فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوای روضهخوان، پیچیده در ایوان طلایت
مرا هم زائر آن صحنهای با صفا کن
#یا_انیس_النفوس
#یا_امام_رضا
#مشهدی_زاده
پیراهنِ صبوریِ ما در فراقِ او
چندان دَریده شد که دِگَر از رفو گذشت...
#محفوظ_اصفهانی
من آن صیدم که میخواهم به دامت زودتر افتم
که در "تاریخ" میگویند نامِ اولین ها را...
#علی_محتشمی
پیراهن وصل تو چو اندازه من نیست
جز چشم به مهمانی تو من چه بپوشم...
#محرم
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
یا بنت الحسین(ع)
دویدم دشت را شد از عبور من جنون پیدا
دو پلکی گریه کردم در فراغت دشت خون پیدا
تجرد هجمه دارد یا که ضعف تن نمی دانم
درون سینه ام این روزها هست از برون پیدا
کدامین درد را پیش تو پشت پرده بفروشم
تو ای نزد تو عالم از برون و از درون پیدا
سپاه جلوه ام هر قدر می شد تاختم بیرون
بیان خاموش نظر ساکت نفس مخفی جنون پیدا
سه سالی در لباس کودکان مخفی گذر کردم
شدم در کسوت پیران عشق تو کنون پیدا
چرا ویران نباشد خانه ی من کن در آن مجلس
دهانت بود زیر چوب از پشت ستون پیدا...
#محرم
#امام_حسین
#یارقیه
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رسیده حسین به قربانگاه ...
سید مجید بنی فاطمه
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است
التیام جگر سوختهی اسلام است
گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه
نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است
لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند
گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است
آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین
گریهی زینب، در حال عبور از شام است
ای که باران به دعای تو می آمد...حالا
سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است
نیستی تا که ببینی دم دروازه شام
دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است
چوب میزد به دهانت پسر مرجانه
چوب در دستی و در دست دگر یک جام است
دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند
چه بگویم...همه روضه همان الشام است
#مسعود_یوسفپور
التماس دعا
میان سینهزنانت چقدر تنهایی!
مگر محرّمت آید که یادمان آیی
کسی نمیشنود آیههای سرخت را
که گوش کر شده از طبلهای رسوایی
ندیده چشم تری شور نینوایت را
که کارمان شده با نیزهها همآوایی
جهان ایالت نمرود میشود وقتی
تو در محاصرهٔ ارتش تبرهایی
به حق، یزید زمان فاتحانه میخندد
که شکل اشک به چشمانمان هویدایی
هنوز خون تو بر خندهاش نخشکیده
که باز آمده با ادّعای سقّایی
ببخشمان که نفهمیدهایم دردت را
برای بندهٔ دنیا تو یک معمّایی
چه کردهایم برایت فراتر از گریه؟!
در این زمانهٔ ظاهرپرست هر جایی
که مشق بر دل آلوده میشود نامت
ولی دوباره پر از اشتباه املایی
پیام حق تو را اشتباه فهمیدم
پر از خطا و خرافات و پوچ و القایی
و دل به شوق تو هر بار اشتباهی شد
سوار کشتی یک عده دزد دریایی
کمک کنید به بیچارهای که در طوفان
گرفته فاصله از قایقی مقوایی
تو بین عزّت و مرگت نشانمان دادی
شکوه جلوهٔ یک ارتباط معنایی
دوای درد بهشتی در این جهنّم پس
بپیچ مرگ مرا نسخهای اهورایی
مرا برای چه دعوت به مجلست کردی؟!
که تا دوباره به شرمندگیم افزایی
هزار بیسروپا مثل من به قربانت
که هرچه پست و حقیرم بزرگ و آقایی
#محرم
#امام_حسین
#مهدی_ناصریان
بداههای تقدیم به فاطمهی رقیه سلامالله علیها:
چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را
که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را
اسارت واژهٔ خردیست وقتی پیش این دنیا
گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را
مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن
نمیخواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟
نسیم از سوی طشت لالهگون آمد بهسوی تو؟
که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟
همیشه جای تو بوده در آغوش حسین اما
گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا را
درون خانهی خود از خرابه روضه میخوانیم
که یادت میکند آباد این ویرانهی
مارا
#عاطفه_جعفری
🔹 اشعار مشهور عاشورایی از کدام شاعران است؟!
🔺رسانه بافتار
#محرم
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
عالم همه قطرهاند و دریاست حسین
مردم همه بندهاند و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کرم دارد و آقاست حسین
#رباعی
#امام_حسین
#سیدرضا_مؤید
#حضرت_رقیه_س_شهادت
با اسلحهی اشک کشیدم فریاد
آنقدر که دادم سر غم را بر باد
با لشکر گریه در همین صبح کبود
یک شام مقابل من از پا افتاد
#منصوره_محمدی_مزینانی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#دودمه
دختر زهرا همیشه جاننثار فاطمه است
یادگار فاطمه است
پای زخمی دارد اما پایِ کار فاطمه است
یادگار فاطمه است
#رضا_دین_پرور
هدایت شده از اشعار "عاصی"
مداحی_آنلاین_حضرت_رقیه_استاد_عالی.mp3
2.75M
من دیگه اون رقیه ای.mp3
37.31M
دل پر آهه
طفل سه سالهی تو نزدیک یه ماهه
همدم درده
روزای خوبمون دیگه برنمیگرده
🎤 #حسین_ستوده
#️⃣ #زمینه
#️⃣ #حضرت_رقیه
#️⃣ #شب_سوم_محرم
🔸 پیشنهاد دانلود
#غزل #روضه
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛
با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم
با خنده رفتم کربلا اما از آنجا
تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم
هجده عزیزم را به روی نیزه دیدم
با خاطراتم هر قدم را گریه کردم
در کربلا و کوفه و دروازهی شام
نام تو را بردند هر جا گریه کردم
گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم
زیر لگد قدر دو دنیا گریه کردم
از کاروان وقتی که جاماندم، برایت
با هر نفس همپای زهرا گریه کردم
دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز،
بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم...
از داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو
تا درد دست و تاول پا گریه کردم
تا پیش چشم ساربان بغضم ترک خورد
بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم
زجر لعین با یک طبق سمت خرابه
با نیشخند آمد من امّا گریه کردم
#میثم_کاوسی