سخت نازک گشت جانم از لطافتهای عشق
دل نخواهم جـان نخواهم آنِ مَن کـو؟ آنِ مَن؟
#مولانا
@abadiyesher
یه بار از تو جدا موندم
واسه هفت پشت من بسه
یه لحظه از سکوت تو
واسه پرپر زدن بسه
یکم از دور و بر کم کن
یه کم فکر جهانم باش
آهای پایان تدریجی
شروع ناگهانم باش
#علیرضا_آذر
@abadiyesher
ﺿﺮﺑﺎﻥ ﻗﺪﻣﺖ ﻓﺮﻡ ﺭﻭﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺑﺪﻧﺖ ﺭﻗﺺ ﺳﻤﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻥ
ﻟﺐ ﺗﻮ ﻣﯽﮐﺸﺪ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻓﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﻗﺴﻤﺖ میدهم ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﻧﮕﺎﻫﻢ ﻧﮑﻨﯽ
بیﺷﺮﻑ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﮐﺬﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﺭﺳﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽﺧﻨﺪﯼ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻨﺪﻩﯼ ﻣﺴﺘﺎﻧﻪ ﺳﺰﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺩﻭ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺵ ﻣﺮﺩﺩ ﺷﺪﻩﺍﻡ
ﺑﻐﻠﺖ ﺳﺎﺑﻘﻪﯼ ﺣﮑﻢ ﻗﻀﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﻣﯽﺭﻭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩﻫﺎ ﭘﯿﺪﺍﯾﯽ
ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽﭘﻨﺠﺮﻩ ﺍﺻﻼ ﭼﻪ ﻧﻤﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﻮﺩ ﺷﻬﺮ ﺩﻟﺶ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ
ﮐﻮﭼﻪ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﺑﺮﯼ ﺑﯽ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺣﺴﺮﺕ ﯾﮏ ﻋﻘﺪﻩ ﮔﺸﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺳﺮﺣﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﻟﻢ ﺑﺎﺧﺒﺮﯼ
ﻗﻠﻤﻢ ﺩﺭ ﻏﺰﻝ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﺩ
#ﺣﺴﯿﻦ_ﺁﻫﻨﯽ
@abadiyesher
"این روزها خون میخورم از بس پریشانم
بـا عشق، با دیـوانـهگی دست و گریبانم
او سـازِ رفتن مینوازد بـارهـا اما
من ماندهام حتا دلیلش را نـمیدانم
از ابتـدایِ دوستـی تـا انتهــایِ عشـق
چون روحِ سرما خوردهی یک بیدِ لرزانم
گُم میشوم در خویش و باتو میشوم پیدا
ای عشـق! ای سـر منشأ غـم های پنهانم!
کامل نخواهد شد سـوای او یقین دارم
بر مومنی چون من، بنایِ دین و ایمانم
من چون کویری تشنه، چون یک رودِ بی آبم
بـر مـن ببـار ای ابـرِ فــروردیـن، ببـارانم!
#رامین_ملزم
@abadiyesher
قدرنشناسِ عزیزم، نیمهی من نیستی
قلبمی! امّا سزاوارِ تپیدن نیستی...
بعدِ من یادت بماند، در تمامِ عمرِ خویش
از گزندِ بادهای هرزه ایمن نیستی...
چون قیاسش میکنی با من، پس از من هر کسی
هرچه گوید عاشقم! میگویی اصلاً نیستی...
دست وقتی تکان دادی، عجب حالی شدم
اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی...
#کاظم_بهمنی
@abadiyesher
دنیا طنین نغمه قالوا بلی شده
هنگام سجده کردن بت بر خدا شده!
ای ساحران! به کفر خود ایمان بیاورید
چوبی که دست ماست، دگر اژدها شده!
#بهجت_فروغی_مقدم
@abadiyesher
هرچه بلا آمد سر ما از هوس بود
بیخود به عشق بینوا بهتان نبندیم
#حسین_مرادی
@abadiyesher
.
♨️ بیانیه رسمی حزبالله درباره شهادت هاشم صفیالدین
🔹حزبالله در بیانیهای رسمی، شهادت سید هاشم صفی الدین رهبر بزرگ و شهید عظیم در راه قدس، رئیس شورای اجرایی حزبالله را در حمله جنایتکارانه رژیم صهیونیستی اعلام کرد.
📌 #خبر_فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
تو شاد بودی و من آمدم غمت باشم
اجازه هست کهیک عمر همدمت باشم..؟
منآن غمم، غمِ شیرینِ دوست داشتنت
که لازم است از امروز محرمت باشم...
تو تکیه کن به من و فکر هیچچیز نباش
اراده کرده ام آن کوهِ محکمت باشم...
به هر کجای دل نازکت اگر داری_
خدا نکرده کمی زخم، مرهمت باشم...
نخواه خوب و بدت را جدا کنم از هم
بخواه عاشقِ ابروی در هَمت باشم...
قبول کن بنشینم مقابلِ چشمت
و باز منتظرِ خیرِ مقدمت باشم...
هنوز عشق مقدّسترین کلامِ خداست
تو عاشقانه بخوانم که #مريمت باشم...
