eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
قصد جان کردی که یعنی دست کوته کن ز من جان به کف بگذارم و از دست نگذارم ترا گر برون آرند جانم را ز خلوتگاه دل نیست ممکن جان من کز دل برون آرم ترا
با خون من با جان من در هر تپیدن از دلم ، آید صدای پای تو...
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
به سیاست چقدر نزدیک است بی پدر مادر است دلتنگی ... ...
"محروم" ز رویت من و "محرم" به تو او شد لعنت به تو ای "واو" نچسبیده‌ی بی‌ربط! ..
نه دل ازرده ،نه دلتنگ ،نه دلسوخته ام یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته ام پاسخ ساده ی من سخت تر از پرسش توست عشق درسی است که من نیز نیاموخته ام رو سیاه محک عشق شدن نزدیک است سکه ی "قلب" زیانی است که نفروخته ام برکه ای گفت به خود،ماه به من خیره شده است ماه خندید که من چشم به "خود" دوخته ام شده ام ابر که با گریه فرو بنشانم آتش صاعقه ای را که خود افروخته ام
مَجـروح به عِشـقیم و از آن شـٰاد رَوانیـم اندَر مَـرض ِ عِشـق بجُز عِشـق دَوا نیست
هر کجا کردم محبت غرق محنت شد دلم یا من این حکمت ندانم یا محبت باب نیست
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم؛ بی من تو در کجای جهانی که نیستی؟
هر شبـم نالـهٔ زاری ست که گفتن نتوان زاری از دوریِ یاری ست که گفتن نتوان
بیا امشب بحال من تو هم ای ماه زاری کن بیا دستم به دامانت تو هم شب زنده داری کن چقدرحالم پریشان است شبیه موج در طوفان کنار من کمی بنشین چو من دل بیقراری کن شبی تاریک و چشمانم به راه او ٬ نمی آید بیا مردانه درمانی بر این چشم انتظاری کن زمستانم پر از سردی پر از دلتنگی مطلق ببین یخ بسته ام اینجا بیا فصلم بهاری کن سکوتی مبهم و تاریک وجودم را دهد آزار بیا و صحبت از عشق و صدای یک قناری کن نمیدانم چرا امشب دلم بد جور دلتنگ است شکسته بغض من امشب اسیر بردباری کن همه خوابند و من بیدار قلم شاهد بر احوالم براین سنگ صبور غم بیا امشب تو کاری کن جوادالماسی
چشم دارم که تو با نرگس خواب آلوده در دل شب به سراغ من بیمار آیی
. نیستی باز و دل از خاطره ها سرشار است... باز باران شده و خاطره هامان خیس است... نیستی پیش من اما به خیالم هستی... و دو تا چشم، در آغوش تو پنهان، خیس است...
پریشان کن وجودم را ،پریشان و پریشان تر که فرق عشق با عادت،همین میزان ویرانیست
امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تو را از تو گفتم با دلم کوتاه آمد؛ گریه کرد 🕯🌺
سوپری در کوچه‌ی ما دایر است در فروش جنس خیلی ماهر است می‌کنم هر دفعه من از او خرید بخشی از موی سرم گردد سفید رفته بودم سوپرش یکشنبه شب تا خرم روغن نباتی یک حلب همچنین یک شیشه ترشیِ ملس یک تراول دادم او را و سپس منتظر ماندم که آن انسانِ بد! مابقیِ پول من را پس دهد مابقیِ پول را فوراً شمرد داد یک «ویفر» به جای پول خرد گفت: «شرمنده ندارم خرده من خرده باشد نزد ما پانصد تومن!» یک شب دیگر که رفتم سوپرش بود در جیبم کماکان ویفرش! جای کیک و تخمه و کیم و پفک من خریدم چیپس با طعم نمک! یک هزاری دادم او را ناگهان گفت که: «کم دارد این پانصد تومان قیمتش آقا هزار و پانصد است واقعاً کار شما خیلی بد است من از او یک ذره ناراحت شدم دست کردم زود در جیب خودم دادم او را ویفری شیک و تمیز گفتم: «این هم پانصدش مرد عزیز!» ✍️محمدرضا هادی‌زاده
تـمـام سهم تو از مــن دو بـیــت شعر ِ سیاه تمام سـهـم مـن از شعر ، "آفرین" شده است
میشوم‌بیدارومیبینم‌ڪنارم‌نیستی🚶🏿‍♂! حسرتت‌سرمیگذاردبـی‌تـوبربـٰالیـن‌من.. حسین‌منزوی
صد بار گفتم دوستت دارم ولی تو... حتی همین نشنیدنت را دوست دارم گاهی بپرس از دوستانت حال من را گاهی همین پرسیدنت را دوست دارم
چندی‌ست از تو غافلم ای زندگی ، ببخش ! چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم ...
به درد هم اگر خوردیم قشنگ است به شانه بار هم بردیم قشنگ است در این دنیا که پایانش به مرگ است برای هم اگر مردیم قشنگ است ‌ 🌸 🌸 🍂🌸🍃 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 💜🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃✨
سلااااااااام صبحتون‌بخیر🌺🌺🌺🌺🌺🌺
شدیم‌200 تا😍😍😍😍😍 بدون هیچ تبلیغی بدون هیچ تبادلی❤️❤️❤️
گر بیــارند؛کلید همـــه درهای بهشت جان عاشـق به تماشاگه رضوان نرود صفت صادق به درسـتی آنست که گرش سربرود ازسر پیــمان نرود ُ
با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس