شجاع و با ادب... میخواست این زن بهترین باشد
علی می خواست بانویش همان امّ البنیــــن باشد
همان امّ البنینی که جـــواهر سازِ تاریــخ است
برایِ زینـــتِ دســــتِ خـــدا مثلِ نگیــــن باشد
علـی در فکــرِ فــردا بــود ... در فکرِ مباداهــا
و قسمت بوده این : امّ البنین ، مردآفرین باشد
خدیجــه وار آرامــش دهد پیغمـــبرِ خــود را
قــرارِ بـــی قـــراریِ امیــرالمؤمنیــــن باشــد
علی را دوست میدارد به زهرا عشق می وَرزد
و باید خانه ی مـــولا برایش دِلنشیــــن باشد
ادب دارد... خودش را فاطمه دیگر نمی خواند
از این بانـــو نباید انتظاری غیر از ایـــن باشد
ازاین بانو که هرلحظه به عبّاسِ خودش میگفت
حسینِ فاطمه از نسلِ " ختمُ المُرسلیـــن " باشد
به او هَرگز برادر نه ... بگــو آقــا بگــو مــولا
همیشه دست بر سینه ، نگاهت بر زمین باشد
و شاید مادرش روزی تو را فرزندِ خود خواند
اگر جسمـــت کنــارِ علقمه قطعُ الیمیـــن باشد
ببینی مادری قامت کــمان آغـــوش وا کرده
اگرچه از خجالت چشم هایت شرمگین باشد
تو پایِ گریه های مادرش زهرا ، بمـــان شاید
که زهرا دستگیرت لحظه هایِ واپسین باشد
بیا فردایِ محشــر پیشِ زهـــرا روسپیدم کن
فدایِ قدّ و بالایـــت شود امّ البنیــن ، باشد ؟
ادب را شیر داد و ... شیرمردش را ادب داد و
ادب یادِ عرب داد و از این پس نقطه چین باشد
وفات حضرت ام البنین (س) تسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یاامالبنین 💔
•° هرکس گره افٺاده بہ کارش خبر کنید
روضہ بہ نامِ مادر سقّای کربلاست . . .🕊
| #شهادتامالبنین
| #حضرتماه
| #استوری
شهادت حضرت ام البنین علیهاالسلام تسلیت وتعزیت باد 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح
درود ما به تو ای مریم چهار مسیح
ادب به قامت زهراییات قیام کند
وفا به غیرت عباس تو سلام کند
اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی
به چشم آل محمد عزیز زهرایی
تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمهای
تو آسمان ادب را همیشه قائمهای
بهشت شیفته ی چار لاله ی یاست
کلید باب حوائج به دست عباست
مزار توست کنار مزار چار امام
که چار ماهِ تمامت به خون نشست تمام
مگر به گوش پیام خدا ز غیب شنفت
که مادر اسم تو را از نخست فاطمه گفت
اگر تو نام نبردی ز شاخه ی یاست
گریست دیده ی زهرا برای عباست
الا تمام وجودت پر از نوای حسین
به گریه نایبةالزینبی برای حسین
روایتِ عطشِ کربلاست در اشکت
سلامِ گریهکنان حسین بر اشکت
سرودِ زخم گلوی حسین ورد لبت
خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت
تو مادر شهدا همسر علی هستی
هزار حیف غریبانه چشم خود بستی
سپهر و مهر و مه و کوکبت کجا بودند
علی حسین حسن زینبت کجا بودند
دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود
دگر مراسم تشییع تو شبانه نبود
#غلامرضا_سازگار
#میثم
#مثنوی
در علاجِ درد ما، رنگ از رخِ تدبیر ریخت
دید تا ویرانیِ ما را، دلِ تعمیر ریخت
#صائب_تبریزی
┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
درد تنهایی درون استخوان پیچیده است
شرح درد از من مخواه این داستان پیچیده است
گفت «دوری» التیام دردهای عاشقیست
نسخهٔ ما را دلی نامهربان پیچیده است
❄️
#حسین_دهلوی
درونِ سینه دلی خسته از دویدن بود
که در هوای وصال تو از نفس افتاد..
#محمد_عزیزی
تا کی دلت از چرخ حزین خواهد بود؟
با محنت و درد همنشین خواهد بود
خوش باش که روزگار پیش از من و تو
تا بود چنان بود و چنین خواهد بود
#هلالی_جغتایی
👌👌👌
#حضرت_ام_البنین
از زبان مبارک بی بی...
ماه من از ابتدا به هر جا میگشت
چون سایه پیِ پرتوِ مولا میگشت
عباس غلامیست که تا آخر عمر
دور سرِ بچههای زهرا میگشت
#محمود_ژولیده
ستم کردند اهل کینه با ما
جهان خالی شدازاحساس سقا
به من ام البنین دیگر نگویید
نشسته بر دلم داغ پسرها
#پریسامصلح
#ام_البنین
@khatdl
مزارستان صدها آرزوی دور و دیرین است
دلی کز آتش هجرت کفن، از شعله میپوشد
#آرمن_فرناد
کار قلبم قبل تو، تنها فقط پمپاژ بود
حال، جای عقل من، دستور صادر میکند😩🤯😂
#فاطمه_رحمتی
حضورِ چهار امامِ در بقیع و مادری یعنی؛
که بعد از مرگ هم باید که او ام البنین باشد
#مهدی_رحیمی
اگر چه مانده ام با ناله و آه
اگر چه هست دستم از تو کوتاه
همینکه کشته ی راهِ حسینی
هزاران مرتبه الحمدلله
#مجتبی_شکریان
《تمام قافیه هایم فدای آمدنت》
گذشتم از سر و جانم، فدای آمدنت
به شوق دیدن رویت دعای ندبه و عهد
سحر که چله گرفتم، فدای آمدنت
سلام اول صبح و ارادت شبها
تمام لحظهی عمرم، فدای آمدنت
زمانه آه و مرض های بیامان شده است
بیا که عالم و آدم، فدای آمدنت
نگاه ویژهی تو درگذشته، زنده کند
چو جان گرفته وجودم، فدای آمدنت
#فاطمه_میرزاپور
"ام البنین" پیش همه روضه خواند و گفت
شرمنده ام "رباب"، پسرم را حلال کن
#یاامالبنین
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر ام_الشهيدی …
#نفیسه_سادات_موسوی
دادم به حسین(ع) ماهِ دلبندم را
پر کردم از اشکِ شوق لبخندم را
آن لحظه که میخرید از من زهرا(س)
در کرب و بلا چهار فرزندم را!
#مرضیه_عاطفی
🌹🏴 یا حضرت امّ البنین سلام الله علیها🌹🏴
خِشتم، از معدن الماس سخن می گویم
سنگم، از چشمه ی احساس سخن می گویم
من مغیلانم و از یاس سخن میگویم
یعنی از "مادر عبّاس" سخن می گویم
اسوه ی عاطفه، اسطوره ی تقوا و یقین
مادر شیر پسرهای علی، امّ بنین
ای که خورشید، به دور قمرت گردیده
قرص ماه، آینه دار پسرت گردیده
سُرمه ی حور و ملک، خاک درت گردیده
بال جبریل، گلیم گذرت گردیده
جیره ی شاعر بی نان و نوا را برسان
"چادرت را بتکان روزی ما را برسان"
پی دل گشته و دیدیم که دلدار تویی
معنی عارفه ی واصله ی یار تویی
محرم بی کسی حیدر کرار تویی
مرهم گریه ی مولا به شب تار تویی
دیده ای از غم جانکاه، چه ها می گوید
ضجّه هایش به دل چاه، چه ها می گوید
جگرت پاره شد از آه جگر فرسایش
قلبت آواره شد از ناله ی واویلایش
مُردی از دیدن لرزیدن زانوهایش
سوختی، با شرر نغمه ی یا زهرایش
گشت هر بار علی از غم زهرا مدهـوش
کُشته ی فاطمه را مهر تو آورد به هوش
تو همانی که از اوّل شده شیدای حسین
ضربان دلت آهنگ دل آرای حسین
لای لایی اباالفضل تو آوای "حسین"
عشقت این بود شود طفل تو سقای حسین
عاقبت هم پسرت ساقی اربابش شد
آب اما به خدا گوهــر نایابـش شد
چه ابالفضل تو اوصاف نکویی دارد
بحر جود است و به هر غمزده جویی دارد
هر کسی با پسرت سرّ مگویــی دارد
خوش به احوال سکینه چه عمویی دارد
گرچه بُرده ست خودش از همه عالم دل را
نقش ِ دل کرده فقط ، نام "ابوفاضل" را
نیست جز عشق عمو، مایه ی آب و گل او
مَشک خونین عمو ، بانی خون دل او
آخرین خنده ی عباس بوَد قاتل او
آه، از خاطره ی همّت بی حاصل او
سینه اش از غم سقّای حرم آکنـده
زیر لب زمزمه دارد که "عمو شرمنده"
کاش آن بغض گلوگیر فرو می بردم
عوض آب کمی خون جگر می خوردم
قبل از آنی که به تو رو بزنم می مردم
با نگاهم چقدر قلب تو را آزردم
مطمئنم، نه عمود و نه سنان کشت تورا
ترک روی لب دخترکان کشت تو را
یاد داری قد بابای من از غم تا شد؟
آن زمانی که عمود آمد و فرقت وا شد؟
به زمین خوردی و بالای سرت بلوا شد
سر انگشتر و خود و زرهت دعوا شد
رفتی و لشکر بابای من از هم پاشید
رفتی و حرمله بر غربت بابا خندید
رفتی و عربده ی شمر به گوشم پیچید
معجر از روی سرم خولی نامرد کشید
لکّه ابر سیهی روی مرا پوشانده
رد سیلی سنان بر رخ من جا مانده
🖍 #مځَمّدځُسێݩࢪشێڍے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا محتاج رحم این وآن کردی ملالی نیست
توهم محتاج خواهی شد جهان دار مکافات است...
#شعرخوانیدرمحضراقــا
#فاضلنظری
امالبنین شدن چه دردسر داشت
تابوتش و معلوم نشد کی برگشت
غریبیِ امروزش و نبینید
امالبنین یه روز چهار پسر داشت
همهش میگفت: برام گلاب نیارید
منو دیگه پیش رباب نیارید
سر مزار من اگه اومدید
هر چی میارید ولی آب نیارید
#دخیلک_یاامالبنین
در نجف مهمــــــــان مولا بود جمع مومنین
خواست آنهــــــا را کند سیرابِ جام انگبین
فــــاطمه برخواست از خوبان پذیرایی کند
با شتاب آمد جلــــــــو بانوی جان ام البنین
گفت بی بی جان مبـــادا باشم و دستان تو
اخت باشد با سیـــــاهی یا سفیدی، نازنین!
هستم اینجا خادم درگاهتان هر روز و شب
جــــــان فدایت شاهبانوی زمان ماه زمین!
هستی ام را داده ام در راه اهــــل بیتتان
باز هـــــم قربانتــــــان دارایی این کمترین
پس به من بسپار هر امری که داری و فقط
صدر مجلس باش و کار خادم خود را ببین
راستی آن مشک کــــــوثر را بده عباس من
تا بگــــــــرداند به فرمــــــان امیرالمؤمنین
#یاامالبنینسلاماللهعلیها
✍#اسماعیلعلیخانی