🔴 توصیه #شهید_حججی به خواهرانِ وطنمان #ایران 😊🌹
✅ از همه خواهران و از همه زنان امت رسوال الله می خواهم روز به روز #حجاب خود را #تقویت کنید مبادا تار مویی از شما نظر #نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود، مبادا #چادر را کنار بگذارید.
👈 همیشه الگوی خود را #حضرت_زهرا (س) و زنان اهل بیت پیامبر قرار دهید، همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه (س) خطاب به پدرش گفت👇
غصه حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم #سوخته اما به سرم هست هنوز😔
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای (مدظله عالی ) نائب برحق امام زمان (عج) است.👌
🌺🌱 @abbass_kardani
🌷 شهید حجت الله رحیمی:
همه ی گلوله های جنگ نرم #خمپاره_شصته، نه سوت داره نه صدا .
وقتی می فهمیم اومده که می بینیم : فلانی دیگه #هیئت نمیاد، فلانی دیگه #چادر سرش نمی کنه.
#لحظه ای با شهدا
🌺🌱 @abbass_kardani
🍁🍁🍁🍁
#تلنگر
#از_نوع_شهدایی
#شـــهادت قسمــت ما میشــد اے کـاش...
میتــرسم از خــودم زمـانی که؛
"دلِ مــادر خـودم" را میشــــکنم
و در عـین حـال بر احوالِ
"دلِ مادران #شهدا" گریـه میکنم...
میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛
به نامحرم نگــاه میکنم؛
و در عیـن حال هیات میروم
و بر امام حسین اشک میریزم
و از #شهدا دم میزنـم...
.
میترسـم از خـودم زمانی که؛
از اهل بیت و شهدا دم میزنـم
و نمـازم اول وقت نیست...
.
میترسـم از خودم زمانی که؛
عاشق #شهادت هستم
و اخلاق و ادب ندارم...
تکلیف مدار نیستم...
.
میترسـم از خـودم زمـانی که؛
از #عشقِ_امام_خامنهای دم میزنـم
و به حرف ها و خواسته هایشان بی توجهـم...
.
میترسـم از خـودم زمانی که؛
#چادر سر می کنم
ولی گفتگو بانامـحــرم برایم عادی شده...
میترسم از خـودم زمانی کـه؛
حرفـ هایـم با عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد...
باید قتلگاهی رقم زد؛
باید کشت!!
منیت را
تکبر را
دلبستگی را
غرور را
غفلت را
آرزوهای دراز را
باید از خود گذشت!
باید کشت نفس را...
#شهادت درد دارد!
دردش کشتن لذت هاست...
🔴 توصیه #شهید_حججی به خواهرانِ وطنمان #ایران 😊🌹
✅ از همه خواهران و از همه زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز #حجاب خود را #تقویت کنید مبادا تار مویی یا هر خودنمایی دیگر ، حالا به هر طریقی از طرف شما ، نظر #نامحرمی را به خود جلب کند، که باعث گناه و فتنه ، و آسیب در زندگی اون فرد شود ، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باشد که باعث جلب توجه مردان و به گناه افتادنشون بیفتید ، مبادا #چادر را کنار بگذارید.
👈 همیشه الگوی خود را #حضرت_زهرا (س) و زنان اهل بیت پیامبر قرار دهید، همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه (س) خطاب به پدرش گفت👇
غصه حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم #سوخته اما به سرم هست هنوز😔
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای (مدظله عالی ) نائب برحق امام زمان (عج) است.👌
@abbass_kardani🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ تصویری از وصیت #شهید مدافع حرم جواد محمدی ...☺️
یقه بد حجابها رو میگیرم ...😭
#چادر #بدحجابی
#کلیپ_اموزنده
🏴یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🏴
┏━✨🏴 🏴✨━┓
@abbass_kardani
┗━✨🏴 🏴✨━┛
فرازهایی از وصیّت نامه
🌹 #شهید_احمـد_مشلـب 🌹
ای #برادرانم
💢باید هرکـدام ازشما عنصر فعّالـی باشد
بخدا قسم نمی شود پایان زندگی بجز #شهادت باشد
💢دنیا را همه میتواننـد تصاحب کـننداما #آخرت را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحـب کـرد
♨️من نیز این مسیر را #طی_کردم
💢بسیاری فکر میکنند سخـت است
اما اگر از دید #خدایی به آن بنگریم چیزی بجز #آسانی در آن نیـست
♨️توصيه ميكنم كه
✅نماز خود را در #اول_وقت بخوانيد
✅قرآن بخوانيد
✅ مواظب نماز و #دين خود باشيد
✅ #محرم و عاشورا را زنده نگه داريد
✅ زيارت عاشورا را بخوانيد
♨️حتى شده روزى يكبار
و به #دخـتران
💢مواظـب #حجاب خود باشيد كه اين مهم ترين چـيز است در اجتـماع ما كسى به فكر رعايت #حجاب و اخلاق نيست ولی شما به فكر باشيد و #زينبى برخورد كنيد
💢سه چهارم دختران حال حاضر #حجابشان حجاب نيسـت و چيزهايى كه می پوشند واقعا حجاب نيست ممكن است عبا بپوشند
ولی عبايشان داراى #مـُد و زرق و بـرق است
💢ما داريم به سراغ بـدعت ها می رويم، يا حجاب مى پوشد ولی #بدن_نما❌
احترام عبايى ( #چادر) را كه بر سر دارید نگه دارید
ما بايد از فاطمه زهرا (س) #الگو بگیريم.
🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋
🍀🦋🍀 @abbass_kardani 🍀🦋🍀
هدایت شده از تبادلات لیستی بنری سنتری ۱۱۰ تبادل
ناب ترین ڪاناݪ هاے ایتا را دنبال کنید✅
➖➖➖🔷🔶🔹🔸🔷🔶➖➖➖
💢 ماجرای خودروی لوکس رهبری چیست؟🤔
💯eitaa.com/joinchat/271908868Cfa339de8a5
🌵درس حکمت ومعرفت
eitaa.com/joinchat/4280746001Ce24584ec87
🌵ظرائف،نکات،ویژگی های اخلاقی و سیره شهدا
eitaa.com/joinchat/3871801357Ccd79f867c8
🌵اینجا میگه چه جوری◇ آشپزی◇ کنی که به همه به بهبه و چهچه بیوفتن ♡
eitaa.com/joinchat/346030105Cd8c705944c
🌵پــــرسمــان آنـلاین"مشاوره ازدواج"{ویژه متاهلین ومجردا}
eitaa.com/joinchat/3560439879C0e9ded2d08
🌵ره توشه نمازی معلمان و مربیان پرورشی
eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
🌵هر روز یک صفحه با قــــــرآن /همراه با فایل صوتی و ترجمه
eitaa.com/joinchat/4137680975Cdf3f5798ee
🌵پروفایل ماه رمضان
eitaa.com/joinchat/2395799651C5ed5bfd5f1
🌵بوقت چـــــــــــاااااااااااااااای
eitaa.com/joinchat/643039302C16561fb84d
🌵کانال شهید مدافع حرم عباس کردانی
eitaa.com/joinchat/3425501184C41377efbda
🌵میخوای ایمانتو تقویت کنی اما نمیدونی چیکار کنی؟ بیا اینجا
eitaa.com/joinchat/566231045Cfe7366a1db
🌵بهترین نامزد انتخابات ریاست جمهوری کیه؟کوبیدن مسئولین بی کفایت
eitaa.com/joinchat/3493789698C3de69687f7
🌵هنر دست استاد ویژه هر شغل و سلیقه ای
eitaa.com/joinchat/1758068790Cb493204a3a
🌵طنزهای سیاسی ناب و کوبنده و بدون سانسور
eitaa.com/joinchat/2868838413Cdb59e7c931
🌵درمحضرقرآن واهل بیت علیه السلام
eitaa.com/joinchat/2507669504C86c9b73bfa
🌵خداحافظی با افکار منفی (ذهن مثبت، انرژی مثبت، زندگی مثبت)
eitaa.com/joinchat/3812556870C06be50330d
🌵ترک گناه
eitaa.com/joinchat/1352269901C5b1bd77fff
✌️انقلابی که #شهدا آرزویش را دارند/پدرم را قانع کن #چادر بپوشم🧕😔
☕️ eitaa.com/joinchat/1350369280Cba31a11fa4
#بهترین کانال مدافعان حرم☝️😍
➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖
لیست ویژه25فروردین؛ @Listi_Baneri_110
🌺💐🌸🌹🌸💐🌺
#شهدا
#حجاب
#شهید_مدافع_حرم
#محسن_حججی
از همه ی #خواهران عزیزم و از همه ی #زنان امت رسول الله (ص) می خواهم روز به روز #حجاب خود را تقویت کنند ، مبادا #تار مویی از شما ، نظر #نامحرمی را به خود جلب کند ، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود ، مبادا #چادر را کنار بگذارید...
همیشه الگوی خود را ، حضرت زهرا سلام الله علیها و زنان #اهل_بیت قرار دهید .
ســـــــــــــــــــــلام عاقبت تون ختم به شهادت
🌺💐🌸🌹🌸💐🌺
💠شهید_مدافع_حرم
💠محسن_حججی
از همه ی #خواهران عزیزم و از همه ی #زنان امت رسول الله (ص) می خواهم روز به روز #حجاب خود را تقویت کنند ، مبادا #تار مویی از شما ، نظر #نامحرمی را به خود جلب کند ، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود ، مبادا #چادر را کنار بگذارید...
همیشه الگوی خود را ، حضرت زهرا سلام الله علیها و زنان #اهل_بیت قرار دهید .
💠💠@abbass_kardani💠💠
💠💠شهدا
💠شهید_والامقام
💠عباسعلی_علیزاده
خواهران!
#چادر مادر ما #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) را نگه دارید، زیرا برای این #چادر خون ها ریخته شده است .
💠💠یادشهداکمتر از شهادت نیست💠💠
ســـــــــــــــــــــــــلام دوستان شهدایی🍃✋🍃
💠💠@abbass_kardani💠💠
🔉 📝 #حرف
🔸➖➖➖➖➖➖➖➖🔸
تا گفتم #چادر عصبانی شد و شروع کرد به غر زدن😳😳😡
که معلوم نیست این چادریا زیر چادرشون چه خبره ...😒
من خودم کلی چادری دیدم اگه بفهمی چه آدمایی هستن حالت بهم میخوره..😑
دل باید پاک باشه ... 💝
بهش گفتم ...عزیزم چرا دنبال بهونه میگردی!😶😶
اون چند تا چادری ای که دیدی آدمای خوبی نبودن اونا زندگی شون #چادرانه نبوده..🙄🙄
بعدشم چرا جمع می بندی.... این درست نیست همه رو به یه چوب میزنی..😕😕
دل که باید پاک باشه❤️.. اصلا اگه دلت پاک نبود جلوت اسم چادر رو نمی آوردم..
میدونم تو دل خوشگلت عیب نداری..😊
اما دنبال بهونه نگرد عزیزم... عوض این که صورت مساله رو پاک کنی🔅🔅🔽
بیا و تو یه چادری خوب باش! بیا و تو #چادرانه زندگی کن.. 👏🏻✌🏻
بذار مردم هم ببینن یه چادری رو که همه کاراش با چادرش جور در میاد...😊😘
اللهم عجل لولیک الفرج
خاطرات_شهدا
شهدا
عفاف
حجاب
خانم_موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع_مقدس ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند :
یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستانهای صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند.
اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود.
در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود.
رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت.
مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.
وقتی که دکتر اتاق عمل این مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم.
من آن زمان #چادر به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم .
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را دربیاورم ، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت
گفت: من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری.
ما برای این چادر داریم می رویم... چادرم در مشتش بود که شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.
صلوات یادت نره رفیق
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
امیر سیاوشی تازه دامادی که تازه دوماه از عروسیاش گذشت وشهید مدافع حرم شد...
در وصیت نامه اش گفته بود:
راضی نیستم
در تشییع جنازه ام کسی بدون #چادر بیاید...
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💐🌺🌼🍀🌼🌺💐
#حجاب
#عفاف
داستان بسیار زیبا از #زن_بی_حجاب و #زن_چادری
#زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که #راننده ناغافل در رو بست و #چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا #بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور #لباس پوشیدنه؟ #خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی #خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من #چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به #تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . #همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که #محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در #گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها #زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش #کلافه می شوم، بخاطر #حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم #مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم #دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها #راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این #خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و #همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه #سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون #پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، #حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی #پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور #جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا #منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو #شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به #قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و #آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
حجاب
عفت
غیرت
داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری
زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و #چادر زن لای در گیر کرد.
داشت بازحمت چادر رو بیرون می کشید که یه زن نسبتا #بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟
خودآزاری دارن بعضی ها !
زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من #چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به #تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد .
همسرت نسبت به تو دلسرد نشود.
محبت و توجه اش نسبت به تو که #محرمش هستی کم نشود.
من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر #چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم.
تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم.
من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم، اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد.
حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم.
من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
زن #بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم …
راست می گویی و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
حجاب
چادر
حضرت_مادر
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#شهدا
#حجاب
#عفاف
#شهید_مدافع_حرم
#محسن_حججی
از همه ی #خواهران عزیزم و از همه ی #زنان امت #رسول_الله_ص می خواهم روز به روز #حجاب خود را تقویت کنید ، مبادا تار مویی از شما نظر #نامحرمی را به خود جلب کند ، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود ، مبادا #چادر را کنار بگذارید ...
همیشه الگوی خود را #حضرت_زهرا_س و #زنان اهل بیت قرار دهید ، همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید :
آن زمانی که #حضرت_رقیه سلام الله خطاب به پدرش فرمودند :
غصه ی #حجاب من را نخوری باباجان ، #چادرم سوخته اما به #سرم هست هنوز ...
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🔴مانتو هر چه قدر هم بلند و گشاد باشه،آخرش چادر نمیشه
میراث خاکی حضرت زهرا (س) چادره
🔷 شهید محسن حججی
🔷سالروز شهادت 🌷
#حضرت_زهرا س
#مدافعان_حرم
#شهید_حججی
#حجاب
#چادر
#مانتو
#مانتو_عبایی
#شل_حجابی
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💬سوال
چادر بهتر است یا مانتو؟
✅پاسخ
برای #زن کافی است که #حجاب کامل شرعی را با هر لباس مناسبی، در برابر #مرد_نامحرم رعایت کند، ولی بی شک #چادر به عنوان #حجاب_برتر از ارزش والایی برخوردار است.
🔹آیات عظام #مقام_معظم_رهبری، مکارم شیرازی، سیستانی:استفتاء از سایت مراجع عظام
#احکام
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