eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از برکت دعای تو باران گرفته است            یک شهر مرده با نفست جان گرفته است بوی بهشت گمشده در توس می‌وزد           یا نه! هوای توست که جریان گرفته است یا ثامن الائمه برای ابد جهان       در زیر سایه‌ات سر و سامان گرفته است از آن زمان که توس تو را در بغل گرفت      عالم به دل هوایِ خراسان گرفته است چشم جهان به پنجره فولاد خیره است       با دست‌های معجزه طوفان گرفته است در من حلول کرده‌ای، ای آفتاب شرق این قصه هم به نام تو پایان گرفته است خدیجه پنجی
راز خود هر چند پنهان داشتم فاش کرد این دیدهٔ گریان من
به که گویم که دل از آتش هجر تو بسوخت؟ شده‌ای قاتل دل، حیف ندانی که ننننندانی
چه نویسم که قلم شرم کند از دل ریشم بنویسم، ولی افسوس نخوانی که نخوانی
از برکت دعای تو باران گرفته است پلک شهر مرده با نفست جان گرفته است
همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانـــــی
من و تو اسوه عالم شده از باب تفاهـــــم که منم غرقِ تو و تو به تمنایِ کسانی 👌👌
به گمانم شده‌ای کافر و ترسا شده‌ای کآیتی از دل شیدای مسلمان، تو نخوانی
مثل یک کودک اگر بازی نمیدادی مرا این همه رؤیا به روی هم نمی انباشتم آه! ای شاخه گُل ِ با هر نسیمی رفتنی کاشکی جای تو خاری در دلم می کاشتم
نیست امروز شکست دلم از چشم پرآب دایم این خانه خرابست ازین خانه خراب خواه چون شمع بسوزان همه را خواه بکش که خطای تو ثوابست و گناه تو ثواب ....
عاشـق آن نیـست که هر دم طلب یـار کنـد عاشـق آن است که دل را حـــرم یـار کنـد
گفتم که بیا تا من ودل فاصله ای نیست؛ گفتی که برای غمِ من حوصله ای نیست! رفتی که نبینی من و بی طاقتی ام را در جور و جفا برتر ازاین مرحله ای نیست وقتی که به جز وسوسه ی از تو سرودن دستانِ هنرمندِ مرا مشغله ای نیست یک مرتبه هم لب نگشودم به شکایت گویی که میانِ من و تو مسئله ای نیست عمریست دلم خون شده از دردِ فراقت درباغِ خزان دیده ی من چلچله ای نیست میخواستم از غم نسُرایم که نشد! حیف... بعد از تو درونِ دلِ من هلهله ای نیست در دشتِ پُر از وحشت و کابوسِ خیالم بانگ جرس و همهمه ی قافله ای نیست دنبالِ تو گشتم همه ی عمر و نصیبم... جز پای ترک خورده و پر آبله ای نیست با این همه تا هست توانی به تنِ من میسوزم و میسازم و از تو گله ای نیست