نخل خرما و تو و این دلبری ای وای من
موی خودکردی نهان درروسری ای وای من
ان لب بالا عسل آن دیگری قند و نبات
در دلم هستی وگویم محشری ای وای من
حسرت یک بوسه از تو برده من را تا جنون
قرمز است و اندکی نیلوفری ای وای من
طره ی مویت چه تابی میخورد در این هوا
عطر گیسو و تو و افسون گری ای وای من
تیغ ابروی تو با بند دل من شد عجین
با نگاهت قلب من را میدری ای وای من
در نگاهت میشود آهوی وحشی رام تر
با دو چشمت میکنی غوغاگری ای وای من
سوسن شیرازی و همچون مه ی در آسمان
میدرخشی در نگاهم چون پری ای وای من
#اکبر_آزاد
🙈🙈😊😊
همه جا سرد و سیاه رو لبام ناله و آه
سر من بی سایبون نگهم مونده به راه
موندم غمگین و سرد و تو دلم یه گوله درد
نه بهاری نه گلی پاییزِم پاییزِ زرد
گل شوی در باغ عشقم باغبانت می شوم
در کویر داغ و سوزان سایبانت می شوم
رخ نمایی برمن عاشق میان گل رخان
عمر نوحی را بگیرم جاودانت می شوم
خم ز ابرویم رها کن با نگاهی مهربان
خنده بر لبهایم نهی من مهربانت می شوم
قصه پردازم تویی نقش مرا حاشا مکن
راویم باشی عزیزم قهرمانت می شوم
پر گشا بر اوج مینا تا رسی بر طارق عشق
وا رهم از تیره گی چون آسمانت می شوم
با دلم همراه شو در راه عشق و عاشقی
راهی و همدل شوی من ساربانت می شوم
تو را وقتی تصور میکنم هی شعر میآید
ز چشمانت غزلواره، ز لبهای تو تک بیتی...
دل را به صفای صبح پیوند بزن
بر پایِ شب سیاهِ غم ، بند بزن
هرچند که دلسوختهای،
چون خورشید بر شوخی روزگار
لبخند بزن
هر چه که ناز کنی بـاز کشیدن دارد
لحن شیوای تو هـر بار شنیدن دارد
هوس از غنچه ی لبهای تو گُر می گیرد
عسـل بـوسـه ز لبـهــای تـو چـیدن دارد
چشم کـور از رخ مهسای تو بینا گردد
رخ زیبــای تــو هـر ثـانیـه دیـدن دارد
چو گذشتی ز برم فاصله دشنامم داد
کـه بـرو _ فاصـله اینبـار رسیدن دارد
ای فدای خـم مژگـان بلندت ای جان
طرح مژگان تو صد بار کشیدن دارد
از باد همه پیام او میشنوم
وز بلبل مست نام او میشنوم
این نقش عجب ڪه دیدهام بر دردل
آوازهٔ آن ز بام او میشنوم
# مولانا
🍃🍃 🍃🍃
فکر یک بوسه در آغوش تو جان داد مرا
بوسه دادی و اجل باز امان داد مرا
بوسه دادی و من از شوق پریدم از خواب
چشم وا کردم و شب دست خزان داد مرا💋
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم
تو را به فضل تو میخوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم
━━━━💠🌸💠━━━━
#سجاد_سامانی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
دیوانه عشقت را جایی نظر افتادهست
کآنجا نتواند رفت اندیشه دانایی
امید تو بیرون برد از دل همه امیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
━━━━💠🌸💠━━━━
#سعدی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
سرزلفی به چنگ خود،شبی چون شانه می دیدم
نمی دانم چه تعبیری ست این خواب پریشان را
━━━━💠🌸💠━━━━
#حزین_لاهیجی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام
خارم ولی به سایهٔ گل آرمیدهام
چون خاک در هوای تو از پا فتادهام
چون اشک در قفای تو با سر دویدهام
━━━━💠🌸💠━━━━
#رهی_معیری
عاشقانه...
عاشقانه ها را عاشقانه بخوانید.
.....
در باغ تا رویید گلهای بهاری
گفتی به سرعت باز رد شد روزگاری
گویا که سختت بود در این خانه باشی
اینگونه حس می شد که خیلی بیقراری
دیدی که بر پیشانی ام رد عرق بود
گفتی نمی خواهی مرا در شرمساری
رفتی ولی خالیست جای تو همیشه
مانده ست بر دیوار خطت یادگاری
دیدی مرا زان بعد چندین بار اما
دیدم که میل دیدن من را نداری
جوری مرا از خاطر خود دور کردی
هرگز نبوده با مَنَت انگار کاری
انگار یادت رفته شبهای زمستان
انگار یادت رفته فصل همجواری
انگار یادت رفته در بی مهری دی
دادی به دست دردمندم دست یاری
دارد زمستان می شود برگرد جانم
باید دوباره با خودت گرما بیاری
برگرد می خواهم در آغوشت بگیرم
سرد است خیلی خانه بی تو ای بُخاری
احمدرفیعی وردنجانی
غزلی بینقطه برای حضرت ولی عصر روحیفداه
🍃 سورۀ گُل
کرده مرا اهل درد ولولۀ روی او
آمده دام دلم سلسلۀ موی او
روی دلارای او مِهر و مدار دلم
هر سحر آوارهام در هوس روی او
مرهم آلام دل کی دهدم کام دل
موسِم اِحرام دل آمده در کوی او
واله او مهر و ماه، حال مرا او گواه
عود رود در سهگاه در حرم موی او
دل سرِ سودا رود، در ره او در رصد
سوی سُها میرسد لَمعه و سوسوی او
مهر و عطا میدهد، درد و دوا میدهد
عالَم و آدم همه سائل داروی او
مُلهِم و مولای ما، لؤلوی لالای ما
هم دل ما گَرد او هم سر ما گوی او
محرم اسرار ما، لولی و دلدار ما
همدم اسحار ما عکس مه روی او
در هوس وصل او میرود احوال عمر
در سر ما های او در دل ما هوی او
هادمِ سرمای دی، عطر گل روی وی
دعویِ کسری و کِی، سامری کوی او
سورۀ گل میرسد دورۀ مُل میرسد
مصلح کُل میرسد، روی همه سوی او
هادی کلّ اُمم حامل لوح و عَلَم
سوی حِرا در رَسَم میرود آهوی او
#محمدتقی_عارفیان
ای دل من اگر راز نگهدار
تو بودم
اين چشمهی
خشكيده نمی کرد تراوش..!
#فاضل_نظری
یک فاتحه ای هم نفرستاد بر این عشقِ روانشاد
انگار نه انگار که پنجشنبه شدست و شبِ غُفران
#حمید_پوربهزاد
هر که آمد به دلم
فاتحه اش را خواندم
چه کنم ؟
سینه ی من
سینه ی قبرستان است
#لاادری
چه رازی عشق دارد با خودش تا حرف قلبت را
نمی گویی پشیمانی و می گویی پریشانی؟!
#سید_تقی_سیدی
گفته بودی که چرا خـوب به پایان نرسید؟!
راستش زورِ منِ خسته،به طوفان نرسید...
#کیانوشصفری