#دل_میــنویـسد ...
گاهے اوقات نه ميتوان نوشت
نه ميتوان تفڪر ڪرد براے نوشتن
#بغض راهے براے نوشتن نذاشته است
دايره لغات هر لحظه #تنگ_تر ميشود
اے #شهيدان با شما هستم...
من #گنهڪارے ڪه تمام عمر
از شما و خاطرات ناب شما گفتم
و نوشتم و ديدم و شنيدم
اے دليل #گريه_هاے نيمه شبم
چرا نگاه پاڪتان را از من برداشته ايد؟؟! 😔
مگر زنده به حيات عند رب نيستيد؟؟
ڪو ؟؟؟؟ ڪجاست ؟؟؟
همت،آوينے،چمران،برونسے،خليلے،دهقان،هادے
اے شهدا با شما هستم
صدايم را ميشنويد يا نه ؟؟؟
انقدر غرق در #گناه گشته ام
ڪه حتے صدايم به شما شهدا نميرسد...😭
آه از اين همه #غفلت و #گناه
.
#درد_نوشت :
مرا در اين #زندان نگذاريد تنها
گناهم چيست؟؟
پايم بود در خاڪ ...
اے چشمان پرگناهم
خون ببار ڪه اين #فتنه ڪار توست
دورےِ من و شهدا
ڪار چشم گناهڪار من است... 😔
چشم من مدتے است
ڪه شهيدان را نميبيند
#خون شهيدان را نميبيند
ڪه هر روز در سلامت ڪامل
از روےِ آن رد ميشوم
#گاهے_نگاهے ....
#شعر_نوشت :
شهادت #آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند اين #نردبان را
چرا #بستند راه آسمان را 😭💔
" #پاســدار "ڪہ باشد
ومقتدایش #سالارشهیدان،
" #شهادت "دیگرچیز غریبــــے نیستــــــ!
و "پاسدارِ شهید"
با چهره بہ #خون خضابـــــــ شده،
گویــے بہ آݧ رمزبین #خدا و #عشاق
دستــــــ یافتہ..
@abbass_kardani✅
#بسم_رب_الشهدا
#زندگینامه
#شهید_عباس_کردانی
✅#قسمت_نهم
چندی پس از تولد الیاس در حالی که عباس به تازگی میتوانست اولین کلمات #شیرین کودکانهاش را بر زبان بیاورد حجله ی #سبز رنگی پشت در خانه پدربزرگ جا خوش کرد و
#ندای
"حجله حسن بیارای که داماد آمد"
در حیاط خانه طنین انداز شد.
عمو جلیل که به تازگی #نامزد شده بود آغوش در آغوش #خون پس از عملیات #رمضان در سال 31 شهریور 61 بر دستان مردم به در خانه پدر بزرگ رسید!
و زنان #کل کشان در میان اشک عمهها و مادرم و کمر خمیده پدربزرگ و پدر و عموهایم به خانه ابدیاش در قبرستان کارون جایی نزدیکی خانه مان بدرقه کردند.
پدر که بار دیگر داغ جوان دیده بود هر روز صبح و شب خودش را مهمان مزار عموجلیل میکرد.
چیزی از جسم و جانش نمانده بود.
دیگر همسر و بچههایش را نمیشناخت.
حتی وقتی شش ماه بعد خواستند دست صبریه را در دست #همسر شریفش بگذارند، پدر را نیافتند و پدر بزرگ این امر مهم را انجام داد.
پدر دلش نیامده بود داماد تازه ای را که در قبر خفته بود. تنها بگذارد پس از عروسی برسر قبر عمو جلیل با #بغضی تلخ او را یافتند.
در میانه روزهای جنگ در سال 61 صدیقه متولد شد. ده روز پس از تولد صدیقه به خانه نیمه ساخته پدرم رفتیم.
خانهای که از آبادانی تنها سنگی از دیوارهای آجری نصفه نیمه داشت.
خانه ما که خیلی از داشتنش خوشحال بودیم، چاردیواری بزرگی بود که مادر پس از چندسال پس انداز پول کارگری پدر، زمین دویست متری آن را خریده بود و با پول اندکی که به دستشان میرسید، در همان روزهای سخت جنگ که همه دنیا همه چیز را برای ما حرام میداشتند به سختی آجرش را از جایی و سیمانش را از جای دیگر به هم برآورده بود تا شده بود این چیزی که الان فقط مال ما بود ونه هیچ کس دیگر....
به روایت از #خواهر_شهید
✅#ادامه_دارد...
@abbass_kardani
#درآرزوی_شهـادتـــ🕊🌷
🌷شهدا
مرگ را به سخـره گرفته اند
تا ما به حقارت دنیـ🌏ـا بخندیم...
