eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل‌ها می‌رود از گردش دوران به گذار پس کجا مانده در این دور خزان فصل بهار؟ نو به نو می‌شود این ثانیه‌ها داغ فراق دم به دم می‌رود از سینه‌ی عشاق قرار خبری نیست چرا زانکه خبرها همه اوست؟ ز چه رو پس ننشیند گل امید به بار؟ جاده را خیره به شوق تو بشوییم ز گرد چشم اگر اشک نریزد نمی‌آید که به کار کاش این عمر به هنگام وصالش برسد دیده اِی کاش بچیند گلی از روی نگار جرعه نوشان می از باده‌ی وصلیم ولی سالیانی‌ست که ماندیم به ره خواب و خمار عیب از ماست که با باد بهاری قهریم ما هوادار خزانیم و به پاییز دچار ای که باران بهاری همه از برکت توست قدمی بر سر چشمان زمستان بگذار (عج)
باز شب آمد بدنها خسته شد خستگان خفتند و درها بسته شد جز در رحمت که هرگز بسته نیست عشق اگر باشد کسی دلخسته نیست شب نماز مصطفی را دیده است شب مناجات علی بشنیده است دیده ی شب دور از چشم همه اشک زینب دید و‌دفن فاطمه شب کنون دارد جلای دیگری از نماز حجت بن العسکری من کی ام عبد زپا افتاده ای رایگان عمر خود از کف داده ای من کی ام در چنگ غفلت ها اسیر ای خدای مهربان دستم بگیر مرحوم حسان نماز شب را به نیت فرج مولا صاحب الزمان عج بخوانیم التماس_دعای_فرج 🤲 🕊🌺🕊
حافظ خبر نداشت جهان وَقف مُرتَضیٰ ست از کیسه ی خلیفه سمرقند داده است
شوق من چندین برابر میشود با دیدنت وای من دیوانه ام دیوانه ی خندیدنت تو گلی گل،گل به معنایی پر از احساس ناب می شوم دیوانه تر هر لحظه از بوییدنت یا که نه تو سیب سرخی بر فراز یک درخت دست من دور است حتی از خیال چیدنت آه اصلا بیخیالش،با خیالت هم خوشم سایه ای کافیست بانو از همه تابیدنت دلخوشی یعنی همین که هستی و میبینمت دلخوشی یعنی که گاهی دزدکی پاییدنت من کویر خشکم و تو ابری از بغض منی بشکن این بغضی که دارم با کمی باریدنت هرچقدر از تو بگویم...باز هم لختی بخند آه من دیوانه ام دیوانه ی خندیدنت... ‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌فریدون مشیری ‌ ‎‌‌
دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است... صائب_تبریزی
اے نسخهٔ نامهٔ الهے ڪه توئی وے آینهٔ جمال شاهے ڪه توئی بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهے ڪه توئی جان♥️
از آن گمگشته من هم ، نشاني آور اي قاصد كه چون يعقوب نابينا سخن با پيرهن گويم ❀࿐❁❁❁࿐❀
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ من‌همان شاعرمستم که شبی باخت تورا بادلی غمزده یک جرعه غزل ساخت تورا تا تو نوشش بکنی وقت خداحافظ شد هق هقم وای غریبانه چه بنواخت تو را ━━━━💠🌸💠━━━━
يا رب مباد كز پا جانانِ من بيفتد درد و بلاى او كاش بر جانِ من بيفتد من چون ز پا بيفتم، درمان درد من اوست درد آن بود كه از پا درمان من بيفتد... ♥️
🌺 یا صاحب الزمان🌺 صبح خود را با سلامی سوی او آغاز کن او جوابت می دهد با یاد او پرواز کن تو سخن گویی فراوان در تمام طول روز لیک در هر صبح و شب با یاد او لب باز کن
دل دیوانه فقط شوق زیارت دارد به گدایی در میکده عادت دارد همه رفتند و من بی سروپا جاماندم حال و روز من آلوده خجالت دارد حرم شاه کجا بنده ی آلوده کجا هرکه شد زائر شش گوشه سعادت دارد چه حریمی و کریمی و چه احوال خوشی گوئیا خون خدا قصد شفاعت دارد جبرییل آمده از عرش که زائر بشود آمده عرض ادب قصد اقامت دارد بی سبب نیست دلم پرزده تا گنبد تو هرگدایی در این خانه کرامت دارد ارمنی آمد و حاجت ز علمدار گرفت تربت کرببلا اذن هدایت دارد کافری آمده در صحن شما سجده کند کافر از عشق شما شوق عبادت دارد هرکسی آمده پابوسی سلطان کرم گریه کن بوده و هم شوق شهادت دارد : 💔 بی تويک لحظه رمق دردل ودرجانم نيست بيقرارم نکنی‌طاقت هجرانم نيست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مرحبا همت قومے ڪه چو دلبر گیرند! بجز از دلبر خود، از همه دل بر گیرند...(: