eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خاک بر سر مانده‌ام، مانند بِرنوهایِ ایل... کاش دستی میرسید و ماشه‌ام را میچکاند!
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس گله‌ای کردم و از یک گله بیگانه شدی آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس عقل خوش گفت چو در پوست نمیگنجیدم که دلی بشکند آن پسته خندان که مپرس بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز که پلی بسته به سر چشمه حیوان که مپرس دفتر عشق که سر خط، همه شوق است و امید آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس
امشب ای ماه شدم غرق غم و تنهایی باز من ماندم و تو، شعر و شب و شیدایی نیست در خلوت خالی شبم، هیچ دلی ای فغان از شب تنهایی و بی فردایی باز هم شب شد و چشمان مرا خواب نبرد دورم از آن رخ زیبای مه و رویایی درد عشقی به دلم دارم و کس یارم نیست کو، طبیب دل بیمار من سودایی همچو لیلی به ره عشق چنان حیرانم که ندارم دگر از ظلمت شب پروایی دل چو میرفت پی عشق ندانست دریغ هر قدم دام بلاییست پر از رسوایی ماه من! منتظرم... کاش به دادم برسی دست گیرم به دعا، تا تو چه می فرمایی
مــرگ یعنـی بروی تا قـدمِ آخرِ عشق و بگوینــد : "بمــان...! ، وصلتتان قسمت_نیست"
این رسم رفاقت و وفاداری بود ؟؟ تقدیر من از عشق ؛ فقط زاری بود ؟ باید که بپرسم از خدایم یک روز از خلقت ما هدف ؛ عزاداری بود ؟!
دردِدل کن که نماند به دلت دلتنگی کوه هم درفوران است به آن دلتنگی...
یا رب مرا به عشق علی مبتلا نما با جامی از ولای علی آشنا نما چشمم از این جهان پر از های و هو ببند بازش دوباره بر حرم مرتضی نما
خلقت گمانم دوستان ، با یا علی آغاز شد الله گفتا یا علی ، آدم وجودش ساز شد ورد لب لاهوتیان غیر از علی والله نیست احمد به نام مرتضی دارنده ی اعجاز شد یاصاحب صبر
به لوح خاطر من نیست جز خیال تـو نقشی ز بس ڪه کرده وجودم به دوستیِ تو عادت
بازدم های تو شد دَم های شورانگیزِ من با توام شیرین‌ترین دلدار من، وقتت بخیر!
چو در کنار منی، کفر نعمت است ای دوست دو دیده‌ام مژه بر هم دَمی اگر بزند