eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زیبایی ات برده درون حاشیه راحیل را بر هر زبان آورده ای تکبیر را تحلیل را از چشمه ی مضمون چشمت سیل آسا و مهیب انداخت از رونق غزلهایی که گفتم نیل را تاوان برای با توبودن را پذیرفته دلم هرچند دشمن سازدم هم دوستان هم ایل را از دوری اش از حسرتش از تاسحر بیداری ام چشمان تو بدنام خواهد کرد عزرائیل را با شعرهایم شهر شد آشوب و بی شور و شعف میماند آه سینه سوزم صور اسرافیل را
هرکس که تو را دید پر از عصیان شد سهمش  فقط  آوارگی  و تاوان شد بیچاره نسیم راه خود را می رفت پیچید میان زلف تــو طوفان شد! 👤سید اکبر سلیمانی
💚🍃 پرسید زاهد: معتقد هستی به محشر ؟ گفتم که آری... چشم های محشری داشت
💚🍃 برف می‌بارد ولی این که کنارم نیستی مثل با یک جفت چشمِ کور دریا رفتن است....
یقین که رشته‌ی تسبیح عاشقان این است همین که دانه‌ی اشکی‌ است روی مژگانم
بهترین سوژه و مضمون جهان را داری من به چشمان غزل خیزت ارادت دارم
آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم هیچکس مثل تو و من به تفاهم نرسید خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید من که حتی پی پژواک خودم می گردم آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید
💚🍃 چشم ما فریاد می‌زد عشقِ را، امّا دریغ بر زبان هرگز نیاوردیم؛..مغروریم ما
دنیا قشنگ می شد اگر دل قرار داشت آغاز سالِ باور مردم بهار داشت پایان تلخ کامی و غم های بی امان یک جمعه حین نم نم باران قرار داشت عطر شکوفه نیست، از این باغ در کما هرگز نمی شود ثمری، انتظار داشت باید برای دیدن خورشید بی غروب یک شهر دلشکسته سراسر دچار داشت مثل همیشه در تب نوروز مانده ایم ای کاش یک نفر خبری از نگار داشت...
لب وا نکن به بردن اسم زمختِ ما شیرین لبی و زود ترک می‌خورد لبت...
از عشق تنها در مسیر من خطر مانده آهم اثر دارد دعایم بی ثمر مانده اشکم که خشکید از فراغش شعر جاری شد آتشفشانی از غزل روی جگر مانده مثل بتی هستم که از طوفان ابراهیم آوار تهمت روی دوشش با تبر مانده مانند مریم در هجوم طعنه وتهمت از قوم خود در روز میلاد پسر مانده مانند طفل بی کس و کاری که بعد از سیل مبهوت و مات و زخمی و آسیمه سر مانده بیهوده دارید انتظار ازمن نمیفهمید ای دوستان درمانده ام درمانده درمانده دست از سرم بردار ای دنیای غارتگر چیزی ندارم جانی اما مختصر مانده
دو چشم از خیرگی ها مست بردار دل از این کوچـه ی بن بست بردار❤️ عجــب بد پیــله ای ابریــشمی تن! از این پــروانه بــازی دســـت بردار😉 "