فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸زمانیکه روی تخت را نگاه کردم، دیدم وضعیت جالبی ندارم، شکمم کاملاً باز بود و خونریزی شدیدی داشتم و خیلی با وحشت کار میکردند
هِی میخواستم بگم آقای دکتر من چیزیم نیست.
🔸یک هم نوایی، هم ندایی که در ذهن من درک میکردم که هر لحظه بلندتر میشد
و آن موقع قشنگیاش این است که من با آنها همنوا بودم، نوایی که از قبل انگار میشناختم، شنیدم ولی الان به یاد میآورم، انگار ستایش پروردگار بود، خضوغ و خشوع ذرات حق در برابر حضرت حق...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/SPozV
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸احساس کردم از ناحیه کمر (فرضاً) مرا به سمت خارج میکشند، مثل اینکه کمربندی روی شکمم بسته باشند و مرا به سمت بیرون بکشند، وقتی کشیده شدم، پرت شدم در یک فضای بیکران سیاه مطلق که نه ترسی داشت، نه نگرانی، نه اندوهی؛ فقط احساس امنیت بی نظیر عشقی که مرا احاطه کرده.
در این خلأ شروع به دیدن مرور زندگی کردم از بدو تولد تا آن موقع...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/7uNIp
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸وقتی در آن فضای پُر امنیت و آرامش که نوری وجود نداشت معلق بودم، مرور زندگی میکردم، داشتم زندگیام را از ابتدا زندگی میکردم.
🔸خودم را در ابتدای باغ بسیار بسیار زیبایی دیدم که دو نفر در کنارم بودند، طرف راست و چپ (دو نفر که جنسیت نداشتند) با لباسی بسیار بلند به رنگ سبز پوشیده بودند، متفاوت از سبزهای زمینی، کلامی رد و بدل نمیشد صرفاً از طریق ذهن بود
این دو نفر میگفتند بیا داخل و بهم اطمینان میدادند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/V5PF8
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸وقتی وارد آنجا شدم پرندگان خیلی زیبایی بودند که کاملاً زبان آنها را میفهمیدم که خوش آمد میگفتند؛ صدایی نبود، ندا بود
پرندگان با من انتقال معنا داشتند.
🔸احساس کردم از ازل این باغ را دیدم!
باغ تکراری نیست و باز هم احساس آرامش بیشتر مثل کسی که به خانه قدیمی خودش وارد میشود و مدتها مسافر است که وقتی آنجا میرسی میگویی من کجا بودم؟! اینجا جای من بود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/HiaVA
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸به من آموزش دادند (توضیح دادند) که تو باید یکسری مراحل بگذرانی؛
یکی از آن مراحل گویی از یک دیوار ژلاتینی شفاف میبایست رد شوم که کاملاً اطلاع داشتم زمانی که از دیوار رد می شوم به مرحله بعدی از نظر هویت شخصی خودم میرسم،به نوعی کاملتر می شدم.
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/igljH
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸وقتی آن دو همراه دیدند من خیلی ناراحتم گفتند: میخواهی کاری برایش کنی؟
گفتم: مگر میتوانم کاری کنم؟
گفتند: بله میتوانی برای رستگاریاش دعا کنی. من در حالت دعا قرار گرفتم و از خدا خواستم از او بگذرد، دیدم یک نوری بالای سر او باز شد مثل اینکه تشتی از نور سر یک نفر بریزند، آن کدری اطراف ایشان محو شد، ایشان صاحب نور شد مثل بقیه ارواح...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/AVlWe
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸در تمام آن مراحل آن ندای آسمانی، آن همخوانی، هماهنگی، آن موسیقی زیبا، همه ستایش پروردگار و شکرگزاری بود که همه این مسیر همراه من بود.
🔸هر چه مراحل جلوتر میرفتیم زمزمه بلندتر میشد مثل اینکه به مبدأ چیزی نزدیک میشویم و با نزدیک شدن بیشتر من هم با آنها شروع میکردم به خواندن.
گیاهانی که آنجا بودند هر کدام به زبان خودشان داشتند ستایش میکردند بسیار زیبا و غیر قابل وصف.
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/tWsrw
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و هشتم فصل سوم)
🔸به من نشان دادند وقتی خبر وفات من به مادر و پدرم میرسد، مادرم در چه موقعیتی قرار میگیرد، دیدم مادرم سکته مغزی میکند و فلج میشود و حال بسیار بدی دارد از این موضوع منقلب شدم.
🔸از جایی رفتم مدرسه پسرم، گفتند پسرت چی؟ کمی نگاه کردم و گفتم: او هم خدایی دارد چون اطمینان داشتم همه مورد فیض قرار داریم،
دو راه جلوی پای من قرار دادند که نگاه کن این با توست که فرزندت به چه مرحلهای میرسد، این بدون تو...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/QzibU
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و هشتم
عنوان: مادرانه
مهمان: خانم ریحانه زناری یزدی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۸_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۲۸_بخش_۲
#ریحانه_زنارییزدی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸بدلیل اتفاقاتی که در بازار برایم افتاده بود و ضرر و زبان زیاد پرداخت کرده بودم متأسفانه
خانه و مغازه را از دست داده بودم مجبور شدیم خانه مستأجری بریم که به دلیل توان اقتصادی کم در یک خانه نقلی روزگار بگذرانیم که آب شُرب شهری نداشت و از آب چاه استفاده میکردیم، مدتی بود چاه خراب بود و درگیرش بودیم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/6y3jU
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸دو تا مرور کردن در ذهن خودمان، الان در ذهنمان هست، یکی مرور ریز به ریز یکی مرور نتیجه این کار است، مرور مورد به مورد و نتیجهاش بود مثلاً ۹۰ درصد ذهنم مادیات بود که از این مشکلات رهایی پیدا کنم و بتوانم زندگی را سر و سامان بدهم هم از لحاظ اقتصادی هم از لحاظ فعالیتهای مذهبی و معنوی؛ دیدم آنچه داشتم و برایش تلاشی کرده بودم از دستم رفت و هیچ با خودم نمیبرم و حسرتی...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/T2mBD
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸 اینقدر درک آنجا بالا میرود با دیدن و مرور کردن آن صحنهها و دیدن پروندهها خودت مرور میکنی؛ کسی برایت مرور نمیکند که بگوید فلان کار را کردی؛ این عمل خیر را انجام دادی بعد خرابش کردی!
