eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا 🥀 💔
هزار قصه نوشتیم بر صحیفه ی دل هنوز عشق تو عنوان سر مقاله ی ماست 📜
من که حیران ، ز ملاقات توام ... چون خیالی ز خیالات توام ... 🦋💫
ما را به نامه نیز فراموش کرده‌ای دانسته‌ای که دیده‌ی ما را سواد نیست؟!
خوب نگاه کن ،تَنها اندکی از تو تمام مَن را دگرگون کرده است..
بلبل عشقم و از آن گل خندان گویم سخن از آن گل خندان به سخندان گویم غزل آموز غزالانم و با نای شبان غزل خود به غزالان غزلخوان گویم              شهریار
سوز دلم حکایت ساز تو میکند لب بر لبم بنه که برآرم چو نای وای جز نیک و بد به‌جای نماند چه میکنی نه عشق من نه حسن تو ماند به‌جای وای
ما مصور زاده ی عشقیم ، شاعر نیستیم                                        یک قلم تصویر معشوق است در دیوان ما... ...🕊🔖
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ :)
اے فراموشے ڪجایے تا به فریادم رسی باز احوال دل غم‌ پرورم آمد به یاد
به وقت صبح دل را تازه یابی همه ذرّات در آوازه یابی به وقت صبح دل را شاد گردان حقیقت جان و دل آباد گردان
در نام رقیه، فاطمه پنهان است از این دو، یکی جان و یکی جانان است در روی کبود آن دو، پیداست خدا آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است 🏴 🖤
دختر اگر یتیم شود پیر می‌شود از زندگی بدون پدر سیر می‌شود 🏴 🖤
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت کربلا از من عموی مهربانم را گرفت وقت دلتنگی همیشه او کنارم می‌نشست بی‌وفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت... روز عاشورا چه روزی بود؟ حیرانم هنوز جانِ کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت خرمنِ جسمی نحیف و آتشِ داغی بزرگ درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت تار شد تصویر عمه، از سفر بابا رسید! «آن مَلک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت 🖤 🏴
از صدای پر مرغان سحر لاله از خواب گران دیده گشود اولین پرتو سیمایی صبح بوسه بر گنبد مینا زده بود
عمـرم تباه از طعنه‌ها و حرف مردم شد در ازدحـام جهــل آنهــا حــرمتم گم شد اندازه دارد هــــرچه در دنیاست اما من خوبی زیادی کردم و سوء تفـــــاهم شد ✍ ✒️
یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار کاشی فیروزهء قلبم تراش دست توست پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار خار گل های ضریحت دستهایم را گرفت خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار باز هم در این زیارت دست خالی آمدم خانهء تو هست کوله بار میخواهم چکار جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار کار من را سهل کرده یا سریع و یا رضا در حریمش ذکر یا غفّار میخواهم چکار کوچه و پس کوچهء دور حرم یعنی بهشت سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار ✍ شاعر ✒️
🍃 چـه زخم ها کـه نخوردم من از فراق، بیا به زخم های دلم جز وصال، مرهم نیست
گو به هرکس اربعین میل زیارت کرده است با توسّل بر رقیه او ضمانت می شود
اسیر نیست دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست
قبله‌ای دارد جهان  با نامِ ایوانِ نجف در نجف دیدم که نقشِ آستانش است
با دست بسته است ولی دست بسته نیست سرش شکسته ولی سرشکسته نیست هرچند سربه زیر... ولی سرفراز بود زینب قیام کرده چون از پا نشسته نیست