eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدن در خواب و ماندن در خیالم آیه نیست آمدی ای با وفا اما چرا یک سایه نیست در کنارت آدمی را دیده ام تأیید کن این پسر هرگز همان همسایه نیست پس چرا ساکت شدی حرفی بزن آرام جان پس بگو این فکرها در ذهن من بی پایه نیست با کنایات و عبارات قصارت آشنام خوب میدانی تو هم این عشق چون آرایه نیست منصرف گشتم نخواهم گفت شعرِ دیگری این غزل سرمایه ام گفتی غزل سرمایه نیست پاره های پیکری پیر و پر از پروانه گفت سادگی در زندگی بی نقش و بی پیرایه نیست
پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیم ازهمان بن بستِ باران خورده پیچیدم به چپ از کنارت رد شدم آرام ، گفتی: مستقیم! زل زدی در آینه اما مرا نشناختی این منم که روزگارم کرده با پیری گریم رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم بختِ بد برنامه موضوعش تغزل بود وعشق گفت مجری بعدِ " بسم الله الرحمن الرحیم" : یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب و جوان خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم: "سعی من در سر به زیری بی گمان بی فایده ست تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم" شیشه را پایین کشیدی رِند بودی از نخست زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز: "با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم" گفتم آخر شعر تلخی بود ،با یک پوزخند گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم
چه صادقانه برایت غزل سرودم و تو چه بی ملاحظه گفتی: چقدر بیکاری!
تنم چوشمع سیاهی بسوخت پروانه. به خواب رفت بدنم در هوای ویرانه. سیاه پوشم وسرخست رخم ز دیدن تو. چنین نشانه بنامند بزم شاهانه. 🌹🌹🌹
هر ڪسی در حرم نشد محرم راز عاشقی سوخته دل باید و اخلاص و نیاز
هدایت شده از اشعار حسین مرادی
زیبایی ات برده درون حاشیه راحیل را بر هر زبان آورده ای تکبیر را تحلیل را از چشمه ی مضمون چشمت سیل آسا و مهیب انداخت از رونق غزلهایی که گفتم نیل را تاوان برای با توبودن را پذیرفته دلم هرچند دشمن سازدم هم دوستان هم ایل را از دوری اش از حسرتش از تاسحر بیداری ام چشمان تو بدنام خواهد کرد عزرائیل را با شعرهایم شهر شد آشوب و بی شور و شعف میماند آه سینه سوزم صور اسرافیل را
از بس که ‌ر‌ئو‌ف و ‌مهر‌بانی یا ‌ر‌ب تو ملجأ هر پیر و جوانی یا رب هرگز نشنیده ‌ا‌م گنه ‌کاری را از خانه‌ی ر‌حمتت برانی یار‌ب
. یارب ببین که نادم و زار از رهایی‌ام بال مرا ببند که جلدت شوم به‌زور ✍️
زین توبه که صدبار شکستم، توبه
من صید دیگری نشوم، وحشی توام اما تو هم برون مرو، از صیدگاه خود
هر کس رسید پای ضریحت شفا گرفت راه عروج تا ملکوت سما گرفت بیگانه کن مرا زخودم غرق خود نما تا آن که جار زنند مریضی شفا گرفت صحن عتیق تو شده دارالشفای خلق هر کس شفا گرفت ز دست شما گرفت حاجت گرفته سائلت اما نمی رود از بس که از کنار تو ماندن بها گرفت از درگه شما به خداوند می رسیم بی تو نمی شود که سراغ از خدا گرفت حج و منا و سعی و صفایم فقط تویی قلبم مقابل حرم تو صفا گرفت هر کس رسید کرب و بلا، سامرا، نجف برگ براتش از علی موسی الرضا گرفت هر مستمند در حرمت جزو اغنیاست هر بی نوا کنار ضریحت نوا گرفت: عبد ذلیل را تو مران ایها الرئوف از غم بیا مرا برهان ایها الرئوف ✍ شاعر ✒️
. ای غایب از نظر که دل ما سرای توست با ما بیا و از سفر آسمان بگو امشب دلم گرفته و محتاج رحمتم یک "یا مُجیر" جای منِ خسته‌جان بگو ✍️، ماه رمضان ۱۴۴۳ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روحی ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