🔸غرق در زندگی گذشته بودم که ببینم چیزی برایم مانده یا نه؟!
اگر در آتش دنیا میسوختم اینقدر عذاب نمیکشیدم که آن حسرت مرا عذاب میداد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/mcIDa
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸یک مورد مثال میزنم. هر کسی در شغل و موقعیت خودش دنبال پیشرفت است، دنبال برتر شدن در صنف خودش، مثلاً تو هیئت که زحمت میکشیدم یک بارک الله و تشکر که میکردند همون شعفی که میآمد برایم انگار برای آن بارک الله کار میکردم، خرجش کردم
ولی باز لحظه آخر دستمان را گرفتند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/zSxs8
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸شما وقتی به کسی کمک میکنی که در زندگیاش مشکل پیش آمده، پا در میانی میکنی مثلاً بین زن و شوهر، فامیل، آشتی ایجاد میکنی هر کاری دارند، اینکه تحسین میکردن افتخار میکردی تمام بود، از دست رفته بود،
«باید میفهمیدم این خواست خدا بوده، نعمتی بوده، من استفاده کنم نه اینکه فخر بفروشم»...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/Xk8JZ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸من الان بیشتر گرفتار جبرانم، برای خودم فرمولسازی میکنم؛ مثلاً هر چیزی که ارزش تبدیل کردن و ماندگاری برایم نداشته باشه برای من دیگر مفهومش را از دست داده، ماندگارها برایم ارزش دارد، من کارم را انجام میدهم چه تشکر کنند چه نفرت پیدا کنند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ynrWd
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸خانه کودکی ما حیاط بزرگی داشت که درختهای سیب، گلابی، مو و یک چاه آب داشت.
یک روز پدرم به پسرعموی ما گفت: بیا درختان را تا میوههایش تازه است سمپاشی کنیم، پسرعمو سم.پاشی کرد و رفت، من بچه بودم هوس میوه کردم یکی چیدم و خوردم بعد چند دقیقه دلپیچه بدی گرفتم و حالم بد شد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/9jZhT
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#حسین_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت بیست و نهم فصل سوم)
🔸یک صدایی آمد، آشنا، دلنشین؛نمیدانستم برای کیست
صدا به من گفت: زود بود آمدی وقتت نشده باید برگردی، کارهایی هست که باید انجام دهی،
به سرعت برق، سرعت نور، با سیلی بابام یهویی نشستم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/gbpWh
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹
#حسین_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و نهم (بخش اول)
عنوان: پایان ریا
مهمان: آقای محمدتقی شایان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹_بخش_۱
#محمدتقی_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: بیست و نهم (بخش دوم)
عنوان: شایان رها
مهمان: آقای حسین شایان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۲۹_بخش_۲
#حسین_شایان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸با یک بنده خدایی درگیری لفظی پیدا کردم که به درگیری فیزیکی رسید، زورآزمایی کردم، به جایی رسید فکر کردم ظالم شدم و او مظلوم، برایش جبران کردم و بعد از یکسال برای این موضوع توبه میکردم و از خدا میخواستم بهم نشان بدهد که مرا بخشیده...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/3QCdO
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸کابل در دستم بود، پایه آهنی کولر را هم گرفتم آمدم به موتور وصل کنم یک لحظه شروع کرد به تیراندازی کردن در بدن من، یک لحظه احساس کردم به برق وصل شدم، دستم را خواستم بکشم عقب قفلم کرد برگرداندم به سمت کولر با سینه میکوبیدم در کولر...
🔸مثل اینکه از جایی بپرّی از پیشانی بیرون آمدم افتادم داخل چهارگوشی مثل اتاق خواب
یک میز، یک صندلی، یک درب ورودی
من کنار میز ایستاده بودم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/8VEoM
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸از درب ورودی یک آقا داخل شد، دو برابر هیکل خودم؛ ورزشکاری
دور کمرش تجهیزات بود. پروندهای کلاسور مانند دستش بود، دو دست مرا گرفت و کشید
با سینه و صورت به میز خوردم،
دستم در دستش بود و در چشمم خیره بود
هر چه میگفتم: چرا مرا می کشی؟! بیشتر می کشید...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ZBH9Y
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیام فصل سوم)
🔸خدا خدا میکردم مرا رها نکند، میگفتم مرا رها نکنی، یکدفعه رها شدم گیر کردم لبه تونل، باد شدید مرا داخل تونل کشید، فریاد میزدم رفتم داخل تونل
🔸این کشیدگی من انگار مرا میتکاند یک لحظه جای کسی قرار گرفتم که به او ظلم کرده بودم، این تحت فشار گرفتن باعث شد این خاطره از من جدا شود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/TJxCd
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۳۰
#امید_مرادی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links