eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
706 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
199 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
«شهیدوشهادت» ✍م *صالحی،با ارسال دلنوشته به جمع نویسندگان مجله افکار بانوان حوزوی پیوست امروز 22 اسفند ماه سالروز بزرگداشت مقام شهدا نام گرفته است. شهید که با ریخته شدن اولین قطرهٔ خونش گناهانش آمرزیده می شود(گناهان حق الهی) ودر آغوش حورالعین قرار می گیرد. این مقامی است والا که شایستگی می طلبد. چه بسیار جوانان غیوری که جان خود را فدا کردند تا اسلام زنده بماند. اگر در وصایای اکثر شهدا دقت کنیم این پیام را به بانوان می یابیم : خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. و اینک ما را چه شده که اینچنین خون شهدا را پایمال می کنیم؟! حواسمان هست که نعمت بزرگ امنیتمان را مدیون خون شهداهستیم؟! و چه حالی دارد مادر شهید وقتی منکرات را در کوچه و خیابان می بیند؟! مادری که سالیان سال است که چشم انتظار دیدار فرزند خویش است!! بیایید امروز باشهدا تجدید میثاق کنیم.... @AFKAREHOWZAVI
🌸 روایت زنانهمعصومه فاطمی ، با ارسال یادداشتی به جمع نویسندگان مجله افکار بانوان حوزوی پیوست جنگ را همواره از ابعاد مختلف بررسی می کنند اما روایت زنانه جنگ به عنوان فاعلِ فعال در جنگ کمتر مورد توجه بوده است، در سال های نزدیک به جنگ اغلب روایت هایی که از زنان منتشر می شد به عنوان همسران و مادران شهدا و جانبازان بود، در این آثار هر چند صبوری ها و همراهی ها و ارزشمندی شخصیت زن در پشتیبانی همسران دیده می شود اما شخصیت محوری کتاب، مردانی هستند که زندگی آنها روایت می شود. «کتاب دا» شاید تحولی در تاریخ نویسی حضور زنان در دفاع مقدس و پشتیبانی از جنگ باشد. این کتاب، بیش از 150 بار به چاپ رسیده است. روح لطیف زنانه بود که دیدن انسان های زخمی و کشته شده، را برنمی تاببید، دیدن انسان های قطعه قطعه شده، و بوی بدن های سوخته شده، زنان را از تماشای گوشت در قصابی، دیدن پارچه های سرخ رنگ و هر وسیله سرخ رنگ و حتی خوردن گوشت، متنفر می کرد. اما با این شرایط در جنگ و پشتیبانی جنگ شرکت کردند. گریه های بسیار، خواب های آشفته، بیزاری از خون و گوشت، تهوع ها و سردرد ها علائمی اولیه از دیدن صحنه کشتن انسان ها و لباس های خون آلود در این زنان است. اما زنان ماندند، گاه شهید شدند، گاه رنج شیرین جانبازی را چشیدند و بر اثر آن شهید شدند و... ادامه:چهره زنانه جنگ_ یادداشت روزنامه ایران @AFKAREHOWZAVI
✔️دختر آستانه ✍🏻 زهرا کبیری پور سال هشتاد و یک از طرف بسیج دانش‌آموزی قسمت شد که اردوی شرکت کنم. اولین باری بود که به مناطق جنگی می‌رفتم و این موضوع من را خیلی هیجان زده کرده بود. از اکثر مناطق عملیاتی دیدن کردیم، از هویزه، دوکوهه، فکه، خرمشهر و... اما بیشترین جایی که من را تحت‌تأثیر قرار داد، سه راه شهدا در شلمچه بود، همه دور یک گودالی که پایینَش ابزار و آلات جنگی‌ِ زنگ‌زده و رنگ و رو رفته جمع شده بود، نشسته بودیم، من لبِ گودال بودم و در ذهن خیال‌بافم داشتم تصور می‌کردم که چه کسانی اینجا شهید شدن و اینجا چه اتفاقاتی افتاده؟!... که ناگهان مثل اینکه سوار سُرسُره شده باشم لیز خوردم و به پایین گودال افتادم. ولوله‌ایی دور گودال به پا شد، صداهای مختلفی را می‌شنیدم که می‌گفتن از جایت تکان نخر، اینجا پاک‌سازی نشده... و دنبال طنابی می‌گشتند تا من را از گودالی که دورش را شِن‌ اِحاطه کرده بود خارج کنند، تا آن بالایی‌ها مشغول طراحی عملیات خروج من از گودال بودند، من داشتم به شهادت و اینکه چقدر الان نزدیکَش هستم فکر می‌کردم، تصور اینکه یکی از مین‌ها عمل می‌کرد و هر تکه از بدن من جایی پرت می‌شد، بیشتر از اینکه مضطربم کند، حالم را خوب می‌کرد، اینکه زیر اعلامیه‌ی ترحیمم می‌نوشتند دانش‌آموز شهیده یک حس غرور و شعفی را در من ایجاد می‌کرد. در همین افکار غوطه‌ور بودم که یک صدای بَمی گفت دخترِ آستانه! سر چفیه را بگیر و من تازه آن موقع متوجه شدم که در نبود طناب با چفیه‌های به هم گره زده شده، طنابی برای بالا آوردن من درست شده بود. به هر زحمتی بود من را بالا کشیدن و مسئول اردو را از آن استرس جان‌فرسا نجات دادند، وقتی بالا رسیدم از آن آقا پرسیدم، چرا گفتید دختر آستانه؟! با لبخندی گفت: چون در آستانه‌ی شهادت بودی و من همان روز فهمیدم که ما فوقِ فوقش به آستانه‌ی شهادت برسیم نه شهادت... شهادت هنر مردان خداست و به قول سردار دلها باید شهید باشی تا شهید شوی... شهید سِرّ الهی را دریافته و به وصال معبود در همین حیات فانی رسیده است. اینکه غرق در زندگی پر طمطراق دنیا باشی و توقع شهادت داشته باشی، خیال باطلی است... شهید در همین حیات فانی در پی آخرت است و بیشتر از آنکه به خودش بیاندیشد در پی حل مشکلات دیگران است. اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک ➖➖➖ ✔️«کشتی نجات شهداء» ✍فاطمه شکیب رخ در دوران تحصیل دبیرستان بودم که اولین کاروان های به راه افتاده بود، به عنوان یک دختر دبیرستانی هیچ مفهومی از شهادت، شهید و دفاع مقدس در ذهن نداشتم، حتی واجبات دین را خلاصه ای در تکالیف اجباری می دیدم که باید انجام شود، با اصرار خانواده همراه کاروانی شدم که تقریبا همه مثل من بودند! آن زمان مثل دوران فعلی راویان شهدا از ابتدای سفر همراه زائران نبودند و در مناطق مستقر بودند که طبیعتا سختی و مشقت راه و امکانات ابتدایی حوصله ای برای شنیدن باقی نمی گذاشت، به‌همین سبب در طول سفر هر لحظه از آمدنم پیشمان تر بودم تا اینکه کاروان برای آخرین دیدار به شلمچه رفت. در شلمچه کنار برکه ای حصار کشیده شده، متوجه حال چند تن از دوستانم شدم، گریه شدید آنها و صدای ناله هایشان مرا نیز جذب کرد، مردی از برادران سپاه از پیکرهای پاک شهدایی می گفت که در آن برکه مین گذاری شده بدون هیچ امکانی برای خروج پیکرها، محصور مانده بودند. شنیدن این داستان غم انگیز حال دختران مدرسه امامت را دگرگون کرد، یکباره نگاه شهدا زلزله ای بر جمع ما انداخت و بچه ها مانند خواهر داغدیده ای در رنج این غم، سوگواری می کردند؛ بعضی ها از حال رفتند، بعضی بیمار شدند، حتی راننده اتوبوس را دیدم که بر خود می زد، من نمی دانم چه اتفاقی افتاد و چگونه این کاروان دلزده از زیارت شهدا، چنین درهم‌ شکسته شد، اما با چشمان خویش نظاره کردم که خون مظلوم شهدا دل تک تک دختران رنجیده از دین و حجاب را به بند اسارت عشق حسین(ع) کشیده بود...بسیاری از آنها حتی تا چندین ماه بعد از بازگشت، هنوز چشمانی بارانی داشتند و از شهدا همچون رفقایی فراموش نشدنی صحبت می کردند ... حالشان را خریده بودند آنان که با رهایی از نفس، جسم زمینی اشان را برای دل ربودن باقی نهاده بودند. @AFKAREHOWZAVI
