چشم بندی گر ز نامحرم ، دگر محرم شوی...
چشم ناپاک ای برادر لایق دیدار نیست...
#عاصی
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم :
أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِي وَ وُلْدِي وَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ ضِيَاءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي
و لو کان العقل رجلا لکان الحسن
اگر عقل در قالب انسانی جلوهگر شود، آن انسان حسن خواهد بود
.
.
فرمود نبی : حسن ز من می باشد
فرزندِ من و پاره تن می باشد
گر عقل به شکل مرد ظاهر گردد
آن مرد بدون شک حسن می باشد
#عاصی_خراسانی
#رباعی
۱۴ رمضان ۱۴۴۳
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
پیاله را نفسِ شربتِ طهور شکست
نماز آینهها را هبوط نور شکست
سکوت نیمهی شب را طنین شور شکست
در ازدحام، پَر و بالهای حور شکست
تمام عرشِ برین محو چهرهی ماه است
لب ملائکه مشغول اَحسَنُ الله... است
تبسمش همهی شهر را غزلخوان کرد
کویر خالی از احساس را، گلستان کرد
و آسمان خدا را ستاره باران کرد
طراوت رمضان را دَمَش دوچندان کرد
ستارهای بدرخشید و بی نقاب آمد
دُرُست نیمهی این ماه، آفتاب آمد
به روحِ آیهی تطهیرِ خویش، تن بخشید
به پیکر غزل خویش پیرهن بخشید
به حُسن عاطفهی خویش، ذوالمِنَن بخشید
خدا به حیدر کرار خود حسن بخشید
به آفتاب بگوئید آمده قمرش
هزار جان گرامی فدای گُلپسرش
شراب عشق به قربان ساغرش رفته
هزار رود به دریای اطهرش رفته
فرشته وقت تماشاش شهپرش رفته
نگاه بندهنوازش به مادرش رفته
دل مرا بخدا بُرده خوی مادریاش
چقدر فاطمهوار است ذرّه پروریاش
به نام نامی شاه کرم، به نامِ حسن
قیام کرده کرامت به احترام حسن
شدهست مرغ کرمخانه جلد بام حسن
هزار حاتم طایی بُوَد غلامِ حسن
گدا، یتیم و گرسنه به برکتش سیرند
جذامیان مدینه به پاش میمیرند
شکستگیِ پر و بال را شفا دادن
مِس وجودی عُشّاق را جلا دادن
به سائلان و گدایانِ خود بها داد
به دست باکرم خود به سگ غذا دادن
تمام این همه یک شمّه از کرامت اوست
نمی ز قطرهی دریای پُر سخاوت اوست
حسن دلاور آلِ نبیِ دادار است
میان لشکر حیدر امیر و سردار است
اگر که تیغ کِشد،کار دشمنان زار است
دُرُست مثل پدرجانِ خود جگردار است
یلی که بوسه زده جبرئیل دستش را
شترسوار جمل خورده ضرب شصتش را
چِقَدر زحمت بی حد کشید و همت کرد
هزار بندهی گمراه را هدایت کرد
برای دین خداوند استقامت کرد
بنای مکتب اسلام را مرمت کرد
چه رنجهای فراوان به پای عشقش دید
سه بار مال خودش را برای دین بخشید
درخت خشک غمم، کوهساری از دردم
شبیه فصل زمستان گرفته و سردم
عزا گرفتهی این روزگار نامردم
برای حِلم حسن آه میکشم هر دَم
کسی که ماهی دریا به پاش گریه نمود
برای غربت بی انتهاش گریه نمود
هنوز چشم ترم شورِ عشق کم دارد
چِقَدر سینهی تنگم هوای غم دارد
غمی که ریشهی دیرینه در دلم دارد
"امامزادهی آبادی ام حرم دارد"
ولی برادر زینب نه مرقدی دارد
نه زائری، نه ضریحی، نه گنبدی دارد
قسم به باد که زنگار را ز شیشه زدود
قسم به آبی دریا، قسم به چشمه و رود
قسم به بال و پر یا کریمِ خاک آلود
به کوری همهی آن حرامیان سعود
بقیع، مرکز دیدار شیعهها گردد
قسم به فاطمه، "صحنِ حسن" بنا گردد
✍ #بردیا_محمدی
آن لب تب دار را یک بار بوسیدن شفاست
وای از این دارو که از بیمار پنهان کردهای!
✍🏻 #ناصر_حامدی
این جمله را ای یار میگفتی به من هربار:
'من دوستت دارم عزیزم بیش از بسیار'
با ادعای عشق تو باید چه میکردم؟
خب عشق آمد در دلم با آنهمه اصرار
غمهای خود را هیچوقتی رو نکردم من
اما شدم در غصههایت بهترین غمخوار
دلتنگیات را هی گرفتم دلخوشی دادم
هرگز ندیدی وقت رنجت میشدم بیمار
وقتیکه دیگر غصههای تو فروکش کرد
در چشمهایت عشق هم شد خار بیمقدار
آنی نبودم من که بردارم دل از مهرت
با شیوهات نامهربان! کردی مرا وادار
دیگر برای عشق از من پافشاری نیست
دیگر بس است از دوست هرچه دیدهام آزار
پژمرد در قلبم گل عشقت خدا را شکر
اصلا تمام دردهایم خوب شد انگار
#زینب_نجفی
#راجی
ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد؟!
به جفا سازد و صد جور برای تو کشد؟!🔐🍂
#وحشی_بافقی
در مسجد عشق رفته بودم به نماز
گـفـتند اذان بـگـو مـن از آن گـفتم
✍#علیرضا_بدیع
از بس که دیدهایم تو را با دو چشمِ خیس
بر هر هجایِ نامِ تو رَدی زِ اشکِ ماست
#سیدعلی_حسنی
🌷🍃🌸🍃🌷
🌱 مناجات 🌱
از هر چه کردم ای خدا استغفرالله
چیزی ندارم جز دعا استغفرالله
کردم خطا، کردی تغافل،شرمسارم
پیمان شکستم بارها، استغفرالله
کَم مِن قبیحٍ با شکیبایی سَترتَه
می بخشیام هربار با استغفرالله
از بندهات با مهربانی دور کردی
کَمْ مِن بلا کَمْ مِن بلا، استغفرالله
عمری مرا محبوب و زیبا جلوه دادی
آن هم منِ یک لا قبا، استغفرالله
هنگام عصیان از کرام الکاتبینت
پوشاندهای جرم مرا، استغفرالله
ای کاش در روز جزا مکتوب باشد
در پی نوشتِ هر خطا استغفرالله
#ناهید_خلفیان