eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مذهبی هستم ولی پایش بیفتد میزنم دل به دریای خزر،این جرم سنگین من است😢 والا فکر کردین دل به چه دریایی می‌زنیم ما🤨
روسری وقتی کنی بر سر چه زیبا میشوی من یه تار از موی بورت را نبینم خواهرم😊 امر به معروف طور
دل می‌بری و روی نهان می‌کنی چرا؟ خود می‌کشی مرا و فغان می‌کنی چرا؟ گــــر در کمین کشتن عشاق نیستی تیر کـــرشمه را به کمان می‌کنی چرا؟ گـــر در خیال مرهم دل‌های خسته‌ای آن تار طره مشک‌فشان می‌کنی چرا؟ اين تير غمزه را دل من مايل است و بس اين تير را دريغ ز جان می‌کنی چرا؟ چون چشم التفات تو با حال دیگری است اشک مرا ز دیده روان می‌کنی چرا؟ تا‌ چند روی خویش نشان می‌دهی به خلق راز  مرا   ز  پرده  عیان  میکنی  چرا ؟
روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود از همان آغاز ما را کم‌تحمل ساختند
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است مثل این قافیه گل می‌کنم آن وقتی‌که شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است حال من حال جوانی است که در پای ضریح مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟! نامه‌اش دیرزمانی است که تو افتاده است از سه باری که قرار است یکی هم کافی است احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است آهویی آمده با پای خودش در دامت این چه صیدی است که دلباخته صیاد است به طمع آمده‌ام، باز عطش آوردم به امیدی که بنوشانیم آبی با دست آنقدر حرف زیاد است، خودم خسته شدم خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است
رقیبان صد سخن گویند و یک یک را کنی تحسین چو من یک حرف گویم، گوییم بسیار می‌گویی... 😔
همه شب با دل دیوانه خود در حرفم... چه کنم ، جز دل خود نامه بری نیست مرا!
تو گل ناز منی گر همه خار جگرند باش با من که همه رهگذران می‌گذرند
اگر این داغ جگرسوز که بر جان منست بردل کوه نهی سنگ به‌آواز آید...
گر نریزد عشق، خون عقل را، از عجز نیست داغ نامردی است خون صید لاغر، تیغ را
پنجشنبه ها ؛ به خاڪ دلم میروم به بغض شعری زِ عشق، از غمِ تو خیرات میڪنم ...
برایت‌شعر‌می‌خوانم‌نگاهم‌می‌کنی‌تنها از‌اول‌هم‌نباید‌دل‌به‌عکسی‌کهنه‌می‌بستم