🌷شهدا
حیثیت #خـون را فریـاد زدند
تا ما گوشت و پوستمان را از جرعه عطش
و شــور بپرورانیم🌱
🌷شهدا
همه تعلقات را از خود بریــدند و خود را مسافر آسمــان ڪردند🕊
تا گذرگاه بودن دنیا را اثبات ڪرده باشند👌
و راز آزادی را بریدن از خویش #ثبت نموده باشند.
پس
💢 #سلام_بر_شهدا🌷
و بر فرهنگ همیشه روشنشــان✨
بر ما باد مرور خویش در بایـد های آنان و محک زدن خود در این غفلت گاه نسیان زا
💢 #سلام_بر_شهادتــ🕊
که بزرگ ترین نتیجه حرکت است✊
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک🕊
🌹🍃🌹🍃
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
#پدرجان اگرچه فراق شما برایم سخت و جانگداز است ⚡️اما سرافرازی و افتخاری که شما و #همرزمان شهیدت🌷 برا
💠زبان حال دختـر شهید
#شهید_محمدتقی_سالخورده
🌷پدر عزیزم، روزگاریست که غم نبودنت چون آفتاب دم غروب🌥 سخت دلتنــ💔ـگم نموده است. چه صبح ها که با یادت از خواب بر می خیزم و چه شب ها که با اندوه #نبودنت به خواب می روم و من #آخرین_نگاهت، آن صورت مهربان با لبخندی بر لبان😄 را که برای خداحافظی👋 آمده بودی، بر لوح دلمـ❤️ ثبت کردم👌
🌷آن روز نورانیت چهره ات✨ حکایتی دیگر داشت... #شوق_پرواز، پر کشیدن تا کوی دوستـ🕊، رسیدن به بارگاه معشوق در چشمانت موج می زد، همچون پرنده ای #سبکبال که تاب ایستادن و ماندن ندارد🚫.
🌷همیشه می گفتی خوشا به حال همرزمان #شهیدم، چه سعادتی نصیبشان شد و قطره اشک گوشه چشمانت😢 معنای ناب زندگی را برایم تداعی کرد.یادم هست که به من گفتی؛ #زینبم آمده ام که بروم، برای دفاع👊 از حریم #حضرت_زینب (سلام الله علیها) و اسلام
می روم، تو را به #خدا می سپارم و از تو می خواهم در سنگر علم یاریگر من و مدافعان حرم باشی.
🌷آری تو رفتی و در سنگر #جهاد، علیه دشمنان #حقیر، جانانه مبارزه کردی👊، آه و حسرتی😢 را که همیشه در #دل پنهان ساخته بودی، اینک به خواسته قلبی ات یعنی #شهادت مزین گشته است...
🌷آری تو رفتی و با نثار #خون خود از حریم امن الهی دفاع کردی، تو رفتی و در میدان نبرد به پیروی از سرور شهیدان 🌷عالم #حسین_بن_علی (علیه السلام) درس آزادی، ایثار و شهادت🕊 را یادمان دادی✔️ و از دست معشوق ازلی، نشان لیاقت #مدافع_حرم را گرفته ای و سرافرازی انقلاب اسلامی ایران🇮🇷 را باعث شده ای.
🌷پدر عزیزم تو به وظیفه سرخ خویش عمل کردی✅، اینک وظیفه دختر و دخترانت هست که در سنگر دانش و #حجاب پا برجاتر از همیشه✊، محافظ انقلاب اسلامی و آرمان هایش باشند؛ آرمان هایی که با #خون سرخ شهیدان🕊، #مقدس و آسمانی گشته است.
🌷پدر عزیزم، تو مرا #زینب نام نهادی و شاید این بزرگ ترین #افتخاری باشد که نصیبم شده و آن همنام بودن با پیام آور نهضت #عاشوراست✌️ و با افتخار به من می گوید که فرزند دلاور مردی از #شیعیان هستم که زندگی اش را با نهایت اخلاص👌 و افتخار در راه حفظ مرقد حضرت زینب (سلام الله علیها) فدا نمود🌷.
🌷پدرجان اگرچه #فراق شما برایم سخت و جانگداز است⚡️اما سرافرازی و افتخاری که شما و همرزمان شهیدت برای دیار و سرزمین مان #ایران به ارمغان آورده اید، همیشه وجودمان را روشن✨ از پرتو حضورتان خواهد ساخت. تو همیشه برای من #زنده_ای، با من نفس می کشی و یاریگر من در ادامه راه هستی😊؛ راهی💫 که پرتو خون هزاران هزار #شهید روشنی بخش آن است.
#شهید
✓نام تو افتخار،✓ راه تو ماندگار،
✓مرگ سرخت خروش روزگار
✓ای همه سادگی، ✓عشق و آزادگی،
✓رونق زندگی، ✓لطف پروردگار...
#شهید_محمدتقی_سالخورده
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
#شهادت فقط در خون
غلطیدن نیست!
