نمیجنبد ز جا مرداب کوفه
چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه
در این ظلمت بمانید؛ آی مردم!
به خون آغشته شد مهتاب کوفه
دل شب سوگباران شد همیشه
و نخلستان، پریشان شد همیشه
چه میگفتی مگر با چاه؟ مولا!
که چشم چاه، گریان شد همیشه
فدای دردهای بیدوایت!
فدای گریههای بیصدایت
خدا را میتوان دیدن، علیجان!
در آن گلپینههای دستهایت
#محمدرضا_سهرابینژاد
🏴همه در روز شهادت #امیرالمومنین عزاداریم
ای عید! بدان جهان گرفتار علی است
این کهنه و نو شدن فقط کار علی است
از سرخی چشم غنچهها فهمیدم
امسال بهار هم عزادار علی است
#عباس_شاهزیدی
10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نوای حاج صادق آهنگران:
شب است و سکوت است و ماه است و من
فغان و غم اشک و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشکفتهام
شب و مثنویهای ناگفتهام
شب و آخرین سوز مستانه ام
شب و های های غریبانه ام
شب و نالههای نهان در گلو
شب و ماندن استخوان در گلو
من امشب خبر میکنم درد را
که آتش زند این دل سرد را
بگو بشکفد بغض پنهان من
که گل سرزند از گریبان من
مرا کشت خاموشی نالهها
دریغ از فراموشی لالهها
کجا رفت تأثیر سوز و دعا؟
کجایند مردان بیادّعا؟
کجایند شورآفرینان عشق؟
علمدار مردان میدان عشق
کجایند مستان جام الست؟
دلیران عاشق،شهیدان مست
همانان که از وادی دیگرند
همانان که گمنام و نامآورند
هلا، پیر هشیار درد آشنا!
بریز از می صبر، در جام ما
من از شرمساران روی توام
ز دُردی کشان سبوی توام
غرورم نمیخواست این سان مرا
پریشان و سر در گریبان مرا
غرورم نمیدید این روز را
چنان نالههای جگرسوز را
غرورم برای خدا بود و عشق
پل محکمی بین ما بود و عشق
نه، این دل سزاوار ماندن نبود
سزاوار ماندن، دل من نبود
من از انتهای جنون آمدم
من از زیر باران خون آمدم
ز دشتی که با خون چراغانی است
ز دشتی که پر شور و عرفانی است
از آنجا که دم ساز یعنی خدا
سرانجام و آغاز یعنی خدا
هلا،دینفروشان دنیاپرست!
سکوت شما پشت ما را شکست
چرا ره نبستید بر دشنهها؟
ندادید آبی به لب تشنهها
نرفتید گامی به فرمان عشق
نبردید راهی به میدان عشق
اگر داغ دین بر جبین میزنید
چرا دشنه بر پشت دین میزنید؟
خموشید و آتش به جان میزنید
زبونید و زخم زبان میزنید
کنون صبر باید بر این داغها
که پر گل شود کوچهها،باغها
علیرضا قروه
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🏴همه در روز شهادت #امیرالمومنین عزاداریم
صحرا شده سوگوار، ماتم دارد
باران شده بی قرار، ماتم دارد
نوروز، عزادار شب قدر شدهست
از داغ علی، بهار ماتم دارد
#محسن_ناصحی
🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀
🖤🥀
غریبانه از جسمم ای جان نرو
به دیدار جانان شتابان نرو
تو ای در دل بی وفایی شهر
دل آرام ما و یتیمان، نرو
ببین کاسه ی شیر آورده اند
نکن حالشان را پریشان، نرو
دلت تنگ و بیمار مادر شده؟
دوان سوی دارو و درمان، نرو
چه مشتاق بودی به دیدار مرگ
چنین بی قرار از پی آن، نرو
غم قوم نادان،ز جان تو کاست
تو ای خسته از جهل انسان، نرو
چه آورده آن خار و آن استخوان
به روز تو ای شیر میدان، نرو
در این ازدحام ستم خیز جهل
تو ای باب علم، ای علی جان، نرو
شرف! دیده واکن، عدالت! نمیر
مواسات! برخیز، ایمان! نرو!
هوای دل و شهر، بارانی است
بمان لحظه ای!.... زیر باران،نرو
#راهی
اردیبهشت ۱۴٠۱
♡
هرشب خودم را با خیالت روبهرو کردم
هرشب تو را ای نور! در خود جستجو کردم
وقتیکه بر لب قفل بستم پیش خویشانم
دیدی عزیزم با تو تنها گفتگو کردم!