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
@abadiyesher
دیدمت یک لحظه و این دیدنت توفیق بود
چهرهات با عکسِ خوبان قابلِ تطبیق بود
چشمِ زیبایت غزل بود و لبانت مثنوی
شعرِ آزادِ دو زلفت درخورِ تصدیق بود
جمعِ دندانهای تو تقسیمِ شادی مینمود
ضربِ چشمکهای تو بیکسری و تفریق بود
ثلثِ مویت خوشنویسی را به کلّی نسخ کرد
خطِّ ابرویت عروجِ خطِّ نستعلیق بود
تا که چشمانِ قشنگت از نظر پنهان شود
دستهایت روی صورت مثلِ آلاچیق بود
نظمِ حرفت درخورِ احسنتِ شاعرها شده
خندههای دلنشینت لایقِ تشویق بود
عشقهای آبکی را دیدهام امّا فقط
عشقِ پاکت در رگِ جان قابلِ تزریق بود
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher
مرا صدا بزن آه ای مرا صدا زدنت
هم از ترنم بال فرشتگان خوشتر...
#منزوی
@abadiyesher
داغی دیگر...
صبحی دوباره با غمی جانکاه سر زد
داغی دگر بر جانمان از نو شرر زد
خط خبرها باز در خون غوطه ور شد
آتش به جان دوستان باز این خبر زد
دل کند مردی دیگر از دلتنگی خاک
با جان قدم در جاده ی سرخ سفر زد
تیر ترور بر قلب پاک عاشقی خورد
ما را دوباره زخمی از غم بر جگر زد
در خاکمان یک باغ سروِ تازه رویید
هر جا ستم برقامت سروی تبر زد
یک لشکر از مردان راه عشق برخاست
هر جا که از ما دشمن ما یک نفر زد
سودِ شهادت را به ما بخشید،دشمن
هرجا به فکر خامِ خود بر ما ضرر زد
در راهِ نصرالله یارِ دیگری رفت..
سیدصفی الدین به سوی دوست پر زد
یک یک اگر ما را به مسلخ سر بِبُرند
کی جان ما از بیمِ اهریمن بلرزد؟
ما مرد میدانیم وعزم ما به میدان
تفسیر شد با آنچه از سنوار سر زد
درگوشه ی مقتل به آهِ خویش فریاد
درگوشهای مردمی از عمد،کَر زد
فریاد زد: وقت است برخیزید از خواب
دیوِ ستم آتش به جانِ برگ و بر زد
تا چند دنبالِ دلیل بی خیالی؟
تا چند باید حرف،با اما،اگر زد؟
آخر به پایان می رسد این شام و آید
این مژده که:آزادگان خورشید سر زد
#آغاز_نصرالله
#شهید_هاشم_صفی_الدین
#شهید_یحیی_سنوار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
ما را بکشید...
هر چند به سینه داغِ سنگین داریم
کی بیمِ فدایِ جانِ شیرین داریم
مشتاقِ شهادتیم ما را بکشید
ما اینهمه سیدصفی الدین داریم
#آغاز_نصرالله
#شهید_هاشم_صفی_الدین
#شهید_یحیی_سنوار
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@abadiyesher
عشق آمد تا که از این رو به آن رویم کند
زیر تیغ نفس امّاره خداجویم کند
باد وقتی قصّه ی تنهایی ام را می شنید
گفت: باید شانه اش را نذر گیسویم کند
در هوا پیچید عمری عطر یارب، یاربم
قاصدک مشتاق شد تا دم به دم بویم کند
ای نسیم آرامتر نازم کن و بگذار شب
گونه هایم را ببوسد، دست در مویم کند
هر کسی دنبال خویش و دار دنیا بی وفاست
از خدا میخواهم امشب تا «من او»یم کند
#منیژه_کمالی
#شفق
@abadiyesher
بارانِ گل و ترانه هستی خورشید
زیبایی جاودانه هستی خورشید
چشمان سحر غرق تماشای تواند
تو چشم و چراغ خانه هستی خورشید
#صفیه_قومنجانی
@abadiyesher
بدون اینکه کسی را زخود برنجانی
تو با تمام جهان دست در گریبانی
تو سرو خانه ی مایی جناب رخت آویز!
که گفته روح نداری؟ که گفته بیجانی؟
به شاخه شاخه ی تو برگ های رنگین است
به ویژه موسم سرما و فصل بارانی
قبای لیلی و دستار من در آغوشت
تو محرمی به همه، مرد و زن نمی دانی
همیشه چرک نویس سروده های مرا
جلوتر از همه، از جیب من تو می خوانی
کلاه رفته سرت بارها و با این حال
تو هیچگاه مرا از خودت نمی رانی
ندیده هیچکسی یک دقیقه بنشینی
خمی به ابرو و چینی به چهره بنشانی
دمی نشد که تو دست از وظیفه برداری
نشد که کار کسی را کمی بپیچانی
تعجب است چرا کتف تو نمی افتد
چقدر ساکت و سخت و صبور می مانی؟
هر آنچه را که گرفتی به قرض، پس دادی
از این لحاظ، تو سر تا قدم مسلمانی
هنوز هیچ لباسی نکرده پشت به تو
اگر غلط نکنم قبله گاه ایشانی
تمام زحمت من- ای رفیق- گردن توست
چقدر عاطفه داری! چقدر انسانی!
#محسن_رضوانی
@abadiyesher
تو می گذری زمان می گذرد چه کنم؟
با دلی که از تو توان گذشتنش نیست!
#سهراب_سپهری
@abadiyesher
در قانون عشق
صبحی که از محبوبت
صبح بخیر نشنوی
تا اطلاع ثانوی شب باقی است ...
#محمود_درویش
@abadiyesher
من روزم و پاییزم و شعر غزلی که
با مهر نشستی به دل این همه اوصاف
#سید_مرتضی_س_طباطبایی
صبح است کمی چای و عسل آوردم
با مطلعِ خندهات غزل آوردم
تا سردیِ روح و جسممان گرم شود
همراهِ خودم کمی بغل آوردم.
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher