ظاهرا هر چند چشمان تو صاف و ساده اند
دستها را باطنا در دست شیطان داده اند
از دل سنگی رخ زیبا عذابی بیش نیست
بینوا چشم و دلم در دام تو افتاده اند
سوی قلبم که برایت دم به دم آماده است
تیر های عشوه ی مژگان تو آماده اند
ثروت احساس را اخلاصشان کرد اختلاس
چشمهایت بدتر از این قوم آقا زاده اند
بافتم هفتادمن از مثنوی این حرف را
درمسیر عشق چشمان تو ختم جاده اند
#حسین_مرادی
من از شمشیر ابرویت،نوشتم شعر و فهمیدم
که روزی کشته خواهم شد،در این بیت المقدس ها
#رسولمختاریپور
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شهادت امام موسیبنجعفر علیهالسلام🖤🌹
آسمان روی زمین جایی به جز زندان نداشت
غربتش را، آشنایی غیر زندانبان نداشت
بیملاقاتیترین زندانی قعر زمین
وقت تنهایی به جز از آسمان مهمان نداشت
ارثِ مَحبس بود، از زندان به زندان میرسید
عمرِ زندان سر میآمد؛ حبس او پایان نداشت
«ربِّ خَلِّصنی» پرِ پرواز از دیوار بود
جان برای پر کشیدن از تن او جان نداشت
روزهایش شب، شبش شب، کورسویی هم نبود
صفحهی تقویمِ عمرش جز شب هجران نداشت
اشکهایش سیلی و شلاق را مغلوب کرد
آسمان در چلهاش چیزی به جز باران نداشت
نور در زنجیرِ ظلمت هم پر از تنویر بود
آفتابی که فرار از نور او امکان نداشت
در عبایش داشت چترِ «اَلَّذینَ آمَنوا»
میگشود آن را برای هر کسی ایمان نداشت
«لَنترَانی» پاسخِ موسای آلالله نیست
نورِ مطلق چیزی از آیینهاش پنهان نداشت
#رضا_قاسمی
#شهادت_امام_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
از روی مهر با من دل خسته یار شو
پاییز کوچههای دلم را بهار شو
ای مانده در نهان درختان آفتاب
چون غم میان سینهی من ماندگار شو
پایان التهاب، شروع نگاه توست
من یک کویر تشنگیام، جویبار شو
در دوزخی که معصیت بودن آفرید
آرامش بهشتی یک چشمهسار شو
کی بی حضور آینهها میتوان شکفت
ای دل تو رو به روی من آیینهدار شو
#سلمان_هراتی
این اشکِ چشمِ مرثیه بارانِ ابرهاست
باران، چکیدهی غم پنهان ابرهاست
این ناگهان شکستن بغض گلوی رعد
برقی از آتشی است که در جان ابرهاست
بر تنگدل تمام جهان تنگ می شود
سرتاسر آسمان، همه زندان ابرهاست
هرکه آسمان تر است، غمش بی کران تر است
دریا، گواه اشک فراوان ابرهاست
ای زیستن! مساوی خود را گریستن
این اشک ها به پای تو تاوان ابرهاست
درد آن زمان که هستی بر باد رفته است
جز گریه چیست آنچه که درمان ابرهاست؟
گاهی سیاه و غمزده، گاهی سپید و شاد
حالم شبیه حال پریشان ابرهاست
این خود شروعِ راهِ به دریا رسیدن است
باران گمان مدار که پایان ابرهاست…
#سعید_پور_طهماسبی
🕯نشد طلوع کنی🕯
هنوز اسیر سکوت تواند زندانها
و پایبند نگاهت دل نگهبانها
تو مثل یک نفس تازه حبس میگشتی
تویی که در نفست گم شدند طوفانها
«چه خلوت خوشی» آرام زیر لب گفتی
و سجده کردی جای تمام انسانها
نشد طلوع کنی تا تو را طواف کنند
تقیّهکار شدند آفتابگردانها
تو یوسفی و مجازات یوسفی این است
چنین دهند گواهی تمام قرآنها
#محمدمهدی_سیار
#شهادت_امام_کاظم #علیه_السلام
چه باشد پیشه عاشق به جز دیوانگی کردن
چه باشد ناز معشوقان به جز بیگانگی کردن
ز هر ذره بیاموزید پیش نور برجستن
ز پروانه بیاموزید آن مردانگی کردن
#حضرت_مولانا
#حدیث_دل 🍁
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
یک خواب درست، این همه سال نداشت
امید رهایی از سیه چال نداشت
یک عمر بلا دید و بلا دید ، ولی
در سینه غمی جز غم گودال نداشت
شاعر: #محمود_مربوبی
#امام_موسی_کاظم_ع_شهادت
در رثایت میچکد از دیده جای اشک خون
این همه بیحرمتی چشمی ندیده تاکنون
السلام ای نور حق؛ ای آفتاب کاظمین!
السلام ای حجتِ آزرده "فی قعرالسجون"
شاعر: #عادل_حسین_قربان
مجنون منم که بر غم تو مبتلاترم
از جنسِ بغضِ هستم و بس بیصداترم
شاعر زیاد داشت غزلچشمِ تو ولی
در بینِ شاعرانِ تو بیادعاترم
بس در میانِ واژهی شعرم چکیدهام
از رازهای فاش شده بر ملاترم
با عشقِ تو به عالم معراج میروم
با تو از آسمان و زمین هم فراترم
وقتی که نیستی نفسم تنگ میشود
هستی تو، از هر آنچه هوا هم، هواترم
با من بمان، بدان که تو را میسُرایمت
چون با غزلفروشِ تنت، آشناترم
#مجتبی_خوش_زبان
دوست آشفتگی خاطر ما می خواهد
عشق بر ما همه باران بلا می خواهد
آنچه از دوست رسد ، جان ز خدا می طلبد
و آنچه را عشق دهد ، دل به دعا می خواهد
پیر ما غسل به خوناب جگر می فرمود :
که دل آیینه ی عشق است ، صفا می خواهد
تو و تابیدن در کلبه ی درویشی ما؟
تو خود اینگونه نخواهی ، که خدا می خواهد
بوسه ای زان لب شیرین ! که دل خسته ی من
پای تا سر همه درد است دوا می خواهد
گوش جانم ، سخن مهر تو را می طلبد
باغ شعرم ، نفس گرم تو را می خواهد
همچو گیسوی بلند تو شبی می باید
تا بگویم که دلم از تو چه ها می خواهد
تا گشاید دل تنگم به پیامی بفرست
آنچه گل از نفس باد صبا می خواهد
#فریدون_مشیری