیامک می زدی هرشب سر ساعت دقیقاً 9 خودت را کشتی و آخر شما را تو صدا کردم و کم کم این پیامک ها عجیب و مهربان تر شد ومن هم قصر پوشالی برای خود بنا کردم نشستم در خیالاتم زدم تاریخ عقدم را و در رؤیا دو دستم را فرو توی حنا کردم! به فکر مهریه بودم جهازم را چه می چیدم منِ احمق ببین حتی که فکر شیر بها کردم از آن شب ساعت 9 من پیامک می زدم هرشب خودم با سادگی هایم عروسی را عزا کردم ...شدی تو بی خیال و من شدم هی بی قرار تو تو هی بر من جفا کردی، منِ احمق وفا کردم ولی رفتم به یک مسجد، بلاتکلیف ومستأصل برای آن که برگردی فقط نذر و دعا کردم جواب آمد که: «واثق شو به الطاف خداوندی مگرکوری ندیدی که به تو عقلی عطا کردم؟» ...من امشب بی خیال تو ردیف و قافیه هستم تو کاری با دلم کردی که فکرش رو نمی کردم !