کاش در دهکده عشق فراوانی بود
توی بازار صداقت کمی ارزانی بود
کاش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم
مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود
چه قدر شعر نوشتیم برای باران
غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود
کاش چشمان پر از پرسش مردم کمتر
غرق این زندگی سنگی و سیمانی بود
دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنیم
راز این شعر همین مصرع پایانی بود
#مریم_حیدرزاده
آفرید از گل و آیینه و لبخند تو را
سپس از عطر نفس های خود آکند تو را
مصحف رازی و در صبح نخستین جهان
بر افق با قلم نور نوشتند تو را
بشر و این همه آیینگی و شفّافی؟
از چه خاکی مگر -ای پاک- سرشتند تو را؟
گسترش یافت افق تا افق آن زیبایی
وقتی ای آینه ی حسن شکستند تو را
آسمان هرچه بلا بود نثار تو نمود
دید با این همه، دریادل و خرسند تو را
یازده سرخ گل و سبزی هستی از توست
گر فدک نیست، درختان همه هستند تو را
همه «او» هستی و لال است زبانم لال است
می ستاید به زبان تو، خداوند، تو را
#قربان_ولیئی
هدایت شده از نبض قلم
در کوله ی خود انار دارد پاییز
چشم و دل ِبیقرار دارد پاییز
بر گونه ی آفتابی ام گل پاشید
صد بوسه ی آبدار دارد پاییز!
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
هدایت شده از
عشقِ مرا از کارهایم میتوان خواند
عرضی ندارم نازنین، ممنون که هستی
#حسینعلی_زارعی
یادت برایم یک جهان ابر تر آورده
مرداد را برده به جایش آذر آورده...
هی میزند به شیشه ام رگبار سردش را
طوری شلوغش کرده انگاری سر آورده
غمگین ترم از مادری که جنگ، طفلش را
برده به جایش یک بغل خاکستر آورده
دلگیرم از کابوس تردیدی که قلبت را
هر روز گرم ماجرایی دیگر آورده
هرگز نفهمیدی که اصلا اهل ماندن نیست
مردی که اسم زندگی را کمتر آورده...
تو نیمه ی خالی لیوان منی بانو
رویای سردی که نخواهد شد برآورده...
آشفته ام مثل مسلمانی که فرزندش
رو به سپاه یک عروس کافر آورده...
حق داری از لحن غزل هایم برنجی ،آه
تنهایی ام حرص خودم را هم درآورده....
#سجاد_صفری_اعظم
دل در گرو عشق کسی دادم رفت
بعدش چه به روزگار ناشادم رفت
با اشک به مشهد آمدم حاجتمند
با دیدن صحن حاجتم یادم رفت
#وحید_برزگر_قهفرخی
بگذار پای عشق بمانم از این به بعد
دل را به صاحبش برسانم از این به بعد
یک عمر پای عقل نشستم ولی مخواه
خود را به نیستی بکشانم از این به بعد
هر بار رازی از تو شنیدم دلم شکست
بهتر که چیزی از تو ندانم از این به بعد
وقتی که مثل قبل به من خیره نیستی
حرف تو را چگونه بخوانم از این به بعد
در جادهای که مرگ در آن راهزن شده است
بیهوده خویش را ندوانم از این به بعد
ای غم به فکر غربت امروز من مباش
لبریز عشق اوست جهانم از این به بعد
#محمدحسن_جمشیدی
"به جوجه اردک زشتی که تا ابد تنهاست
چه فایده که بگویند باطنت زیباست
دلت به ماندن اگر نیست خب رهایمکن
که مرگ ساده تر از هضم این ترحم هاست
نه اینکه فکر کنی دوستت ندارم ،نه
برای آدم دلمرده عشق بی معناست
به فکر پر زدنم گرچه خوب میدانم
غمم بلند تر از سقف تیره ی دنیاست
تو ماه بودی و من برکه ایی که آغوشش
به جای عکس تو گاهی خود تورا میخواست
جه بی تفاوتی ِ مضحکی ست تنهایی
چه احمقانه سرم بعد رفتنت بالاست
چقدر تلخ که بعد از هزار سال سکوت
هنوز یاد تو در واژه های من پیداست
مچاله میکنم این شعر را و این یعنی
هنوز آدم این قصه عاشق حواست...
