eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غریبم... قصه ام چون غصه ام بسیار... 🌴💙🌴
در طبع روزگار وفا و کرم مجوی کین هر دو مدتیست که در روزگار نیست عطار
این پریشان حالی از جامِ "بلی" نوشیده ام این "بلی" تا وصلِ دلبر، بی بلا دمساز نیست...
در مشام جان به دشت یاد ها یاد صبح و بوی بارانی هنوز...
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست از بس که گره زد به گره حوصله ها را ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
هر که بر کوچه ی دلبر گذرش افتاده اشک از گوشه ی چشمان ترش افتاده آن درختیم نظر خورده که هر فصل بهار غرق گل بوده ولی بیشترش افتاده باغبان اهل صفا بود،پُرش کردی تو تا که امروز به یاد تبرش افتاده هرکه وارد شده در بازی بی منطق عشق یا فنا رفته و یا شور و شرش افتاده شوکران ریخت به کام من مجنون کوچت آمدی تا که ببینی اثرش افتاده!؟ بزم میلاد زمستان شده من پاییزی که پی یورش چشمت سپرش افتاده مات و مبهوتم و با بغض گلاویز گلو همه گفتند که یاد پدرش افتاده...
یوسف اَگر مَنَم ؛ به زُلِیخایی‌اَت قَسَم ما کارِمان به جامه دَریدَن نِمی‌رَسَد...
دل به هوای آتشت این همه دود می‌ڪند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل سنگی که بیفتد ته آب به شعاعی که شود حاصل آن دور گشتم ز تو من موج به موج به خیالی که رَوم عمق وجود وسط قلب تو بوده است هدف ناگهان سهم دلم شد نوسان
كبوترها، كبوترها، به دلجويی از آن بالا نگاهی زير پا گاهی اسيران قفس ها را! خوشا پروازتان با هم، بلند آوازتان با هم به ياد آريد ما را هم در آن پرواز كردن ها... كبوترها، كبوترها، هوای پر زدن دارم، ولی با من نمی آيد، نمی آيد دلم، دردا! چه ديدی ای دل اينجا تو، كه ماندی در گل  اينجا تو شدی بی حاصل اينجا تو، بیا با هم رويم آنجا شكن حصر و قفس ديگر، رهايی را بكن باور بزن در آسمان ها پر، به پرواز آ، به پرواز آ... هوا گر بسته پايت را لگامی زن هوايت را بده دست ولايت را، غزلخوانان بيا با ما فريبت داده گر دنيا، فريبی ده تو هم او را بگير اوجی به ناگاه و بزن پا بر سر دنيا درنگت چيست هان ای دل؟ همه رفتند تا منزل چرايی اين چنين غافل، بيا، دير است تا فردا 🕊🕊🕊🕊🕊 هلا ای خيل آدم ها، ببينيد اين كبوتر را منم، آن خويش گم كرده، كه خود را كرده ام پيدا تو هم رستی ز بند ای دل، بيا نزديك شد منزل بگو با من، چه می بينی درآن آفاق ناپيدا؟!... منبع: كتاب گزيده شعر جنگ و دفاع مقدس، انتخاب و توضيح: حسن حسينی، ص48