eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه داغ تو باشد جگر کباب نباشد چگونه نام تو باشد سخن از آب نباشد به رغم خواندن لای لای عمه خواب نرفتی زمان غربت بابا که وقت خواب نباشد به حنجر پسری اینچنین سه شعبه نخورده محاسن پدری اینچنین خضاب نباشد ز گبر و کافر و از هر شکارچی که بپرسند بریدن گلوی نازکی صواب نباشد خراب کرد گلوی تو را سه شعبه ی داغی چگونه حال دل مادرت خراب نباشد نداشت شیر، تو بودی و، شیر داشت، نبودی برای مادر از این سخت تر عذاب نباشد کنار نیزه ی تو مادری دوباره کتک خورد خدا کند که عروس ابوتراب نباشد سرت به نیزه بلند است در مقابل محمل خدا کند که فقط محمل رباب نباشد نجات می دهد از دست نیزه دار سر ت را اگر رباب اسیر غل و طناب نباشد شده ست مشکل زینب شده ست حاجت زینب عروس فاطمه دیگر در آفتاب نباشد شعر از گروه
اَلا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا.... برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
ششم_محرم هر چه آمد به سر من به فدای سر تو به فدای سر گیسوی علی اصغر تو خم شدی که تا مرا تنگ در آغوش کشی قد کشیدم که دگر خم نشود پیکر تو نذر کردم همه دشت پر از من بشود تا ببینی شده‌ام مثل علی اکبر تو پیش پای تو به هم ریخته سر تا پایم تا که درهم بخرد جنس مرا مادر تو غیرتم کشت مرا تا که نبیند چشمم به تنش رخت اسارت بکند خواهر تو استخوان‌های تنم از غم تو خرد شده تکه‌تکه شدم از غصه انگشتر تو سینه‌ام تاب ندارد که عمو گریه کند حق بده پا بکشم روی زمین در بر تو ای عمو گریه مکن! آه مکش! اشک مریز هر چه آمد به سر من به فدای سر تو
بعد آن مَشکِ پاره‌ی پسرش شَرم دارد از این چرا زنده است هر کجا شیرخواره می‌بیند از نگاهِ رباب شرمنده است...
با خودم فکر میکنم گاهی از حرم دل بریده بودم کاش درد دوری کشیده بودم کاش کربلا را ندیده بودم کاش
🏴از زبان تیر سه شعبه قبول دارم در کربلا ثواب نکردم ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم همه توان خودش را گذاشت حرمله اما خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم که هیچ کار برای دل رباب نکردم شاعر:
تصوّر کن که ظهری گرم باشد جنگ هم باشد شمار دشمنان بسیار و عرصه تنگ هم باشد تصوّر کن که بین لشکر دشمن نه تنها شِمر که خولی باشد و صد حرمله نیرنگ هم باشد کنارِ این همه جُرثومه‌های پست و بی‌احساس فقط کافی ا‌ست اِبن‌سعْد پیشاهنگ هم باشد جوانی بر زمین افتاده و دستِ حرامی‌ها نه تنها نیزه باشد، چوب باشد! سنگ هم باشد چگونه می‌شود آیا که روی صورت یک زن کنارِ جای زخم تازیانه ، چنگ هم باشد تحمّل کردن سرها به روی نیزه جانکاه است اگر از کربلا تا شام ده فرسنگ هم باشد شبیه مادری که طفل او دارد عطش ، امّا به دشمن رو زدن خیلی برایش ننگ هم باشد سر خونینِ بابا را برای دختر آوردند تصوّر کن که دختر بچّه اش دلتنگ هم باشد
4_5935930865073783218.mp3
9.02M
لالایی، لالایی شب مهتابه لالایی، لالایی دلا بیتابه...
تو تنت تا شده و تا شده من هم کمرم مثل تو درد گرفته همه ی بال و پرم گرچه من عین حسن زهر نخوردم اما پاره پاره شده حالا همه جای جگرم ترسم این است که زن‌های حرم جان بدهند گر ببینند که افتاده ای از پا پسرم چشم من تار شده یا که تو کوچک شده ای علی اکبر، علی اصغر شده ای در نظرم خبرش پخش شده پخش شدی روی زمین خبرش پخش شده ریخته ای دور و برم من از این چند برابر شدنت فهمیدم چقدر کینه به دل داشته اند از پدرم بغلت می‌کنم و از بغلم میریزی آه بابا چه کنم با تو و این دردسرم با چنین ریخت و پاشی که شدی ممکن نیست که تو را یک نفری تا دم خیمه ببرم دارد از سمت حرم عمه ی تو می‌آید ولدی گفتنم انگار رسیده به حرم
🏴🏴🏴😭😭😭😭😭
به روی دستِ پدر دست و پا مزن گلِ من! تمامِ ارض و سماوات رفته‌اند از حال ...
