گفتی که سکوتت شده باری سر دوشم
شاید نشنیدی به تو گفتم که خموشم
پیرم به درآمد دل مستانه گزیدم
من می نخریدم که به میخانه فروشم
در میکده گشتم که تو پیدا بشوی باز
گفتند نگردم که مگر شعله بپوشم
با آنکه کنارت غم در شعر سرودم
سرباز شدم تا که بدانی زره پوشم
🌸اینقدر مزن چنگ به سازی که شکسته است
گر نای و نوایی به دلت هست به گوشم
#سید_طباطبایی
#بداهه
غصہشدےخوردمٺ،غنچہشدےچیدمٺ
حسࢪٺزیبآےمںڪآشنمےدیدمٺ
قید خطآ رآ زدم توبہ نڪࢪدم ولے
خندھ بہ ݪب دآشتم بآ همھ دࢪدم ولے
شعلہ ڪشیدم تو رآ،بعد خودم سوختم
ڪشتں معشوق رآ مں بہ تو آموختم
مں بہ تو گفتم برو،چشم بہ رویم ببند
بوسھ بہ خندیدنٺ؛مں بہ تو گفتم بخند
دیدھ یِ حسࢪٺ مدآم دوࢪ و برٺ دآشتم
از همھ یِ دیگࢪآں دوسٺ ترت داشتم
دوسٺتࢪازهرچہهسٺ،دوسٺتࢪازهرچہ نیسٺ
دوسٺتࢪازخوبوبد،خوب ترت گࢪچہ نیسٺ
هیچ ڪسے مثݪ مں عآشق و شیدآ نبود
هیچ ڪسے هم ولے مثݪ تو زیبآ نبود
"-سیدتقیسیدی-"
مناجات_با_امام_زمان_عج
اوقات خوش آن بود که با عشق تو سر شد
دوران جوانی همه اش بی تو هدر شد
ای ماه سحر خیز مدینه تو کجایی
قلب همه ی منتظران پر ز شرر شد
یک بار نشد قسمت من دیدن رویت
آقا بنِگر چشم من از هجر تو تَر شد
آن را که نگاه تو شده شامل حالش
با مرحمت و لطف شما اهل نظر شد
من اهل بُکا نیستم آقا تو دعا کن
شاید به خدا نوکرتان اهل سحر شد
نومید نباشم ز فراق تو که شاید
از آمدنت بر منِ دلخسته خبر شد...🌱
🌹🌷🌷🌹🌱
از نگاهِ روی تو دل سیر میگردد مگر؟!
آخر آدم با تو باشد پیر میگردد مگر؟!
#محمد_علی_بهمنی
💟
جزنقش تودرنظرنیامدمارا
جزکوی تورهگذرنیامدمارا
خواب ارچه خوش آمدهمه رادرعهدت
حقاکه به چشم درنیامدمارا
بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم
بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم
دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود
آخر شدی شهید در این کربلا تو هم
آیینه ای مکدّرم از دست روزگار
آهی بکش به یاد من، ای بی وفا تو هم
چندی است از تو غافلم ای زندگی ببخش
چنگی نمی زنی به دل این روزها تو هم
ای زخم کهنه ای که دهان باز کرده ای
چون دیگران بخند به غم های ما تو هم
تاوان عشق را دل ما هر چه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم
| #فاضل_نظری |
♥
••°
نماز وحشت این عاشقانه را خواندم
من از نبود تو، با افتخار میترسم!
#سید_مهدی_موسوی♥️
ابر بارنده به دریا مے گفت:
گر نبارم تو ڪجا دریایی؟
در دلش خنده ڪنان دریا گفت:
ابر بارنده
تو هم از مایی!!
#حمید_مصدق😎
چشٖم بد دور از گل رویت، که در گلزار حُسن
هـرگـز از روی تـو نازکتر، گلـی نشکفته است
#سلمان_ساوجی
چون خسته کبوتر که در آخر ز پر افتاد
هرکس به سرش عشق تو افتاد ور افتاد
عاشق که شدی,درک کنی از چه دلش را
اینگونه به دریا زد و جان در خطر افتاد
تا آمده ای خنده به لب, بی برو برگرد
از چشم همه عالم و آدم, قمر افتاد
در جنگ میان من و عشق تو عیان است
مجنون صفتی بر من عاشق ثمر افتاد
سهل است که شیرین شوی و همره فرهاد
بینی که چسان در دل او شور و شر افتاد
عشقست و رَهَش تاختن و جامه دریدن
در معرکه ی عشق چه بسیار سر افتاد
#منصورپیکانپور
❤️