eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
او رفته سال‌هاست، چه می‌خواستم چه شد این نیز بخت ماست، چه می‌خواستم چه شد!
گفته بودی عاشق شعری و من این روزها می نویسم شعر و بعدش هم حسادت میکنم...
چه شد دیوانه ات گشتم ؟ ندارم تاب دلتنگی خودت هر گونه میخواهی بیا حل کن معما را
دل ز سلمان برد و خونش خورد و مي گويد کنون کار عالم بين، که چون کار من بيکار کيست؟
به هوش باش دلی را به سهو نخراشی به ناخنی که توانی گره گشایی کرد
يارِ ما را يار بسيار است،تا او يارِ كيست دل بسى دارد،ندانم زان ميان دلدارِ كيست
تو غرق خواب قشنگی، منم که بیدارم به گیسوان سیاهت، ببین گرفتارم...
- مباش‌ در پی آزار و هرچھ خواهـے ڪن کھ در شریعت مـا غیر از ایـن گناهـے نیست . . حافظ !
بی حضور تو «ناله» ای بودم ناگهان آمدی «ترانه» شدم بی تو بودم سراب «دشت کویر» با تو اما «مدیترانه» شدم
به هر نگاه نگاهم که در نگاه تو آمیخت. دلم به چنگه ی مژگان چشم مست تو آویخت. دلم خوش است چنین گرم آرزوی نگاهت. وگرنه روی دلارای تو ندیده دلم ریخت. غمت به خون دل و اشک دیده ام شده سفته. به جای جای دلم مثل لاله داغ شکفته. به تنگ آمده ام از سکوت بغض گلویم. بیا که با تو بگویم هزار حرف نگفته. علاقه ام به شما کنج سینه کیل ندارد. دلم به غیر شما بر کسی میل ندارد. در انتظار تو خشکیده است چشمه ی اشکم. مرا ببخش که چشمم خروش سیل ندارد.
خطوطِ چهره‌ی من٬ شرحِ حالِ عاشقی است نگاه کن که پس از «او» چه خواندنی شده‌ام!
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست نفرین به من اگر تورا به زر ناب دهم