eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بر دوش خود بریز دو زلف سیاه را بالا مبر ز خسته‌دلان دودِ آه را در «بست طوسی» تو چه رنگی دویده است کز لطف می‌خرند سپید و سیاه را خورشید من، شبی به سر خود طواف کن بر هم بزن معادله‌ی مهر و ماه را در «صحن کهنه»، تازه‌به‌تازه است روی تو نو کن به جلوه‌ای دل و جان تباه را موسی(ع) عصا به کف به حریم تو پای زد تا دید می‌خرند دل «من عصاه» را گر «صحن انقلاب» مرا منقلب نکرد کج می‌کنم به گردن کج، تا تو راه را کفرم مبارک است، به تبریک من بیا چرخانده‌ام به سوی رضا قبله‌گاه را ایوان تو به کعبه تفاخر نمی‌کند بر بنده، فخر، عیب بود پادشاه را کفر مرا درآر و نشان جهان بده رو کن که سجده کرده‌ام آن بارگاه را وقت ورود کفش سپارند خلق و ما دادیم بوسه کفش‌کَنِ کوی شاه را زاهد، تو را پسندد و رو بر خدا کند یارب مکن نصیب کسی این گناه را مالی نداشتم ولی از جستجوی تو انداختم میان ضریحت نگاه را دل گر ز زلف رفت، خط و خال او بجاست گیرم که شب گذشت، چه سازم سپاه را؟ یک سوی عیش این منم و تو سوی دگر سنجیده‌ام به کوه در این بزم کاه را من در «رواق آینه» عکسم به طاق بود دادند بر گدا به حریم تو جاه را بینا و کور نزد تو یکسان کنند سیر پُر کرده‌اند بر سر این چاه، راه را در حرمتت که امر خدا نیز قائم است دیدیم ایستاده سر پا اله را تا عطر «یا رضا(ع)» نپرد از میان جان دزدیده می‌کشم نفسِ گاه گاه را تا از رجوع خلق مبادا شود ملول دادی پناه از کرم خود، پناه را روییده است «معنی» ما هم در این چمن پامال خویش کن سر راه این گیاه را
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
. تو آن نِه‌ای که چو غایب شوی ز دل بروی تفاوتی نکند "قُرب دل" به بُعد مکان ... 🌿
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
جَمع کُن بَساطِ شاعِریَت را تمام شُد دیروز با کَسی وَسَطِ شهر دیدَمَش...
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
من از روزی که دلبستم به چشمان تو می‌دیدم که چشمان تو می‌افتند دنبال دیگر 😔
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
رها این کلبه را از غم کنم باز لبالب کتری از زمزم کنم باز تو هیزم جمع کن از جنگل سیب که من چای بهشتی دم کنم باز
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
به یاد بوسه ی تو، روی گونه ام دیگر ... ز شرمِ عشق، تمامی سیب ها سرخ اند
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
عقل اگر گاهى هوادار جنون شد، عيب نيست  گاه گاهى عشق هم، همرنگ منطق مى شود...🌿
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
بی سلامی آمدی پس بی خداحافظ برو عشقِ بی آغاز، بی پایان بماند بهتر است...
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می‌گویم: که من یک شاعر درباری‌ام مداح سلطانم»
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
گفتمش عاشقتم گفت محبت دارید ای به گور پدر آن که ادب یادش داد
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
دَر قُفلِ فروبَستهٔ غَم هایِ دِلِ خویش آن کُهنه کلیدیم ، که دَندانه نَداریم
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
بسیار حرف گفتند، بسیار هم شنیدیم عادت شده به عاشق، این حرف‌ها شنیدن!
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
لعنت به تو که رفتی و تنها شده‌ام من رحمی تو چرا بر دل غم‌دیده نکردی؟
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
من که از جبرانِ حق الناس می ترسم ولی با قصاصِ بوسه هایت در جهنم خوش ترم
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
🔻 خوشا به حال هر آنکس که مبتلای رضاست تمام دار و ندار من از دعای رضاست صفای صحن و حیاط و رواق را عشق است کنار پنجره فولاد، کربلای رضاست 🌸 سلاااااام شب همگی خوش🌹🌹🌹🌹🌹
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
•|پرگرفتـݩ بہ هــواے تو چہ حـالے دارد چوݩ ڪبوتر بہ هماݩ حاݪ‌وهوا محتاجمـ|•
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
ساده دوستت دارم! مثل نان و پنیر و دو سه برگی ریحان...
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
دلم هوایت را کرد به آبیِ آسمان زنگ زدم. خط روی خط بود ابری به اشتباه گوشی را برداشت و هر دو زار زار گریه کردیم...!
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
دوای بی دوایی و علاج بی طبیبی را ببالینم رسان یا رب حبیب منوحبیبی را غبار غربتم از دل مگر زلف توبزداید که ابر آشنایی بسترد گرد غریبی را
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
غم‌مخور جانا در این‌عالم که عالم هیچ نیست نیست‌هستی‌جز دمی ‌ناچیز و آن ‌دم‌ هیچ ‌نیست گر به‌واقع بنگری بینی که ملــک لایزال ابتدا و انتهای هر دو عالــم هیچ نیست ┄┅─═ ⃟🌻═─┅┄
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
خوشا آن صبح چندانی که یابی به جز ‌"دیدار او" چیزی نیابی... ┄┅─═ ⃟🌻═─┅┄
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
صفت عاشق صادق بدرستی آن است که گرش سر برود از سر پیمان نرود
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
زندگی بالا و پایین دارد اما چاره چیست گر بخواهی گر نخواهی زندگی سر میشود
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد توبه کردم که نفهمیده به جایی نروم
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
طبیب از درد می‌پرسد من از درمان درد اما نه من آگاه از دردم نه او آگه ز درمان است!
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
هَمچو گُل در نوبَهاران، عِشق حاصِل میشَود گر دلَم را با نِگاهی، مَستِ چَشمانَت کُنی..."
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
پرسیدم از آوارگی دربه دری چند گفتند مپرسید از آن خانه برانداز
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
عاقبت یوسف زلیخا را در آغوشش گرفت این وسط پیراهن بیچاره تنها پاره شد...
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
كاسه شعرِ من از دست تو افتاد و شكست عاشقان! فرصت خوبيست، غزل جمع كنيد
۲۲ خرداد ۱۴۰۱
كاغذ سياه و بخت سياه و غزل سياه لعنت به باد كه مويِ تو را پخش ميكند!
۲۲ خرداد ۱۴۰۱