شهادت هنگامی رخ می دهد
که #دلت از زخمِ
#کنایه و تکه پراکنی دیگران بگیرد.
و #خون همان
#اشکی ســــت
که از #آه دلت جاری می شود...
و آن هنگام که مردان به دنبال
راهی برای #شهادت هستند
تو اینجا هرروز شهید میشوی
#شهیده_حجاب ...!❤️|
@abbass_kardani✅
.
گفتم دلم بیقرار است و نا آرام!
و تو گفتی:
«قرار دل #عشاق در بی قراری است.»
.
.
گفتم این چه سری است که اینچنین سر گشتهایم در #برزخ میان عقل و عشق؟
و تو گفتی:
«این هر دو #عقل و #عشق را خداوند آفرید تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود.»
.
.
یادت هست که چگونه مسحور سخنانت گشته بودم و چقدر #دلم میخواست که چون تو بگویم و بنویسم و وقتی از تو پرسیدم که آیا فلسفه خوانده ای؟
و تو در جوابم گفتی:
«باید پذیرفت که #تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمیشود و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل #فلسفه حاصل نمیشود.»
.
.
یادت هست وقتی در نگاهم #شک را دیدی و من #شرمسار چشمم را فرو بستم!
گفتی:
«تا شک نباشد کی میتوان به #یقین رسید و تا شب نباشد کی میتوان به حقیقت #نور واصل شد.»
.
.
گفتمت چرا اینگونه؟
چرا #خون؟
و تو گفتی:
«در عالم رازی هست که؛
جز به بهای #خون فاش نمیشود.»
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
@abbass_kardani
شـہـادت فقـط در خــون
غلطیــدن نیســت!
شـہـادت هنگــامــے رخ مــےدهــد
ڪـہ #دلـت از زخـمِ
#ڪنایــہ و تڪــہ پـراڪنــے دیگــران بگــیرد.
و #خــون هــمان
#اشڪــے ســــت
ڪـہ از #آه دلــت جـارے مــےشـود...
#شــہـیدگــمنام
#شــہـادت
#یـادشونبـاذڪـرصـلـوات
#ازڪـــربـــلاتــاشــــہـادتــــღ
خودم رو #خادم #الشهدا نامیدم دریغ از اینکه
ذره ای برا شهدا کاری کنم
خودم را ادامه دهنده راه شهدا نامیدم دریغ از
اینکه حتی یک #قدم در #راه شهدا باشم
خودم را پاسدار #خون شهدا نامیدم #دریغ از
اینکه ...
#شرمنــــــــــــــــــــــــــــده ام
جا مانده ام از #قافله شهدا
جا مانده ام از قطار #شهدا
جا مانده ام از کاروان کربلائیان
جا مانده ام از کربلائیانی که #ارباب را زیارت کردند
مرا هم #شفاعت کنین
@abbass_kardani✅
✊هستیم بر آن #عهد که بستیم...
🌾 #قسم به فیض #شهادت قسم به سرخی خون
به #خیبر و #نی و #هور و #جزیره_ے_مجنون
🌾 قسم به روح #خمینی قسم به #سید_علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی
🌾 قسم به #عارف جبهه به #مصطفی_چمران
به گریه در دل سنگر، تلاوت قرآن
🌾 قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای #حسین_خرازی
🌾 قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در #محراب
🌾 به انتهای افق، سرگذشت #حاج_احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم #اروند
🌾 قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج #همت
به چادر و به #حجاب زنان با عفت
🌾 به صبحگاه #دوکوهه، به درد و صبر از رنج
غروب دشت #شلمچه، به #کربلای_پنج
🌾 قسم به #سید_حسن شیرمرد #حزب_الله
به جنگ سی و سه روزه، نبرد حزب الله
🌾 قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به #رمل های روان و به #مقتل_فکه
🌾 قسم به #باکری و #باقری و #زین_الدین
به غرش #نهم_دی به فتنه ی رنگین
🌾 قسم به تنگه ی #مرصاد و عقده از #صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
🌾 قسم به روح هنر از نگاه #آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی
🌾 قسم به قدرت #خون در برابر #شمشیر
به یک #پدر که نیامد پسر، و شد او پیر
🌾 به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در #مصاف رو در رو
🌾 به دست خالی #رزمنده ای که میجنگید
به آن جنازه که با چشم باز میخندید
🌾 قسم به خون #خلیلی شهید راه #حیا
به #ندبه و به #کمیل و #زیارت_عاشورا
🌾 که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم
#حسینی_ام #حسنی_ام، و #زینبی هستم
🌾 و سر سپرده ام و از تبار #عمارم
به #انقلاب و #شهیدان حق #وفادارم
🍃🌹🍃🌹
✊هستیم بر آن #عهد که بستیم...
#قسم به فیض #شهادت قسم به سرخی خون
به #خیبر و #نی و #هور و #جزیره_ے_مجنون
قسم به روح #خمینی قسم به #سید_علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی
قسم به #عارف جبهه به #مصطفی_چمران
به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن
قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای #حسین_خرازی
قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در #محراب
به انتهای افق ، سرگذشت #حاج_احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم #اروند
قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج #همت
به چادر و به #حجاب زنان با عفت
به صبحگاه #دوکوهه ، به درد و صبر از رنج
غروب دشت #شلمچه ، به #کربلای_پنج
قسم به #سید_حسن شیرمرد #حزب_الله
به جنگ سی و سه روزه ، نبرد حزب الله
قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به #رمل های روان و به #مقتل_فکه
قسم به #باکری و #باقری و #زین_الدین
به غرش #نهم_دی به فتنه ی رنگین
قسم به تنگه ی #مرصاد و عقده از #صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
قسم به روح هنر از نگاه #آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی
قسم به قدرت #خون در برابر #شمشیر
به یک #پدر که نیامد پسر ، و شد او پیر
@abbass_kardani
❁﷽❁
پنجشنبه ڪه مے آید
باز دلتنگ #شهیدان مےشوم
بی قرارِ یـاد #یاران مےشوم
یاد #جانبازان میدان جنون
آشنایان غبارو خاڪ و #خون
یادآنانےڪه #مجنون بودهاند
#شهدا_را_یاد_کنید_ولو_بایک_صلواتــ
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم💐
@abbass_kardani✅
🔴 کن حیا از خون و از سر بند من 🔴
گوش دِه یک لحظه بر من #بدحجاب
پوشش تو،بوده مُزد #انقلاب؟
میکنی بر پای خود شلوار #تنگ
این،جوابت بوده بر مردان ِ #جنگ؟
موی خود کردی برون از #روسری؟
میکنی با ناز و عشوه #دلبری؟
گشته ای مانند یک #ضرب.المثل؟
میکنی از چه دماغت را #عمل؟
در خیالت دختری #تک.میشوی؟
بهر نامحرم، #عروسک.میشوی؟
داده ام خون، #غرق.آسایش.شوی
در خیابان #غرق.آرایش.شوی؟
داده ام خون،دل شود #قاموستان
تا بماند در امان، #ناموستان
لحظه ای پس گوش کن بر #پند ِ.من
کن حیا از #خون و از #سربند.من
#شهادت فقط درخون
غلطیدن نیست🚫
شهادت🌷
هنگامی رخ میدهدکه #دلت اززخمِ
کنایه دیگران بگیرد💔
و #خون همان اشکیست
که ازآه دلت جاری میشود😢
وآن هنگام که #مردان به دنبال راهی برای #شهادت هستند
تواینجا
هرروز
#شهیدمیشوی
#مادر
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
شهادت خاک را بوسیدنی کرد شهادت:
ارسال شده از سروش+:
فکه که رفتی...
سر روی #رمل ها بگذار!
هر ذره اش کلمه ای است!
رمل ها را با تو حرفی است...
یکی پنجم...
دیگری آب...
یکی عطش...
دیگری نان...
یکی محاصره...
دیگری کانال...شهدا...تشنه...
مشتی از آن را که برداری، جمله را تمام می شنوی:
«امروز روز پنجم است که در #محاصره هستیم؛
#آب را جیره بندی کرده اند!
#نان را جیره بندی کرده اند!
#عطش همه را هلاک کرده!
همه را، جز شهدا که در انتهای کانال خوابیده اند...
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه!»
خطا کردی اگر گمان بردی که این جملات #عقل است؛ زبان #عشق است برادر... عشق!
این #رمز را که با راز #خون درآمیزی!
نیک می شنوی نجوای عاشق دلسوخته ای را که با محبوبش #مناجات می کند که:
« عمری است عشقت مرا محاصره کرده...
این پنج روز که چیزی نیست!
آب نمی خواهم، شراب عشق کجاست؟!
نان نمی خواهم، جان جانانم کجاست؟!
عطش دیدار تو محبوب، آخر می کشد مرا...
آری!
جز شهدا؛
همه خواب اند!
انتهای کانال جمع خوبان جمع است...
پسر فاطمه به دادمان برس!
دستمان را بگیر!
دیگر راهی نمانده...»
لحظه ای بیش نمی گذرد که انتهای جمله اش را با قطره ی خونش #نقطه می گذارد و راز و رمز تمام وجود خود را در آن نقطه جا می گذارد که تفسیرش نه «پایان» است و نه «آغاز» بلکه همچون #شهید از ازل تا ابد است...
آری!
رمل های فکه را همین نقطه ها ساخته است برادر!
فکه پر است از نقطه هایی که کهکشان خدا را به سخره گرفته است...
@abbass_kardani✅
🌟💖