#سجاد_صفری_اعظم"
۱۶ آذر روز دانشجو
هر ترم تو با قبولیات شاد شدی
شیرینی خاطرات فرهاد شدی
از بس که تو (نور چشم) بودی بانو
در آخر سر همسر استاد شدی
#حسین_جعفری
#شور_حسینی
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#امام_حسین_علیه_السلام
#کانال_اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
هر کجـا افتاده ام از پا ، صـدا کردم حسین
هرنفس ،هرلحظه با هر دَم،گرفـتم دَم ،حسین
نیســـت شـــور نام او تنها مـــیان جان من
شور عاشورا به پا کرده است در عالم ،حسین
این چه نام است این چه شور واین چه حالی بی بدیل؟
داده این احوال را با گریه بر این غم ،حسـین
اشـکِ بر او می شـــود الـــماس و دُر ّقیــمتی
چون نظر داردبه هرقطره،به هر شبنم،حـسین
شد ذبیحاً بالقفا، لب تشنه درحالی که هـست
منبع آب حیـات و چشــمه ی زمزم ، حـسین
از همـان آغاز خــلقت ، او شــفاعت می کند
لحظه ای که در مسیر توبه گفت آدم :"حسین
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
نشستهام بنویسم غزل، میّسر نیست
تو نیستی... غزلم عاشقانه دیگر نیست
نگاه کن همهی شهر عاشقت بشود
که گفته چشم تو از چشم آهوان سر نیست؟
یک اتّفاق قشنگی، که در تمامی عمر
به جز نگاه تو، چیزیم در برابر نیست
تو باش و چشم تو، هرگز برای من چیزی
از این ستارهی دنبالهدار بهتر نیست
بیا و مشت خودت را برای من وا کن
اگرچه حاصلم از عشق، غیر خنجر نیست
هزار بار سرودم تو را و میدانم
هنوز قصّهی زیباییات مکرّر نیست...
#سید_جلیل_سید_هاشمی
زلف تو خیس و تنت سرد و هوا بارانی
شاید این مردِ پر از درد نمیخواست بداند که هنوز
سفر از خاطرهها آسان نیست،
موج دریای غمت طوفانی است
و در این راه، از این موج گذر باید کرد
صبر باید میکرد،
موج دریای غمت رام شود، شاید آرام شود
#آرش_منتظری
فكر را، خاطره را، زير باران بايد برد
با همه مردم شهر، زير باران بايد رفت
دوست را، زير باران بايد ديد
عشق را، زير باران بايد جست
#سهراب_سپهری
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
ازهرچه بگذرم سخن از کربلا خوش است
صحبت از آن جلالت بی انتهاخوش است
دلــدادهٔ کـــلام حسینـــیم و بــی گمـــان
بر گوش آشنـا سخن از آشنا خوش است
زیبـاتر است عشــق ، نگردد عیـــان ، ولی
عشق حسین اگرکه شود برملاخوش است
دردیست درد عشق حسین و سعادتیست
هرکس برعشق اوبشود مبتلا خوش است
باید شبیـــه قطـــره به دریـای او رسیـــد
دراین مسیر دیدن هر نوع بلا خوش است
وقتی هـدف، رضـای خــدا باشد و حسین
خدمت برای خلق خدا بی ریا خوش است
در خــانهٔ حســین ، گدا ، شــــاه می شود
نِعــمَ الامیــر بودنِ او بر گـدا خوش است
در آستــان قدسـیِ او هـــر که پا گذاشت
دانست تحــت قبه برای دعا خوش است
رخـــت سیــــاه مـاتم مــــاه محــــرمش
بر قـامت تمــــامی اهل ولا خــوش است
عیــن سعـــادتست که خــاک درش شویم
وقتی شدیم با نظرش"کیمیا"خوش است
#رقیه_سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۶/۳۰
ز تاریکی شکایت می کنی از بس که تاریکی
تو روشن باش اطراف تو هم روشن شود از تو
#عاصی_خراسانی
از جایِ خُدا هر که نشان خواست بگو : او
همسایهیِ دیوار به دیوارِ اُمید است
#علیرضاشیدا
اللهم عجل لولیک الفرج
#یا_صاحب_الزمان
به چشم روشنی شام تار منتظرم
به صبح - آن قسم آشکار- منتظرم
بیا که عید بیاید به خانهی دل ما
حضور سبز تو را ای بهار منتظرم
اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال
به حکم مطلق پروردگار منتظرم
تورا نخواستم آنگونهای که باید خواست
شبیه مردم اهل شعار منتظرم
زمانه میگذرد نا امید ؛ اما من
به رغم خستگی روزگار - منتظرم
هنوز آمدنت آرزوی عقربه هاست
به دیرپایی این انتظار منتظرم
تو را ندارم و از هرکسی ندارترم
کجاست آن کرم بیشمار ؟ منتظرم
میان روضه هوای مدینه پیچیده
به خاک چادر آن بی مزار منتظرم
#محمدحسن_بیات_لو
آقا دلت خون است و ما هم بی قراریم
ما که کسی را جز گل زهرا(س) نداریم
این جمعه آیا می شود روز ظهورت...؟
بی تو خزان و با تو ما فصل بهاریم
#عاصی
🌼 جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات