یادت که نمیکنم
زندگی برایم تنگ میشود.
به یادت که هستم
دلم برایت تنگ میشود.
زندگی که تنگ میشود
حس ماندن را از آدم میگیرد
دل که تنگ میشود
مرگ را لحظه لحظه میشود چشید.
حالا تو بگو چه کار کنم
در میان این دو تنگنا؟
تو بودی، کدام را انتخاب میکردی؟
من که نمیتوانم از یادت بگذرم
ولی با این همه دلتنگی چه کار کنم؟
راستش را بگویم؟
تاب آوردن این همه دل تنگی
دیگر کار من نیست.
اگر قد خم کردم زیر بار دلتنگی تو
و عزم کردم که یادت را فراموش کنم
آن وقت چه کار میکنی برای من؟
رهایم میکنی یا به دنبالم میآیی؟
اگر میآیی به دنبالم
یک جور خبرش را برسان به من
تا فراموشت کنم آقا!
اگر هم رهایم میکنی
باز هم خبرم کن
که دلم را داغ بگذارم
تا فراموش نکند که تو را نباید فراموش کند.
شبت بخیر گشایش همۀ زندگیها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
امشب در فکر و خیالم ردیف کردهام
چیزهایی را که فراموش نمیکنم.
یکی یکی دارند از مقابل چشمانم رد میشود.
کاش رد میشدند و میرفتند
نه، میروند و برمیگردند.
اگر چه قیاسش جسارت به توست
امّا دست خودم نیست
خیالم اهل قیاس است.
من هیچ گاه نوشیدن آب را فراموش نمیکنم.
حتّی در خواب
تشنه که میشوم بیدار میشوم.
در هنگام شادی
به وقت مصیبت
در اوج هیجان
نه نه هیچ وقت نوشیدن آب را فراموش نمیکنم.
تو به خیالم فرمان بده
که در این چند دقیقه
قیاس را رها کند.
این قیاسها تیغ بُرانند
دلم را تکه تکه میکنند.
خب تو که کمتر از آب نیستی
نیاز من به تو که
کمتر از نیازم به آب نیست.
چند ساعت یا چند روز میشود بدون آب زندگی کرد؟
آیا بدون تو حتّی لحظهای میشود نفس کشید؟
حالا چرا آب نوشیدن را حتّی در خواب فراموش نمیکنم
امّا یاد تو را در هشیارترین لحظههای زندگی
به باد غفلت میسپارم؟
اگر باران از آسمان نیاید
و رودهایمان بخشکند
چرا لحظهای دستمان از آسمان جدا نمیشود
و اشکهایمان برای چشم برهم زدنی نمیخشکند
و حنجرههایمان حتّی برای دقیقهای آرام نمیگیرند
دعا پشت دعا دعا پشت دعا
برای باریدن باران و خروشیدن رودها.
تو مگر از باران کمتری
که روزها و هفتهها میگذرد
و یک بار از ته دل
زبانمان به دعا گل نمیکند
و دستمان رو به آسمان نمیرود.
بار شرمندگی این قیاس بیشتر از آن است
که تاب ادامۀ این گفتگو را داشته باشم
شبت بخیر حضرت آب!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
روزها به یاد تو نیستیم
که شبها گرفتار وحشتیم.
شبها را هم بییاد تو طی میکنیم
که روزها سرگردان و حیرانیم.
عجب دوری است دوری از تو
دوری که مدار زندگیمان شده
و دارد میپیچد دور حلقمان
و آرام آرام راه نفس را میبندد بر ما.
آقا!
ما راهی نداریم
برای رها شدن از دام این دور
جز این که روزها دور تو بگردیم
و شبها را به یاد تو سر کنیم.
باید از جایی آغاز کرد.
میخواهی از یک شب بخیر شروع کنیم؟
امشب تو شببخیر بگو
تا ما به یاد تو بخوابیم
و فردا صبح تا شب دور تو بگردیم
و شب که شد باز هم به یاد شببخیرت سر به بالین بگذاریم.
این طور شب و روزمان میشوی تو.
شبت بخیر مدار همۀ عالم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
امروز جمعه بود.
دور و برم شلوغ بود؛ ولی تنها بودم
تنهای تنها.
وقتی کسی دور و برم نیست
تنهایی را بهتر میتوانم تاب بیاورم
دور و برم که شلوغ میشود
سنگین میشود بار تنهایی
به قدری که نزدیک است
زانو خم کنم و بیفتم روی زمین.
امروز جمعه بود.
دور و برم شلوغ بود؛ ولی تنها بودم
تنهای تنها.
وقتی کسی نیست و تنها هستم
بیرون و درونم مثل هم هستند.
گویی بیرون و درون در این وقتها
یار هم میشوند برای تاب آوردن تنهایی.
دور و برم که شلوغ میشود
بیرونم باید نقش کسانی را بازی کند که تنها نیستند.
شاید بشود در دقیقههای اوّل این نقش را خوب بازی کرد
امّا کمی که طول میکشد
حسابی نا میبرد این بازی کردنها.
بیرونم مشغول میشود
به کشیدن بار بازی در نقش کسی که تنها نیست
و درونم دست تنها میشود برای کشیدن بار تنهایی.
درون تنها میشود اندر تنها.
و بیرونم خودش را تنها میبیند
در کشیدن بار این نقش بازیها
او هم دست تنها میشود.
نه درونم میل بازی دارد
و نه بیرونم وقت همراهی با درون.
تو میدانی که این تنهایی چه بلایی میآورد
بر سر دلی که تنگ توست
این جور وقتها میشوم مثل آدمی که
دو دستش را با ریسمانی بستهاند
و هر دستش را از یک طرف میکشند.
میخواهم از وسط بر دو نیم شوم.
امروز جمعه بود
دور و برم شلوغ بود؛ ولی تنها بودم
تنهای تنها.
مرا داشتند از دو طرف میکشیدند
ولی خدا را شکر باز هم یک جمعه گذشت
و من زیر این بار سنگین دوام آوردم و زنده ماندم.
شبت بخیر تنهای تنها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌸🌸🌸
✅ خلاصهی #درس شصت و ششم:
دنبال خدا بریم یا بهشت؟
🍃🌸🌸🌸
☑️ داشتیم در بارۀ این حرف میزدیم که تو معنویات نباید به کمتر از خدا قانع شد؛ حتّی بسنده کردن به بهشتم خودش یه جورایی به کمتر از خدا قانع شدنه. گفتیم قرآن، بهشت رو از دو زاویه به ما معرّفی میکنه.
• یکی از زاویۀ نعمتایی که مشابهش تو این دنیا هست؛ امّا تو اون دنیا بهتر و بیدردسرش وجود داره
• و یکی هم از زاویهای که آدم فقط خدا رو میبینه و اولیای خدا رو.
تو این درسم میخوایم باز از این زاویۀ قشنگ به بهشت نگاه کنیم. این آیه رو حتماً شنیدید؛ ولی یه بار از این زاویه بهش نگاه کنید:
🍃وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لی عِندَکَ بَيتاً فِی الجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ القَومِ الظّالِمين.
🍂و خداوند براى كسانى كه ايمان آورده اند زن فرعون را مثل زده: آن گاه كه گفت: پروردگارا! براى من در نزد خود در بهشت خانه اى بساز و مرا از فرعون و عمل وى رهايى بخش و از گروه ظالمان نجات ده.
✨(سورۀ تحریم (66)، آیۀ 11)
✔️ آسیه داره دعا میکنه که خدا اون رو از دست فرعون نجات بده و تو بهشت جا بده؛ امّا خونهای که تو بهشت میخواد یه قید داره؛ قیدی که اوج عشق آسیه به خدا رو میرسونه: «ابنِ لی عِندَکَ بَيتاً فِی الجَنَّةِ» میگه یه خونهای برای من بساز. کجا؟ پیش خودت. اوّل میگه پیش خودت (عندک)، بعدش میگه تو بهشت (فِی الجَنّة)؛
انگار میخواد بگه اگه من بهشت رو هم میخوام، برا اینه که اون جا به تو نزدیکترم.
✔️ البته قبلاً هم گفتم نوع تبیین این مسئله نباید طوری باشه که مردم فکر کنن اگه برا بهشت یا ترس از جهنّم کاری انجام دادن، کارشون ارزشی نداره. اون چیزی که باید بفهمیم و بفهمونیم، اینه که بالاترین سود رو کسی میکنه که هدفش از زندگی و اعمال عبادیش فقط و فقط خدا باشه. طمع بهشت و یا ترس از جهنّم هم اگه نیّت عمل آدم باشه، خوبه؛ امّا خوبیش کمتر از اونیه که هدف، فقط خدا باشه.
☑️ حالا بذارید این جا یه نکته بگم که به اصل بحثمون مربوط میشه. موضوع اصلی درسای ما، بزرگ دیدن خداست. ما اگه بخوایم مقصد بودن خدا تبدیل به یه اصل تو زندگی خودمون و مردم بشه، باید روی بحث بزرگ دیدن خدا حسابی کار کنیم. ما به اندازهای که خدا رو بزرگ میبینیم، شوق مقصد قرار دادن خدا توی وجودمون زیاد میشه.
▫️تو آیههای زیادی وقتی حرف از قیامت میشه، با تعبیر ملاقات با خدا از آخرت یاد میشه؛ مثل:
🍃وَ استَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلّا عَلَى الخاشِعينَ* الَّذينَ يَظُنّونَ أَنَّهم مُلاقوا رَبهِّم وَ أَنَّهُم إِلَيهِ راجِعون.
🍂و (در كارهايتان) از صبر و نماز يارى طلبيد و البتّه استعانت و نماز (هر دو) دشوار و گران است، مگر بر فروتنان. آنان كه می دانند (بالأخره) ديداركنندۀ پروردگار خويش خواهند بود و حتماً به سوى او بازمی گردند.
✨(سورۀ بقره (2)، آیۀ 45 _ 46)
▫️نماز برا خاشعین سنگین نیست. ویژگی این خاشعین چیه؟ اونا به قیامت اعتقاد دارن. قیامتی که به لقای پروردگار میرسن و برمیگردن پیشش.
⁉️درسته که منظور از «لقاء» تو این جا دیدن با چشم نیست و محشور شدن در قیامته؛ امّا چرا خدا به جای این که بگه «چون اینا به محشور شدن اعتقاد دارن، نماز براشون سنگین نیست» میگه چون به لقای پروردگارشون امید دارن؟
🔺این آیه داره به ما راه رو نشون میده.
اگه میخواید نماز براتون سنگین نباشه، اگه میخواید جامعه به سمت نماز بره، باید قصّۀ ملاقات با خدا و برگشت به سمت خدا رو برا خودتون و برا مردم برجسته کنید. به بهشتم که میخوایم بپردازیم، حواسمون باشه که جنبۀ اصلی بهشت، پیش خدا رفتنه.
✅ روایات و مثالای زیبای دیگه ای تو متن اصلی درس اومده که برای کامل تر شدن این بحث می تونید اونا رو بخونید.
#خلاصه_درس شصت و ششم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖
🌸 اینم پیدیاف درس شصت و ششم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
066 درس شصت و ششم دنبال خدا بریم یا بهشت؟.pdf
238.5K
#درس
درس شصت و ششم:
دنبال خدا بریم یا بهشت؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
من اگر تو را نداشتم
چه کار میکردم؟
با چه امیدی نفس میکشیدم؟
در انتظار چه اتفاقی
روز را به شب و شب را به روز میرساندم؟
من اگر تو را نداشتم
سایۀ چه کسی را بالای سرم میدیدم؟
به ستون محبّت چه کسی
تکیه میدادم؟
من اگر تو را نداشتم
وقتی که دنیا روی سرم خراب میشد
به آغوش چه کسی پناه میبردم؟
و وقتی همه پشت به من میکردند
به لبخند چه کسی دل میبستم؟
من اگر تو را نداشتم
وقتی که به فلسفۀ آفرینشم فکر میکردم
چه جوابی باید به خود میدادم؟
و وقتی به مرگ میاندیشیدم
با کدام دلخوشی به ترس مردن غلبه میکردم؟
من اگر تو را نداشتم
تاریکی شبها را
با انتظار شب بخیر شنیدن از چه کسی روشن میکردم
و با شب بخیر گفتن به چه کسی
هر شبم را بخیر میکردم؟
آقا!
ممنونم که هستی
و ممنونتر که میگذاری تو را داشته باشم.
شبت بخیر عزیزترین داشتۀ من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃هوای نجف
امشب عجیب دلم هوای نجف کرده
دلم نجف کشیده آقا! نجف.
دارم به شبی فکر میکنم
که دست در دست تو
قدم میزنیم به سوی نجف
و هر چه به مزار پدرت نزدیکتر میشویم
صدای تپش قلبت را
واضحتر میشنوم که میگوید: علی.
به آستانۀ حرم که میرسیم
هماهنگ با تپش قلبت
زیر لب زمزمه میکنی نام علی را.
علی علی علی
دستم را رها نمیکنی
زیرا میدانی شنیدن نام علی از زبان تو
یعنی از هوش رفتن و پهن شدن روی زمین.
آقا!
من حاضرم دست از همۀ التماسهایم بردارم
و در عوض، فقط یک بار
نام علی را از زبان تو بشنوم، فقط یک بار.
خیالش هم دارد از هوش میبرد مرا.
امشب به جای شب بخیر بگذار بگویم
شیرْپسرِ شیر خدا! یاعلی
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃کاری کن برایم آقا!
به دنیا آمدم که روی دنیا سوار شوم
و به تو برسم.
به خودم که آمدم دیدم
دنیا روی دوشم سوارم شده و سنگینم کرده.
یک قدم به تو نزدیک نشدم که هیچ
تا گردنم فرو رفتهام در دل خاک.
آرام آرام دارم دفن میشوم زیر این خاک بوگرفته.
بنا نبود به این جا برسم.
عزم جای دیگری را داشتم.
ولی حالا که نگاه میکنم میبینم
هر سال بیشتر از سال گذشته فرو رفتهام در دل خاک.
صدای قهقهۀ مرگ دارد آزارم میدهد.
تماشای من که برای تو جذّاب نیست.
هست؟
پس کاری کن برایم آقا!
جایی که اکنون در آن نیمهدفن شدهام را
تو هیچ گاه تجربه نکردهای و نخواهی کرد
ولی همین قدر بگویم که جز وحشت
چیزی در این جا پیدا نمیشود.
این جا شبها خودشان معنای وحشتاند
شب که میشود ظلماتی جهنّمی برپا میشود این جا.
آقا!
میشود مرا برگردانی به روزی که پا به دنیا گذاشتم؟
تا یک بار دیگر برگردم به ابتدای راه رسیدن از خویش به تو.
میخواهم هر یک از سالهای زندگیام را
پلهای کنم برای رسیدن به تو
هر پله قدش از زمین تا آسمان.
اگر میخواهی برگردانی
نشانهای برایم بفرست.
نشانه، شب بخیری باشد
که روی دوش باد سوار میکنی و به گوشم میرسانی.
شبت بخیر افلاکی خاک نشین!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌼🌼🌼
✅ خلاصهی #درس شصت و هفتم:
چرا نباید به نتیجۀ عبادت کاری داشت؟
🍃🌼🌼🌼
☑️ بحث ما در مورد قناعت به عنوان یکی از مصادیق اصلی شکر عملی بود که یه سؤال مطرح شد: آیا تو معنویاتم باید قناعت داشت؟
✔️ گفتیم دو تا نکته تو پاسخ به این سؤال وجود داره. یکی این که انسان باید همّت بلندی داشته باشه و به کمتر از خدا راضی نشه.
اگه خدا بخواد تو این درس، در بارۀ نکتۀ دوم میخوایم حرف بزنیم.
✔️ نکتۀ دوم تو یه جمله اینه: تو معنویت نباید به چیزی جز خدا راضی بشیم؛ امّا نتیجۀ تلاشای معنوی رو هم باید به خدا واگذار کنیم.
⁉️این جمله یعنی چی؟ بنده، بندِ بندگیه! من باید مقصدم خدا باشه، فقط خود خدا. برای رسیدن به این مقصدم باید کارایی که مورد رضای خداست انجام بدم. حالا نتیجۀ تلاشای معنوی من چی میشه؟ قدرت ماورائی پیدا میکنم؟ حال قلبی خوبی پیدا میکنم؟ و... اینا دیگه ربطی به من نداره.
🔹کسایی که به اسم پرهیز از قناعت معنوی به نتایج عملشون فکر میکنن، پای توحیدشون میلنگه. آدم موحّد وقتی میگه من مقصدم تنها خداست، دیگه کاری نداره بعد از عمل، خدا چه معاملهای باهاش میکنه. اصلاً ممکنه بعد از عمل، خدا یه چیزایی رو هم که داشته ازش بگیره. مثلاً چشم دلش وا بوده، یه چیزایی رو میدیده، حالا یه اعمالی رو انجام داده و بعد از این اعمال، چشم دلش بسته شده. یعنی نه تنها به ظاهر، چیزی گیرش نیومده، یه چیزی هم از دست داده. اونی که توحید خالص داره، به بسته شدن چشم دلش نگاه منفی نداره.
🔹البتّه این رو داخل پرانتز بگم که آدم موحّد همیشه با نگاه بدبینانه به خودش و اعمالش نگاه میکنه تا اگه کار بدی انجام داده که مستحق تنبیه از طرف خدا باشه، اون کار رو پیدا کنه و خودش رو اصلاح کنه؛ امّا اگه گشت و پیدا نکرد، دیگه کاری نداره به این که خدا براش چی مقدّر کرده. این بنده، اوج درخواستش از خدا اینه که خدایا! هر چی برای من مقدّر کردی، دلم رو بهش آروم کن.
🔹گاهی هم خداوند توفیق برخی طاعات رو از بعضی از بنده های مؤمنش سلب می کنه. تو یه حدیث اومده که خدا میگه:
🍂«کسی از بندگان من، چیزی از طاعتم را از من درخواست میکند که [من توفیق انجامش را به او بدهم تا به خاطر انجام آن طاعت] من دوستش بدارم؛ امّا من توفیق این طاعت را به او نمیدهم تا به عملش عجب نورزد. »
📚(وسائل الشیعه، ج 1، ص 105)
🔹خدا دوست نداره بندۀ مؤمنش رو از دست بده. درسته که چیزی که بنده دوست داره، معنویه و دنبال جاه و جلال دنیا نمیگرده؛ امّا خدا مصلحتش رو بهتر میدونه.
📛 حواسمون باشه آدم به خاطر عجب از اعمال و از خود راضی شدن، توهم رشد و قرب به خدا را پیدا می کنه و در نتیجه هلاک میشه .
🍃امام صادق علیه السلام فرمودن:
🍂خود پسندی به هر کسی راه یابد، هلاک میشود.
📚(الکافی، ج 2، ص 313)
☑️ خلاصۀ این درس رو شاید بشه تو این جمله آورد: بنده تو عمل خودش فقط به بندگی فکر میکنه و اگه نتیجهای براش مهم باشه، اون نتیجه هیچی نیست جز رضایت و خشنودی خدا.
▫️رضایت ولیّ خدا هم که از رضایت خدا جدا نیست؛ پس بنده وقتی کاری رو انجام میده و خدا و ولیّ خدا ازش راضی میشن، دیگه به چیز دیگهای فکر نمیکنه.
حدیثی زیبا و کلیدی از امام صادق علیه السلام توی متن درس اومده که توصیه می کنیم حتما مطالعه اش کنید.
