eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
زودتر فهمیده بودم کاش جز عشق حسین هرچه باشد نیست غیر از عشقهای زرگری...
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺آبروداری کن .... 🎥 مداحی احساسی و حال و هوای خاص و پر از احساس حسینیه معلی 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی حجاب از منظر مادر می افتد حجب و حیا هم از سر دختر می افتد شرمنده ایم از چادر خاکی زهرا امروز اگر چادر زیاد از سر می افتد
شاعرم شاعر شعری که ردیفش عشق است ریزش واژه از انگشت ظریفش عشق است واژه معروف به عنوان حجاب است ولی در لغت‌نامهٔ حق شرح شریفش عشق است هالهٔ نور به سر می‌کند آن باغ حیا که گل و میوهٔ دامان عفیفش عشق است گوهر پیکر زن در صدف چادر خود زیر چتری است که الیاف لطیفش عشق است چشم دشمن شده کور از شرف و هیبت او و نداند که در این رزم حریفش عشق است @bareshe_ghalam
وقتی که موج تیرها بر جان قاسم می نشست وقتی تبر آن شاخه ی سرو حسن را می شکست وقتی فلک این صحنه را بر پرده ی عالم کشید دیدم که کوه از صبرشان مجنون شد و از پا نشست در گلشن سبز حسن پیچیده شب باد خزان افتاده در هر گوشه ایی یک نخل سبز نوجوان عطر کلام آخرین دیوانه می سازد حسین گوش فلک کر می شود از ضجه های بی امان اکبر به میدان می رود ،دارد تماشا مادرش خونابه ریزد جای اشک از دیدگان خواهرش تیری سه شعبه می درد چون طفل شش ماه رباب بر هر قلم جوهر شود تا حشر خون حنجرش زینب به میدان می برد ، دردانه های جان خویش تا در ره جانان دهد هم جان و هم جانان خویش بر بوم هستی حک شود تا «مارآیت الا جمیل» با خون فرزندان سزد ، امضا کند پیمان خویش با آب دیده می زنم در کربلا اکنون قدم شاید که شعرم تر شود از چشم شعر محتشم یا از غبار چادر مادر بگیرم رزق خود یا که شوم جاروکش هر ذاکر و اهل قلم
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
یوماً ما قلنا لن نفترق إلا بالموت…  تأخّر الموت و افترقنا... روزی گفتیم فقط مرگ می‎تواند ما را از یکدیگر جدا کند… مرگ دیر کرد و ما از یکدیگر جدا شدیم…
از قلب صدف کشیده بیرون دُر را تا زنده کند رسم رضـا قلـدر را آینده به عمق درد پی خواهد برد نسلی که نداشت حـرمت چادر را
حیف است که درحال تکاثر باشی درهجمه ی شبهه بی تفکر باشی تاریخ به انتخاب تو می بالد وقتی که میان کوفیان حر باشی
اگرچه از من دل بردی از ازل، بانو! ولی تو نگشودی بر دلم بغل، بانو! نشد که از تو بگویم چنان‌که می‌خواهم نشد که دل ببرم از تو با غزل، بانو! نشد که تلخ نباشی و رو تُرُش نکنی نشد نگاه تو در کام من عسل، بانو! نبود بین من و تو تفاهم از آغاز نمی‌شود پس‌از این مشکلات، حل، بانو! هم‌اینک از تو گذشتم پی بهانه نگرد بس است با دل مجروح من جدل، بانو @javad14md
در پیچ و خم حماسه ی گوهـــرشاد دادیم به تاریخ جهـــان ایـــن را یاد؛ در راه حفــاظت از حــریم و ناموس صد جـان به فـدای یک نخ چـادر باد
✍عرقی که زن زیر چادر می ریزد... 🔹سه جا برای او نـــــــــور می شود: ۱- درون قبر ۲- در برزخ ۳- در قیامت ▪️عارف بالله آیت الله بهاءالدینی رحمة الله علیه