پیراهن تقوای من پر بود از لکّه
با جویبار اشک آن را شستشو کردم
جاروی استغفار را دادی به دستانم
هفتادنوبت قلبکم را رُفتورو کردم
از تیغ غفلت زخم کاری بود بر جانم
با سوزن ذکر تو آن را هم رفو کردم
وقت دعا بااینکه صد حاجت به یادم بود
اما خداجانم! خودت را آرزو کردم
#زینب_نجفی
#راجی
"قدر"
دلا معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم
در این زمانهی بیآغاز، چه میشود ازلی باشیم؟
بیار غیرت مالک را، ببین نزول ملایک را
بیا "الست بربک" را، جواب "قال بلی" باشیم
دوباره کعبهی جانت را، امیر بتشکنی باید
به جای "حبّ علی" تاکی، پر از بت "هبلی" باشیم؟
بسوز "طلحهی عصیان " را ، بزن رگِ "جمل نان" را
در این جنون خفی تا چند، اسیر شرک جلی باشیم؟
در ازدحام خیابانها و عصر قحطی انسانها
کمی شبیه علی باشیم. کمی شبیه علی باشیم
#غزل
#محمد_مرادی
رباعی
أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسافَةِ
در غفلت اگرچه رفت عمرم از دست
تا رحمت تو هنوز هم راهی هست
چون هرکه بهسوی تو مسافر باشد
هم مقصد و هم مسافتش نزدیک است
#محمدتقی_عارفیان
#دعای_ابوحمزه
صلی الله علیک یا اباناالمظلوم یا مولا علی
در کوچهها گرم مناجات شب خویش
در هر قدم مشغول یارب یارب خویش
تا سفرهای بیتاب رنگ نان نماند
هر لحظه افزودهاست بر تابوتب خویش
دارد خدای صبر هنگام جدایی
از صبر میگوید برای زینب خویش
از خواب غفلت قاتلش را کرده بیدار
بر این منش بودهاست او در مکتب خویش
با قصد قربت ضربه بر فرق علی(ع)زد
واماندهای از درک اصلِ مذهب خویش
بغض است در نایِ غزل باید ببارم
باید بسوزم از بیان مطلب خویش
کاری نبرده پیش دشمن هرچه کرده
با ابن ملجم، یا فلان یا مرحب خویش
حق غیر نابودی و نسیان کی ببخشد؟
بر هرکه ننشیند به حق بر منصب خویش
تا جاودان حیدر امیرالمومنین است
تاریخ از او گوید به هر روز و شبِ خویش
جانها فدای او که با فرق شکسته
"فزت و رب الکعبه" دارد بر لب خویش
#شهادت_امام_علی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
مثل شروع نمنم باران
بر تشنهگلدان لب ایوان
قدر تمام لحظهها جاری
قدّ تمام موجها طوفان
مثل اذان لحظۀ افطار
مثل سرور نیمۀ شعبان
چون بوی دستان پدر وقتی
در لای سفره میگذارد نان
گرچه کمی اینروزها دلتنگ
امّا به این برکت قسم خندان
امن و امان چون چادر مادر
وقتی پناه بیکسیهامان...
چون متن یک اعلامیه پر شور
مثل شعاری در دل میدان
مثل شکوفه آخر بهمن
تقویمها را کرده سرگردان
مثل شهیدان در تب تشییع
بر شانهها سنگین ولی رقصان
چون رود مرزی بر خودش حسّاس
با غرّشِ بیگانه در طغیان
سرخ و سفید و سبز بر قلّه
سرخ و سفید و سبز در جولان
ای روزهای خوبِ پیش از این
ای روزهای نابِ بعد از آن
ای سروِ سرسبز چهلساله
گنجشکها بر شاخهات مهمان
آزادیات چون صحن آزادی
آرامشت لبخند دربانان
اینسوی پرچم یاحسین، آنسو
جمهوری اسلامی ایران
#جمهوری_اسلامی_ایران
#زهرا_سپهکار
رگهای جوانه پُر شد از بیداری
سبز است درختِ باغ مردم داری
رای همه برگهای فروردین است:
جمهوری اسلامی ایران، آری
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#روز_جمهوری_اسلامی_ایران🇮🇷