eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تاوان عمر رفته‌ی ما را که می‌دهد؟ فردا جواب حسرت ما را که می‌دهد؟
چشمِ مَستَش عِینِ ناز، اَبرویِ مشکین نازِ مَحض! این چه توفان اَست یا رَب‌ ، ناز بر بالایِ ناز !؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
ترکِ عصیانم ز بیمِ وعده‌ی دوزخ نبود عذرِ تصدیعِ کرام‌الکاتبین می‌خواستم
دانم که تو دیوانه و دیوانه پسندی شهری همه دیوانه به یک طره به بندی هر عاشق دیوانه به چشم تو نگه کرد با تیر نگه عاشق بیچاره فکندی ࿐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ࿐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌾
دلم گرفته برایت، زبان سادهٔ عشق است سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت
: بغل گرفته غمی کهنه آسمان مرا...
حال مرغی که قفس پهنه آزادی اوست بلبل بی غم و آزاد نمی‌داند که...!
آمدی تا که ببینی طلبیدن دارد یا ببینی که دلم از تو بریدن دارد 🌸وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن عاشقی بی سر و پا عزم رسیدن دارد بال پروانه اگر سوخته است از وصلت از چه ترسم که وصالت نپریدن دارد مرگ و جان کندن فرهاد به من ثابت کرد شهد شیرین شدهٔ عشق چشیدن دارد کوه کندم برسم حال ولی در جانم اشک چشمی است که چون شمع چکیدن دارد
آبادی شعر 🇵🇸
آن گروهی که به دین ظن داشتند - دید ابزاری به هر زن داشتند - -گنده لاتان سلیبریتی ،ولی -مغزهایی سایز ارزن داشتند!!
عشق را زادۀ حُسن است ظهورش زیبا گوشه چشمی بنما نقشِ رخت را آقا با نمایش زجمالت به تجلّی دم زن جلوه کن تا رخِ دلبر نشود ناپیدا فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان...
رفته از دیده و دل یار وفادار نبود مثلِ من در تبِ معشوق گرفتار نبود سوختم درعطش ازعشق غمش دم نزدم او دراین شعلۀ غم عاشق و بیمار نبود اتش افروخته بر داغِ دلم تازه نگار چون طبیبان به رهِ عشق پرستار نبود حالیا قصدِ من این بود ببینم رخِ یار میلِ او سوی منو طالبِ دیدار نبود صورتم فصلِ خزان شدزغمش چون گلِ زرد باعبانِ دلِ من لایقِ گلزار نبود الغرض چون سرِ پیوند نبودش به وصال لب فرو بسته دلش در حرَمِ یار نبود گرچه با خونِ دل از دیده رهاشد زبرم عشقِ یونس ز غمش قابلِ انکار نبود