#خلاصه_درس شصت و هفتم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖
🌼 اینم پیدیاف درس شصت و هفتم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
067 درس شصت و هفتم چرا نباید به نتیجۀ عبادت کاری داشت؟.pdf
236.3K
#درس
درس شصت و هفتم:
چرا نباید به نتیجۀ عبادت کاری داشت؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃صدای یار
گریه که میکنم، قلبم میگیرد.
نفسم بند میآید.
غصه که میخورم، قلبم میگیرد
نفسم بند میآید.
اضطرابم که زیاد میشود، قلبم میگیرد
نفسم بند میآید.
طبیبم گفته:
گریه نکن
غصه نخور
و از اضطراب فاصله بگیر.
آقا!
میشود تو را دوست داشت
ولی در فراقت گریه نکرد؟
میشود عاشق تو بود
ولی غصۀ غریبیات را نخورد؟
میشود به آمدن یا نیامدن تو فکر کرد
ولی از اضطراب فاصله گرفت؟
این طبیبها اصلاً میفهمند عشق چیست؟
شاید تا به حال عاشق نشدهاند
و شاید هم از اشک و غصه و اضطراب چیزی نمیدانند.
با این نسخههایی که طبیبان میدهند
من تردید دارم اصلاً بدانند قلب و نفس یعنی چه.
برای همین هم هست
هیچ کدامشان به من نگفتند
راه درمان تو شنیدن صدای یار است.
من اینها را رها میکنم
و قلب و نفسم را میسپارم به دست تو.
یک قطره از شراب شب بخیرت را بچکان در گوشم
صدای تپش قلبم
دارو میشود برای هر کسی که قلبش بیمار است
و صدای نفسم
برمیگرداند نفسهای به شماره افتادۀ هر محتضر را.
شبت بخیر قلب من! نفس من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃 من دوست دارم با تو باشم
برخی دوست دارند با تو باشند
تا نگاهت کنند
برخی هم دوست دارند با تو باشند
تا تو نگاهشان کنی.
من دوست دارم با تو باشم
تا با تو باشم
حتی اگر نگاهم نکنی
و حتی اگر نگذاری که نگاهت کنم.
صدای نفست برای من کافی است.
اصلاً بدانم این جایی که هستم
زیر سقف همان امارتی است
که تو داری نفس میکشی
برایم کافی است
آن وقت صدای تو را میشنوم
وقتی که داری شب بخیر میگویی
به آنهایی که دوستشان داری.
من کاری ندارم که تو این شب بخیر را به چه کسی گفتهای
همین که صدایش را به گوشم رساندهای
یعنی من هم مخاطبت بودهام.
حتی اگر اشتباه میکنم
نگو اشتباه میکنم
بگذار با همین خیال، خوش باشم.
چقدر خیال در خیال در خیال شد
خیال این که پیش تو باشم
خیال این که تو به کسی شب بخیر بگویی
خیال این که صدایت را من بشنوم
و خیال این که تو بگویی مخاطبم نبودی.
این خیالهای تو در تو را
دوری تو برای من ساخته است.
نزدیکترم کن
این دوری آخرش دیوانه میکند مرا.
شبت بخیر واقعیت دل انگیز زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃من دوست دارم زنده بمانم
امشب قلبم داشت میایستاد
از غصۀ غربت دین تو.
دوباره زخم کهنهای که مقدّسمآبها
روی قلبم کاشته بودند، سر باز کرد.
مثل آتشفشان شده این زخم
وجودم را به آتش کشیده.
مگر میشود جلوی این گداختهها را گرفت؟
همین طور دارند مثل فواره
میریزند روی سر و صورتم.
آقا!
شب است.
دستم به جایی بند نیست.
من دوست دارم زنده بمانم.
زیاد کار دارم.
مضطرّم.
نمیدانم با این آتشفشان به جوش آمده چه باید کرد.
دستم به دامنت.
به فریادم برس.
کاری برای فریادرسی نمیخواهم
جز یک شب بخیر.
شب بخیر تو را که بشنوم
هزار آتشفشان هم که در قلبم روشن شده باشد
به چشمههای آب گوارا بدل میشود.
شبت بخیر خنکای زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi