eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
449 عکس
124 ویدیو
46 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
ادبخانه
عجب ماجرایی داشتی کل علی- ۱۶ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم🌸 🤔عجب ماجرایی داشتی کل علی❗️ 🕋… یك بابایی مستطیع سفر حج شده بود و بعد از بازگشت از مکه همه به او می‌گفتند: 🕋حاجلی (حاج علی) ‼️اما یك دوست قدیمی داشت كه مِثل قدیم، باز به او می‌گفت: … كَلَلَی (كَل علی ـ كربلایی علی)‼️ مِثل اینكه اصلاً قبول نداشت، این بابا حاجی شده⁉️ ⚠️این بابا هم از آن آدم‌هایی بود كه تشنه عنوان و لقب هستند و دلشان لك زده برای عنوان❗️ و به هر قیمتی حاضر هستند که اسم و عنوان آنها را با آب و تاب ببرند!!! … حاج علی پیش خودش گفت: باید كاری بكنم تا رفیقم یادش بماند كه من “حاجی” شده‌ام؛ به این جهت یك شب شام مفصلی تهیه دید و رفیقش را دعوت كرد … … بعد از اینكه شام خوردند، نشستند به صحبت كردن و او صحبت را، به سفر مكه‌اش كشاند و تا توانست سعی کرد به رفیق قدیمی بفهماند كه حاجی شده‼️ … توی راه حجاز یك نفر سرش به كجاوه خورد و شكست!! … یك همچین دهن وا كرد، آمدند و به من گفتند “حاج علی” از آن روغن عقربی كه همراهت آورده‌ای به این پنبه بزن، بعد گذاشتند روی زخم، فردا خوبِ خوب شد! … همه گفتند خیر ببینی “حاج علی” كه جان بابا را خریدی❗️ … در مدینه منوره كه داشتم زیارت می‌خواندم، یكی از پشت سر صدا زد “حاج علی”، من خیال كردم شما هستی، برگشتم دیدم یكی از همسفرهاست، به یاد شما افتادم و نایب‌الزیاره بودم …❗️ … توی كشتی كه بودیم دو نفر دعوایشان شد! نزدیك بود خون راه بیفتد!! همه پیش من آمدند كه “حاج علی” به داد برس، كه الان خون راه می‌افتد!!! .. وسط افتادم و آشتی‌شان دادم! همسفرها گفتند: خیر ببینی “حاج علی” كه همیشه قدمت خیر است❗️ … نزدیكی‌های جَده بودیم كه دریا طوفانی شد! نزدیك بود كشتی غرق شود كه یكی از مسافرها گفت: “حاج علی” از آن تربت اعلات یك ذره بینداز توی دریا تا دریا آرام بشود!!! همین كه تربت را توی دریا انداختم؛ دریا شد مثلِ حوضِ خانه‌مان!!! همه همسفرها گفتند: خدا عوضت بدهد “حاج علی” كه جان همه ما را نجات دادی❗️ … خلاصه گفت و گفت تا رسید به در خانه‌شان؛ … همه اهل محل با قرابه‌های گلاب آمدند پیشواز و صلوات فرستادند و گفتند “حاج علی” زیارت قبول… همین كه پایم را گذاشتم توی دالان خانه و مادر بچه‌ها چشمش به من افتاد گفت: وای “حاج علی‌جان”… همین را گفت و از حال رفت!!! … خلاصه هی “حاج علی حاج علی” كرد تا قصه سفر مكه‌اش را به آخر رساند. وقتی كه خوب حرف‌هایش را زد، ساكت شد تا اثر حرف‌هاش را در رفیقش ببیند❗️ رفیقش هم با تعجب فراوان گفت: عجب سرگذشتی داشتی “كل علی” ⁉️ معنای کنایی 👈… زمانیکه یك نفر به دقت تمام برای دیگری حرف بزند؛ اما آخر كار ببیند كه حرفش در او اثر نكرده، این مَثل را، به زبان می‌آورد … @adabkhane
۳۰ پیچیده شمیمت همه جا‌ ای تَن بی سر چون شیشه‌ی عطری که سرش گم شده باشد @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲ می‌ رفت که با آب حیات آمده باشد می ‌خواست به احیای فرات آمده باشد احساس من این است که با پر شدن مشک از خیمه خروش صلوات آمده باشد بشتاب ! که در مشک تو این سهم امام است بشتاب ! اگر فصل زکات آمده باشد … برگشت که شیطان به حرم چشم ندوزد می ‌خواست به رمی جمرات آمده باشد … جایی ننوشته‌ ست که در علقمه … زهرا … اما نکند آن لحظات آمده باشد نقل است که توفان شد و پیداست که باید چه بر سر کشتی نجات آمده باشد طفلی به عقب خیره شده از روی ناقه شاید عمو از راه فرات آمده باشد … @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ ای کاش که این شام سحر داشته باشد ای کاش که این شمس قمر داشته باشد ای کاش به میدان نرود هیچ جوانی ای کاش که این مرد پسر داشته باشد ای کاش جوانی که شده یکه وتنها تا جان به تنش هست پدر داشته باشد ای کاش که این تازه جوان رفته به میدان در دست بجز تیغ سپر داشته باشد ای کاش عدو تن به تن آید نه که با فوج ای کاش که این قوم جگر داشته باشد ای کاش در این لشگر بدتر ز بهائم با این همه شر جنس بشر داشته باشد ای کاش به طفلان برسد جرعه ی آبی این مشک بجز اشک اگر داشته باشد؟ مانده است امامی که سپاهش همه رفته سرباز به قنداقه مگر داشته باشه یک مادر و عباس و سه فرزند شهیدش ای وای از آن دم که خبر داشته باشد باید برساند به جهان بانگ محرم این قافله هر سوی گذر داشته باشد ای کاش به شعر تر من شاه شهیدان با گوشه ی یک چشم نظر داشته باشد @adabkhane
۱۴ یا قمر العشیره می رفت غمش را به تماشا بگذارد داغی به دل تشنه ی دریا بگذارد او‌آینه در آینه تکرار علی بود می رفت علی را به تماشا بگذارد استاد نبرد است و کسی نیست حریفش هیهات! اگر زخم نظرها بگذارد ای کاش لبی تر کند از اشک رقیه سخت است که او را تک و تنها بگذارد از کودکی این آرزویش بود که روزی سر را به روی دامن زهرا بگذارد از بس که رشید است عدو چاره ندارد سر را ببرد با خود و تن را بگذارد @adabkhane
enc_16598309372923329979164.mp3
4.72M
اگه بره سرم رو نیزه ها ۶ @adabkhane
۳۱ سر به زیر است آبِ مشک از شرم اشکِ عبّاس هم سرازیر است (معاصر) @adabkhane
🌄مکن ای صبح طلوع... 🖤صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ🖤 @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۲ «مقتل» غروبِ روز دهم، اسب ها امامی را برای گندم ری، آسیاب می کردند (معاصر) @adabkhane
...۱ هنگامی که پرهیزکاران در بلا بیافتند. مانند آنانی هستند که در نعمت باشند. حضرت علی علیه السلام، خطبه ١٨۴ @adabkhane
...۲ «ما رأیتُ الّا جمیلاً» من به جز زیبایی، چیزی ندیدم حضرت صبر(زینب سلام الله علیها) @adabkhane
١ 🥀چهارده بیت حسینی 🥀 قبول خاطر خون خدا شدن شرط است نه هر که مرثیه‌ای ساخت محتشم گردد ____________🥀 مدّعی خواست که نام تو فنا سازد، لیک بی‌خبر بود که فرجامِ فنای تو، بقاست ✍شادروان سید علیرضا ______________🥀 دو بازوی تو قلم شد که حق نوشت افزار برای دفتر یوم الحساب می خواهد ______________🥀 تا کند آینه در آینه تکثیر حسین داشت هفتادو دو گلواژه ی تکبیر حسین ______________🥀 ستون خیمۀ کرب و بلا، در باد و در طوفان نمی‌افتد یقین،تا تکیه‌گاه آن اباالفضل است ___________🥀 وحدتش را گریه کردم! کثرتش را بیشتر! کربلا پُر بود از عباس...آن خیرِ کثیر ___________🥀 هرکه شدآیینه دارِ دست سقای حسین برگ عیش آخرت از دست پیغمبر گرفت ✍دکتر سید محمد ___________🥀 با تمام دردهایم می نویسم یا حسین باورم این است او نشنیده درمان می کند __________🥀 برترین تفسیر قرآن را به خون خود نوشت با گلویی از عطش، در کارزار نیزه ها ___________🥀 گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست ___________🥀 نزدیک‌‌ترین راه به الله، حسین است نزدیک‌‌ترین راه به ارباب، رقیه ست ___________🥀 پر می‌کشم به شور تو با شعر پرچمت: «باز این چه شورش است که در خلق عالَم است؟» ___________🥀 یا رقیه(س) با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟! دارم گلاب می شوم از شرم روی تو ____________🥀 من نه مَداحم و نه مرثیه‌سازم – امّا سرفراز آنکه به توفانِ شما،خم شده است ____________🥀 @adabkhane ___________🥀
ادبخانه
/ ۱۷ ❣بسم الله الرحمن الرحیم هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم ❣ 👌پاچه خواری- پاچه‌خاری حکمت های نهفته در کله پاچه! 🍵نقل میکنند که روزی سفره ای گسترانیده و کله پاچه ای بیاوردند. 👑 سلطان فرمود: در این کله پاچه اندرزها نهفته است. 🍲سپس لقمه نانی برداشت و یک راست ” مغز ” کله را تناول نمود، سپس گفت: اگر می خواهید حکومتی جاودان داشته باشید، سعی کنید جامعه را از ” مغز ” تهی کنید. 👅سپس ” زبان ” کله پاچه را نوش جان و فرمود: اگر می خواهید بر مردم حکمرانی کنید ” زبان ” جامعه را کوتاه و ساکت کنید. 👁👂سپس ” چشم ها و بناگوش ” کله پاچه را همچون قبل برکشید و فرمود: برای این که ملتی را کنترل کنید، بر چشم ها و گوش ها مسلط شوید و اجازه ندهید مردم زیاد ببینند و زیاد بشنوند. 👳وزير اعظم عرض کرد: پادشاها! قربانت بروم حکمت ها بسیار حکیمانه بودند، اما جواب شکم ما را چه میدهید؟ 👑ذات ملوكانه، در حالی که دست خود را بر سبيل های چرب خویش می کشیدند، با ابروان خود اشاره ای به ” پاچه ” انداختند و فرمودند: 🍗شما ” پاچه ” را بخورید و ” پاچه خواری ” را در جامعه رواج دهید تا حکومت مان مستدام بماند…! 🟥معنای کنایی چاپلوسی به‌معنای مدح و ثنای کسی به‌منظور جلب توجه یا دریافت چیزی است و یکی از رذایل به‌شمار می‌رود. چاپلوسی، تملق‌هایی است که نشان از شرک خفی در نهاد شخصی دارد که آن را مرتکب شده‌است. پاچه‌خاری اصطلاحی است که برای چاپلوسی بیش از حد بکار برده شده و نوع خاصی از توسل به احساسات است. پاچه‌خار نوعی توهین محسوب می‌شود. @adabkhane
۳۳ دست طمع چو پیش کسان کرده ای دراز پل بسته ای که بگذری از آبروی خویش (دهم ه.ق) @adabkhane
ادبخانه
۷ 🔍واکاوی واژگان 🔍 🎁 واژه صدقه 🎁 💞بسم الله الرحمن الرحیم هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم 💞 📒صدقة. [ص َ دَ ق َ ] (ع اِ) آنچه بدرویش دهی در راه خدای تعالی. مترادف صدقه: بلاگردان، خیر، خیرات، خیریه، تصدق، زکات 📝لغوی: صدقه از ریشه صدق است که در لغت به معنای صحت ایمان شخص به ادای شکر خداست . « الصدقة شکر ٌ لله تعالی علی نِعَمِهِ وهی دلیل بصحة ایمان مؤ دیها وتصدیقِهِ ولهذا سُمیِت صدقة ( مهر زنان راهم صداق گویند که نشانه صداقت مرداست) » 📗 الموسوعة الفقهیة ✏️اصطلاحی: «صدقه» عبارت است از: مقدار مالى كه آن را از دارايى خود خارج كنند و با قصد قربت، به مستمندان بدهند و دو نوع است: واجب (زكات مال و زكات فطره) و مستحب. برابر پارسی: دردگردان 🎁انواع صدقه : صدقه بر پنج گونه است: 1: صدقه مال، که همان بذل و تصدق و انفاق است. 2: صدقه جاه و مقام، که شجاعت و واسطه شدن است (برای رفع حوائج و مشکلات دیگران). 3: صدقه عقل و نظر، که همان مشورت و شور دادن است. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: صدقه بدهید بر برادرانتان با علمی که او را راهنمایی کند و رأی و نظری که او را استوار سازد و آموزش را اصلاح نماید. 4: صدقه علم، و آن بذل علم به اهلش، و نشر و گسترش آن بر مستحق آن است. حضرت محمد(ص) در این رابطه فرموده اند: از صدقه اینکه آدمی علم را به مردم تعلیم دهد و فرمود: زکات علم، یاد دادن آن به کسی که نمی‌داند. 5: صدقه زبان، که همان اصلاح و وساطت بین مردم و کوشش در خاموش کردن چیزهایی که موجب افروختن کینه‌ها و خصوصیت‌هاست و اصلاح و آشتی دادن میان افراد. ☀️از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: با فضیلت‌ترین صدقه، صدقه زبان است. عرض کردند: یا رسول‌الله صدقه زبان چیست؟ فرمودند: شفاعتی که به واسطه آن، اسیری(بیچاره و مظلومی) را آزاد کند و از ریختن خونی مانع گردد و به برادر خویش خیری رساند و بدی و ناخوشایندی را از او دفع نماید. 📚منابع: 1-نهج‌البلاغه، ص 494، حکمت 137 و 138 2-بحارالانوار، ج 75، ص68 3-کافی، ج 4، ص 3 4-مشکاة‌الانوار، ص 70 5-آموزه‌های اخلاقی در کلام معصومین، ص 260 – 249 – 250 6-بحارالانوار ، ج 73 ، ص 138 7-عدةالداعی، ص 71 – 72 8- بحارالانوار ، ج 93، ص 137 ✍پژوهش: @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۴ حتی کلاغِ باغ تو بودن، قشنگ بود گاهی اگر حسود نمی شد مترسک ات (معاصر) @adabkhane
ادبخانه
16 ✨بسم الله الرحمن الرحیم هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم✨ 🚶رفتم اصفهان، برای کار آسان، کَپه گذاشتند سرم، گفتند برو آسمان🚀 📖 می‌گویند: … شخصی در كارهای كشاورزی به این و آن كمك می‌كرد و مزد می‌گرفت💰، … شایع شده بود كه در اصفهان كار آسان و پر درآمد زیاد است. 🚶آن مرد كه از كار كردن در مزرعه این و آن خسته شده بود، راه اصفهان را در پیش گرفت كه هم كار آسانی پیدا كند، هم پول و دارایی زیادی گیرش بیاد 💰… موقعی كه به اصفهان رسید؛ از مردم آنجا سراغ كار آسان و پردرآمدی که در خیالش بود را گرفت⁉️ مردِ اصفهانی او را به جایی برد … كه در آنجا یك ساختمان چند طبقه می‌ساختند …🏗 كَپه‌ای را پُر از گِل كرد و به سَر او گذاشت و گفت: … «این گِل را بِبر طبقه چهارم بده بَنا» … خلاصه آن روز را این آدم بیچاره كه خیال می‌كرد در اصفهان كار آسان و پر درآمد زیاد هست به كَپه‌كشی گذراند. و عصر هم خسته و كوفته پول كمی از صاحب كار گرفت و با خودش گفت: … اگر كار آسان اصفهان این است⁉️ وای به حال كار سختش‼️ فردای آن روز فرار را بر قرار ترجیح داد و به ده خودش بازگشت …❗️ … موقعی كه به دِه رسید، یك نفر از او پرسید: … در اصفهان، كارِ آسان هست یا نیست؟ او در جوابش گفت: «رفتم اصفهون، سی كار آسون❗️ كَپه هِشتند به سَرم، گفتن بَر (بِبَر) آسمون» نظير ضرب المثل : به بوى کباب رفت ديد خر داغ مى‌کنند! 🟩 معنای کنایی این ضرب المثل برای فردی به کار می رود که انتظار کار آسان و پُر سودی را داشته اما به آن دست نیافته است…! @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۵ خورشید من! برای تو یک ذره شد دلم چندان که در هوای تو از خاک بگسلم دل را قرار نیست، مگر در کنار تو کاین سان کشد به سوی تو، منزل به منزلم کبر است یا تواضع اگر، باری این منم کز عقل ناتمامم و در عشق کاملم با اسم اعظمی که به جز رمز عشق نیست بیرون کِش از شکنجه‌ی این چاه بابلم بعد از بهارها و خزان‌ها، تو بوده‌ای ای میوه‌ی بهشتی از این باغ، حاصلم تو آفتاب و من چو گل آفتابگرد چشمم به هر کجاست تویی در مقابلم دریا و تخته پاره و توفان و من، مگر فانوس روشن تو کشاند به ساحلم شعرم ادای حق نتواند تو را، مگر آسان کند به یاری خود «خواجه» مشکلم «با شیر اندرون شد و با جان به‌در شود عشق تو در وجودم و مِهر تو از دلم» @adabkhane