ای تیر! کجا چنین شتابان؟...آرام قدری به کمان بگیر دندان...آرام! ای تیر!به حرفِ حرمله گوش نکن! برگرد...نرو تو را به قرآن...آرام
به روی دست پدر غنچه‌ ی تو پر پر شد و جمع شد کف دستش گلاب بعد از تو
. . پسرم میروی آرام و پر از واهمه ام بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام پسرم شادی این قوم فراهم نشود تاری از موی حسین بن علی کم نشود تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید کار از دست تو، از حلق تو بر می آید خطری بود اگر، چاره خودت پیداکن قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد اصغر از فرط عطش سوخت خدا میفهمد داغ در چهره تو چند برابر گشته طفل سیراب شده خنده کنان برگشته
زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست : مباد شاهدِ جان دادنِ پسر، پدری...😭😭
از هرچه بگذریم روضه اصغر(ع) نمی شود چون زخم سرگشوده است که بهتر نمی شود از حرمله رسید داغ عظیمی که تا ابد با هر مصیبتی شبیه وبرابر نمی شود شش ماهه را ز پای شیر مگر می شود گرفت!!!؟ باشد، ولی به دست تیر که دیگر نمی شود اصلا به پای جرم های پدر هیچ کودکی در هر مرام و کیش ومحکمه کیفر نمی شود شرمنده گشت روی آب و گلویی که تر نشد اما فقط سه شعبه وقف کبوتر نمی شود بر روی نعش های غرق به خون گرچه تاختند... بر روی جسم شیرخواره که آخر نمی شود بر روی راس نی تمامی سرها قبول چشم شش ماهه را نگو دوباره که باور نمی شود
چون چشم تو دل می‌برد از گوشه‌نشینان.... شد گوشه‌ی شش‌گوشه برای تو مهیا...
حرمله ای کاش دستت بشکند، این تیر بود؟! ظاهرش تیر سه شعبه باطنش شمشیر بود... حلق اصغر(ع) را ببین پاشیده شد از هم دگر شد رباب(س) از این غم جانکاه اصغر خون‌جگر قطره‌ای آب از فرات ای کاش میشد قسمتش قبل از آن تیر لعین، شد کشته اصغر با عطش در تحیّر مانده مولایم حسین(ع) در کربلا تا چگونه طفل خونین را برد تا خیمه ها...! "عاصی" 🍃🖤🍃😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نوحه ویژه حاج میثم مطیعی برای دختران 📺 نسخه تصویری 🎙حاج ▪️چه فرقی داره، پسر با دختر ▪️تو دل عالم شور حرم هست ▪️عاشقای مکتبی ِحسینیم ▪️دخترای زینبی حسینیم
می چینمت اگر چه مرتب روی عبا بعد از تو آه ، یا وَلَدی ، بَعدَکَ العَفـٰا
إرباً إربا یعنی افتاده ست از تو رویِ خاک- تکّه تکّه هایی از پیکر، نکش پا بر زمین رحم کن بر سنّ و سالم، جان سپردم تا تو را... جمع کردم در عبا...دیگر نکش پا بر زمین!
کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی غیر حیدر یک امیر المومنین پیدا نشد
🏴 قدر يك دشت علی مانده به روی دستم کـارِ یک تکّه عبـا نیست تـو را جمـع کنـد
🏴 نا مرتب شده این خوش قد و بالای حرم بس که از روی حسد دشمن او زد نظرش
بوی از یار مرا بی سرو سامان کرده مبتلایم به غم و غربت هجران کرده سالها رفت و دلم طالب دیدار نشد غفلت از دوست مرا سخت پشیمان کرده در خور شأن کریمان نبود راندن من چشم هایم طمع دست کریمان کرده هرچه با کرده خود خاطره او آزردم در عوض او به گدا لطف فراوان کرده جاودانه بشود خیر ز عمرش بیند هرکه مارا ز غم یار پریشان کرده چه کسی خواست که سینه زن جدش باشم چه کسی بود که اینگونه دعامان کرده دست خالی ز عزا خانه ی آقا نرود هر کسی را که خود فاطمه مهمان کرده روضه ها فرصت خوبیست که ره گم نکنم کسری سال مرا این دهه جبران کرده دلم اینگونه اگر شور محرم دارد هرچه کرده نمک ذکر حسین جان کرده