تا که می آیی به ذهن من تبسم می کنم
با تو بودن را به آرامی تجسم می کنم
چشمهایت گفتنی ها دارد و طبعم غزل
با زبان عشق با چشمت تکلم می کنم
شعر می پاشم درون خاک حاصلخیز دل
واژه ها را سبز احساس تفاهم می کنم
گاه شعرم مثل چشمت حاوی آرامش است
گاه با امواج گیسویت تلاطم می کنم
با نت و موسیقی لمس تو شاعر می شوم
خستگی را لابلای طعم تو گم می کنم
با تو وقتی از خیابان های دل رد می شوم
دانه ی اسفند دود از چشم مردم می کنم
مثل آدم باب میل تو هوایی می شوم
شوکت فردوس قربانی گندم می کنم
#یزدان_صالحی
من فقط خواب عشق را دیدم
حس سرخورده ای که نفرین شد
هر کسی تا رسید چیزی گفت
هر پدر مُرده ابن سیرین شد
#علیرضا_آذر
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست!؟
#شهریار
پیچیدهترین سادهٔ دنیا شعر است
یک پای تمام عاشقیها شعر است
وقتی که دلـی تنـگ دلی دیگر شد
توضیح دقیق ماجرا با شعر است!
#رباعی
#ناهید_خلفیان
ما مست مِیِ جام الستِ غزلیم
همواره خمار چشم مست غزلیم
هرکس برود بهسوی دلدار خودش
ما دلشدهی بادهبهدست غزلیم
#رباعی_اشتراکی
#خلفیان_دهنوی
دفتر به مقابل و قلم در دستیم
با "حول و لا قوّة الا..." مستیم
از صبح علی الطلوع تا نیمهٔ شب
در حال سرودن رباعی هستیم
#رباعی
#حضرت_باران
ای اشک! به روی گونه با ناز برقص!
از چشـم درآمـدی بـه پرواز، برقص!
در نیمهشب و کنـار سجاده و مـهـر
خوش آمدهای برای اعجاز، برقص!
#الهام_زارع[کویر]
🇵🇸مسابقه #رباعی_غزه
✨اشعار ارسالی باید در قالب رباعی بوده و حداکثر تعداد ارسالی نیز سه رباعی میباشد.
✨موضوع رباعی: فلسطین، غزه، مقاومت
مهلت ارسال آثار: تا ۲۷ آبان
🌱به نفرات برتر جوایزی اهدا خواهد شد.
اشعار خود را به آیدی زیر ارسال کنید و ذیل اشعار ارسالیتون بنویسید رباعی غزه:
@Kaviiir
@heydar18mn
آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
به همه عالمش از من نتوانند خرید…
#سعدی
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند
من کافر همه شب با تو به آغوش کشم
#خواجوی_کرمانی
ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …
#صائب_تبریزی
شراب جان بچشانم،شرابی از خم چشم
خمار خیرگی ام کشت با تجسّم چشم
نظر به ماه رخان موج گریه بنشاند
اگر نه سیل بلا خیزد از تلاطم چشم
به سوگ حلقه ی اشکی سیاه پوشان اند
ببین یکایک مژگان به گرد مردم چشم
بهشت من تویی و رانده ای مرا از خویش
که خیره ماندم و خوردم فریب گندم چشم
به روشنای نگاهت غبار قهری نیست
که برق چشم نشان دارد از تبسّم چشم
#سیدمحمد_تولیت
اے ڪـہ مے دانے تـویے صبر و قرارم شب بخیر
گـر نـبـاشـے در ڪـنـارم ، بـیقـرارم شب بخیر
آسـمـانـم بے تـو تـاریڪ است مے دانے گلـم
اے ڪہ مهتابے تـو در شب هاے تارم شب بخیر
بـا تـو عاشق گشتہ ام تـا حـال من بهتر شود
چـون نبـاشے در بـرم حـالے نـدارم شب بخیر
غصہ مے آید بـہ قـلـبـم چون نباشے یار من
اے ڪہ آرامش دهے بـر قـلـب زارم شب بخیر
بـاش تـا شـاعـر شـوم شـعـرے بگویم از دلت
اے ڪـہ در دنیـا تـویـے دار و نـدارم شب بخیر
#پدیده_احمدے
لبی پر خنده داری حضرت صبح
رخی تابنده داری حضرت صبح
تمامِ روز سرگرمِ امیدی
دلی بخشنده داری حضرت صبح!
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
باران اشکم می رود وز ابرم اتش می جهد
با پختگان گوی این سخن، سوزش نباشد خام را
سعدی
"جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست
#فاضل_نظری
"عشق یعنی در میان صد هزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه، مست و مدهوشت کند
#فاضل_نظری
وامِ دل....
ایکاش که از بانکِ لبت وام بگیرم
با سودِ کم از بهرۀ آن کام بگیرم
صندوقِ دلت مایۀ مهرست وعطوفت
از بانکِ دلارامِ تو آرام بگیرم
سرمایۀ دل را بِسِپارم به سِپُرده
از باجۀ لب های تو انعام بگیرم
شایدکه فراخوان بفرستی بسُراغم
هر ماه ز احساسِ تو پیغام بگیرم
خودضامِنِ این وام شوی یاکه به اجبار
در، داد و ستَد بوسه به الزام بگیرم
گر ثبت کنی نامِ مرا بهرِ تقاضا
از مرجعِ لب های تو الهام بگیرم
تآیید کنی وامِ مرا حضرتِ یونس
هرماه از آن بهره سرانجام بگیرم
#یونسی_یونس
صبح است و افق نشسته بر شانهی من
خورشید دمیده بر در خانهی من
فنجان زمین پر شده از چایی عشق
گرمی هوا لقمهی صبحانهی من
#مستان
@bareshe_ghalam
ای صبا، گر بگذری در کوی او
نزد او ما را جزین پیغام نیست:
کای دلارامی که جان ما تویی
بی تو ما را یک نفس آرام نیست
#عراقی
با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه
اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه
با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق
فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق…
#علیرضا_آذر