eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین جمعه سال است بیا مهدی(عج) جان همه جا جنگ و جدال است بیا مهدی(عج) جان تو بهاری و جهان فصل زمستانی سرد... زندگی بی تو محال است بیا مهدی(عج) جان "عاصی" 🍃🌹🍃❤️ 🌹در آخرین آدینه از سال جاری جهت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ۳صلوات
هدایت شده از  اشعار ناهید خلفیان
غزل، قطعه، قصیده یا رباعی؟ چگونه سر دهم شرح جدایی؟ رسیده جمعهٔ پـــایــانی سـال بهـار آمد، نمی‌خواهی بیایی؟ @andisheysabz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو که هستی، غزل از بام و درم می بارد همه شب بوسه چو باران به سرم می بارد نتوانم کُنمت شُکر ، خدایا ! چه کنم ؟ شِکَر از خامه و از شعرِ تَرم می بارد به تماشای تو گر دامنِ صحرا بروم گلِ صد برگ، به هر رهگذرم می بارد چو روم ساحلِ دریا سحری از سرِ شوق صدف از زیر و گُهر از زبَرم می بارد نه فقط ماه سلامم دهد از عیشِ مدام مکنم عیب ، زمین در نظرم می بارد به کجا پَر کِشم از قلّهٔ قافت ؟ تو بگو بِنَگر ، مهرِ تو از بال و پَرم می بارد بزنم سکّه به نامت که تویی حرمتِ جان ز جهان ، عشق کنون از جگرم می بارد تو نباشی، قلم از قول و غزل می ماند تو که هستی، غزل از بام و درم می بارد م _ ح _ شاد # عضو کانال
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دشمنم شاید که رحمی آوَرَد بر من ولی دلبرم عمراً که از یک اشتباهم بگذَرَد...
خانه در حسرتت ای ماه، همیشه ابریست دوری از تو، بخدا تجربه ی خوبی نیست "عشق" پیچیده ترین کشف بشر در "هیچ" است! راستی، فلسفه ی عشق نمی دانی چیست؟ هرکسی عشق تو را در غزلم حس کرده آفرین گفته و داده ست به چشمانت بیست چارراه دل من از سه طرف مسدود است رد شو، مانند همه پشت ترافیک نایست این غزل،درددل ماهی رود و ماه است ماهی از حسرت ماهش همه ی عمر گریست بعد فهمید که ماه،عاشق خورشید شده خشک شد اشکش ...اما دو سه شب بیش نزیست!
هم حال تضرع و دعا می‌خواهیم هم بخشش و رحمت از خدا می‌خواهیم در لحظه‌ی افطار پس از خوردن آب یک تذکره‌ی کرب‌وبلا می‌خواهیم
گفتم که با فراق مدارا کنم نشد یک روز را بدون تو فردا کنم نشد در شعر شاعران همه گشتم که مصرعى در شأن چشم‌هاى تو پیدا کنم نشد گفتند عاشقِ که شدى؟ گریه‌ام گرفت می‌خواستم بخندم و حاشا کنم نشد بیزارم از رقیب که تا آمدم تو را- از دور چند لحظه تماشا کنم نشد شاعر شدم که با قلمِ ساحرانه‌ام در قاب شعر عشق تو را جا کنم نشد!
خسته‌ایم از عالمان بی‌عمل در تظاهر، در دورویی بی‌بدل از عبا و چادر و ریش دکور صورتی‌های زبون و پر دغل عاشقان لقمه‌ای‌ بی دردسر در بزنگاهان گریزان از خطر وقت‌ تبیین‌ پشت‌‌صحنه‌لال‌ لال در زمان فتنه مفقودالاثر عاشقان سینه چاک صندلی لقلقه در کامشان حرف ولی خاص‌هایی با مرام عمروعاص مانده از طی کردن راه علی اهل حرف و مدعی و لاف‌زن در عمل اما فشل، از مرد و زن با هزاران وعده دنبال مقام خر که‌از پل رد شود پیمان‌شکن طعمه دنیاست این هو هویشان جزدورنگی‌نیست‌خلق‌وخویشان ظاهری زیبا و ناز و موسوی بلعمی‌‌مخفی‌ست در پستویشان هست اما بخت‌شان رو به زوال نیست حال زندگی بر یک روال می رسد کم‌ کم بهاری مهدوی این‌زمستان‌می‌رود، اف بر زغال
روزه و روضه‌ی ما فرق ندارد با هم هر دو یاد لب عطشان تو انداخت مرا
عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو هجرت از خود کن و سرچشمۀ آگاهی شو به تمنّای تو دریاست همه‌تن آغوش از خودت کوچ کن و رود شو و راهی شو محضِ خورشید شدن ذرّه‌ای از خویش برآ قد بکش، دلزده از این‌همه کوتاهی شو قرن‌ها فاصله است از رمضان تا رمضان کاروان می‌گذرد... بیرقِ همراهی شو نکند خواب بمانی... نَفَسَت یخ بزند گرم از سوزِ مناجاتِ سحرگاهی شو روزه یعنی که بمیر از طلبِ هرچه جز او روز و شب تشنۀ انوارِ هواللّهی شو در دلِ برکۀ حق تا تپشی مهلت هست از شدن خسته نشو، ماه نشد ماهی شو چند گویم به تو هر لحظه که این شو یا آن آنِ او باش، برو هرچه که می‌خواهی شو
بیا که باغ پُر از عطر دلربایی توست نسیم، چشم به راهِ گره‌گشایی توست به باغبانیِ تو چشم دوخته‌ست بهار چمن چمن گلِ این باغ، رونمایی توست نشسته در ره وصلت سحر چراغ به دست سپیده منتظر نورِ کبریایی توست به دیرپایی شب‌های انتظار قسم کبوتر دلم ای نازنین! هواییِ توست خدا کند تو بیایی و صبح سر بزند که بی‌ستاره‌ترین شب، شب جدایی توست بیا که دیدنِ رویت بهشت موعود است بهشت پرتوی از جلوه‌ی خدایی توست مدینه را تو صفا می‌دهی ز مقدم خویش مدینه تشنه دیدار و آشنایی توست کنار تربت زهرا اگر چه شمعی نیست بقیع، شب همه شب غرق روشنایی توست