🔖ماهیت یک هویت جعلی ✍آمنه عسکری منفرد [۱].مسئله‌ی زن در هر مکتب فکری؛ محصول جهان‌بینی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی آن مکتب است. در جوامع غیر الهی الگو‌های ارائه شده برای زن، محصول تفکر ناشی از معرفت مادی است و تا جایی پیش رفته که زن را یا موجودی ناتوان و ناقص برمی‌شمارد که وجودش کامل کننده‌ی مرد به‌شمارمی‌رود و یا با نگاهی کاسب‌گرایانه و اقتصادی، وسیله‌ای برای اطفاء شهوت محسوب می‌شود. جریان دفاع از حقوق زن در غرب، پایه‌ی تشکیل مکاتب فکری و عملی فمینیسم شد و از آنجا که از سال‌ها قبل جریان صهیونیزم طبق مفاد ۲۴ ماده‌ای شیوه‌نامه‌ی یهودی، به دنبال برآورده‌شدن آرزوی یهود، یعنی برتری بر تمدن‌های عالم و حذف تمدن اسلام به عنوان تمدن برتر از جهان بوده، از بستر فمینیسم برای جهانی‌سازی تفکر خویش استفاده کرد تا به وسیله‌ی آن، ایدئولوژی شیطانی خود را گسترش دهد. [۲].جریان یهود با بهره گیری از اصول مدرنیسم از جمله؛ اصل فردگرایی، لذت‌گرایی و تساوی حقوق زن و مرد، پایه‌های فمنیسم را در جامعه‌ی غربی بدین‌سان پایه‌ریزی کرد و با بلندکردن عَلَم حق‌خواهی زن، او را وارد صحنه‌کرد. همچنان‌که پس از انقلاب اسلامی در ایران نیز، موج فمنیستی با ظاهری اسلامی به دنبال توجیه آموزه‌های دینی با رویکرد روشنفکرانه و فمینیستی‌ بود، تا با جداسازی این قشر تاثیرگذار انقلاب از قرآن و عترت و آموزه‌های اسلامی، او را فریب دهد. این در حالی است که در گرایش‌های متنوع فمنیسم که طی دو موج از سال ۱۷۸۹ میلادی شروع شد، زن‌ها حتی دارای حقوق اولیه‌ی انسانی هم نبودند، تاجایی که وقتی بعد از انقلاب فرانسه اعلامیه‌ی حقوق بشر نگاشته شد، حتی نامی از حقوق زنان به‌ میان نیامد و اعدام با گیوتین پاسخ تنها زنی شد که به دنبال این حق بود. 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
✔️اعتراض و فطرت ✍نجمه صالحی از اعتراض مجری برنامه‌ ورزشی پربازدید خبری بی بی سی به سیاست غلط حقوق بشری دولتش و همبستگی همکارانش چند نکته خوب می‌توان برداشت کرد، اول اینکه روحیه مخالفت با ظلم و عدالت‌خواهی فطری است و چشم حقیقت‌بین عده‌ای هنوز بیناست و زبانشان در مقابل باطل سکوت نمی‌کند! دوم اینکه اتحاد در دفاع از حرکت انسان دوستانه موجب تغییر جریان انحرافی خواهد شد، فقط کافیست که بخواهیم و از قدرت طرف مقابل نهراسیم! https://virasty.com/najmehsalehi/1678742168229707017 @AFKAREHOWZAVI
"می‌توانیم" ✍زهرا نجاتی چشم در چشم پزشک دوخت و گفت:" نمی‌خواهم بیهوشم کنید. خودم مراقب هستم تا چشمم تکان نخورد" دکتر بعید می‌دانست. اما مرد پای حرفش ماند. آن قدر که دکترتعجب کرد. در کل عمل؛ حتی یکبار هم پلک نزد. با مریضش درمیان گذاشت. او گفت:" به کائنات فکر می‌کردم‌ نگذاشتم ذهنم متوجه عمل شود." دوم: به بدبختی‌های زندگی که فکر می‌کنی؛ مثل یک اینه‌ی پرتکرار؛ ضریب پیدا می‌کند؛ یکبار عرض ۳۰ ثانیه؛ کسی تورا با زبانش آتش زده و تو روزی سی بار هربار ۳۰ دقیقه بابتش اتش می‌گیری! خداجای حق نشسته؛ انتقام می‌گیرد اما تو بابت این‌سی دقیقه‌ها غمگین‌تر؛ خشمگین‌تر؛ پرکینه‌تر؛ می‌شوی؛ چرا؟‌ فقط چون نتوانسته‌ای ذهنت را جمع کنی! سوم؛ الان که بازار قدرت جذب داغ است؛ همه جا می‌گویند و می‌نویسند‌؛حدیثش را هم داریم که خدا نزد گمان بنده‌ی مومنش هست؛ خوب فکر کن تا خوب شود. بد فکر نکن تا سرت نیاید. چهارم؛ کسی که موردعمل واقع شد؛ علامه طباطبایی بود. جراحی اب مروارید داشت اما پلک نزد با قدرت کنترل ذهن. و همو راجع به این قدرت می‌گوید:"انسان‌ باید تمرین کند موقع خواندن نماز؛ هرچه به دهنش آمد را از دهنش بیرون‌کند و فقط به خدا بیندیشد تا بتواند به خضوع و توجه در نماز برسد." هموکه می‌گفت:" بارها درنمازهایم حورالعین برایم جام‌های بهشتی آوردند و آنقدر نگاهشان نکردم که با نگاهی حسرت بار رفتند." و فرصتهایی مثل نماز؛ مثل عمل؛ مثل دندانپزشکی؛ مثل تنهایی؛ فرصت خوبی است برای سنجیدن قدرت کنترل ذهن! خوش به حال کسانی که خوب می‌توانند در این خلوت‌ها به خدا؛ به "الله نورالسماوات والارض؛ مثل نوره کمشکاه فیها مصباح؛ المصباح فی زجاجه؛ الزجاجه کانها کوکب دری یوقد م شجره مبارکه زیتونه. لاشرقیه ولا غربیه.یکاد زیتها یضی ولو لم تمسسه نار. نورعلی نور" بیندیشند و پی ببرند! @AFKAREHOWZAVI
💌نامه‌‌‌ به مخاطب خاص ✍بانو آلاله مولای من! سلام کم کم به روزهای پایانی زمستان نزدیک می شویم؛ روزهایی که سرمای استخوان سوزش به ما صبر و نوید آمدن بهار و زیبایی های خدادای را می دهد. روزهایی که به ما امید می داد بالاخره این سردی روزی تمام خواهد شد و گرمای امید بخش فرا خواهد رسید. مولای من! ما هم زمستان انتظار را به امید بهار ظهورت صبر می‌نماییم که روزی این روزهای سرد انتظار به پایان رسد و بهار ظهور پایان بخش این سختی ها و سردی ها باشد. پس مولای من! ما را به بهار ظهورت برسان. ♡السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام♡                      @AFKAREHOWZAVI
🔥چهارشنبه سوری یا چهارشنبه سوزی؟ ✍مرضیه رمضان قاسم دیدگاه اسلام در مورد 🔰چهارشنبه‌سوری؟ 1⃣ شکی نیست که انسان به تفریح، شادی و هیجان نیاز دارد. اما باید با مبنای عقلی و در بستری سالم انجام‌پذیرد. اگر قرار است با آتش بازی، هیجان آفرینی شود، می‌تواند مباح باشد و اسلام هم هیچ مخالفتی با آن نداشته باشد، به شرط آنکه موجب مردم آزاری، به خطر انداختن جان خود و دیگران نباشد زیرا تجاوز به حقوق مردم اعم از تجاوز به امنیت و آسایش آنها در عرف و ادیان خصوصا در اسلام نکوهش شده است. مراسم چهارشنبه سوری چون در اغلب مواقع با حرکات خطر آفرین همراه است و منجر به حوادث غم‌بار خطرناکی می‌شود که پایمال کردن حقوق دیگران را به همراه دارد و با معیارها و موازین عقلانی سازگار نیست مورد تایید اسلام نمی‌باشد. 2⃣ برخی معتقدند ۴شنبه سوری سنتی ملی و ایرانی است، دین و عقل حکم می‌کند که ما آن دسته از سنت‌های ملیِ متناسب با دین، عقل، خرد و دانش را بگیریم و سنت‌های ملیِ خرافیِ ضد عقلِ آفت‌زا و سعادت‌سوز را رها کنیم؛ متاسفانه برخی از ما گاه نسبت به سنت‌های ملی، گزینشی برخورد می‌کنیم، یعنی نسبت به برخی سنت‌های ملی‌‌مان مانند عفیف بودن و پوشیدگی بی‌توجه‌ایم و به آن پایبند نیستیم. 3⃣ توصیه‌ی مکرر قرآن و روایات دعوت به تفکر و نکوهش از تقلیدهای کورکورانه از پدران است تا انسان از سنت‌های ضد دین و ضد عقل رهایی یابد. خدای سبحان در آيه ۱۰۴ و ۱۰۵ سوره‌ی مبارکه‌ی مائده می‌فرماید:«قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ * یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ» مى‌گویند از پدران خود یافته‌ایم، ما را بس است آیا اگر پدران آنها چیزى نمى ‏دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى مى‏ كنند) اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید! مراقب خود باشید!» 4⃣ معصومین نیز تاکید به دوری از معیارها و سنت‌های ناسازگار با موازین عقلی و شرعی داشته‌اند از جمله توصیه‌ی حضرت علی هنگامی که مالک اشتر را به منطقه مصر اعزام می‌کنند، به ایشان می‌فرمایند:در مقابل سنت‌های آن منطقه این‌گونه موضع‌گیری کند و آداب پسندیده‌اى را كه بزرگان این امّت به آن عمل كردند، و ملّت اسلام با آن پیوند خورده، و رعیّت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن، و آدابى كه به سنّت‏هاى خوب گذشته زیان وارد مى‌كند، پدید نیاور»📚نهج البلاغه،نامه۵۳ 5⃣ از آنجایی که آتش‌بازی‌های چهارشنبه سوری عملی متاثر از زرتشیان و مجوسیان آتش‌پرست است و بسیاری از خرافات منتهی به شرک می‌شود این خرافه نیز منجر به شرک می‌‌گردد زیرا گفتن جملاتی که در هنگام پرش از آتش بر زبان آنها جاری می‌شود نظیر اینکه: زردی من از تو سرخی تو از من‌ که این نوعی تقدس دادن به آتش و مدد گرفتن از آن است و اینچنین الفاظ از نظر اسلام شرک تلقی می‌شود زیرا یک مسلمان علاوه بر توحید ذاتی قائل به توحید افعالی نیز هست و اینچنین جملات شرک‌آلود نافی توحید افعالی است و معتقد بودن به اینکه آتش زردی آنها را می‌گیرد و سرخی و تندرستی را به آنها می‌دهد به نوعی موثر دانستن آتش در سرنوشت خود است که چنین اعتقادی با توحید افعالی سازگاری ندارد زیرا لاحول و لا قوه الا بالله ♻️نتیجه اینکه: بنا بر آنچه ذکر شد لازم است بدانیم برخی مسائل بیش از آنکه جنبه‌ی دینی داشته باشد جنبه‌ی فرهنگی و اجتماعی دارد و اگر فقط رویکرد دینی و مذ‌هبی آن را مورد بررسی قرار گیرد اثرگذاری لازم را نخواهد داشت، چهارشنبه سوری نیز از همین دسته مسائل است؛ بنابراین شایسته است بجای رویکرد سلبی و پردازش محتوایی، بیشتر به جنبه‌های ایجابی، هدایتگری و رویکرد صحیح مواجهه‌ی با آن پرداخته شود. بعلاوه اینکه چهارشنبه سوری به سبک کنونی موضوعیت نداشته و جزء سنت و آئین و رسوم نیست و کسانی هم که مسئله‌ی چهارشنبه سوری را دنبال می‌کنند اغلب نوجوانان و جوانان هستند که جنبه‌ی هیجانی آن مد نظرشان است بنابراین بعید به نظر می‌رسد عمل آنها به قصد تشبّه به مجوسیان و انجام آئین آنها باشد همچنین مجوسیان هیچ‌گاه ترقه‌بازی، فشفشه‌بازی، نارنجک و ... نداشتند. امید که مسئولین ذی‌ربط اسباب و فضای سالمی را برای نوجوانان و جوانان فراهم سازند تا با حفظ جنبه‌های ایمنی زمینه‌ی تخلیه‌ی هیجانات آنها فراهم گردد. زیرا جهت دهی مراسم موجود به شدت سهل‌تر از حذف و یا بنیانی نو درانداختن است. بیائیم گرمای آتش را به گرمای حضور در کنار خانواده مبدل کنیم و عید را عزا نکنیم @AFKAREHOWZAVI
📌تفاوت شناخت ذهنی با شناخت فطری ✍فخری مرجانی همان‌طور که معدۀ انسان، لقمه‌های مختلف را می‌گیرد، هضم می‌کند و تبدیل به سیّالی می‌کند که به اندام‌ها رفته تا آن‌ها را تغذیه ‌کند؛ ذهن یا فكر هم، لقمه‌ها را از (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه) می‌گیرد، روی آن‌ها كار می‌كند، فعـل ‌و انفـعالاتی انجام می‌دهد، تحلیل و بررسی کرده و آن را به یك مفهوم كلی تبدیل می‌كند. با این (حواس پنجگانه) به شناخت می‌رسد؛ بنابراین هر کدام از ابزارِ شناخت ناقص شود، به همان اندازه از رسیدن به حقایق، محروم می‌شویم. به عنوان مثال؛ فرض كنید سه نفر در اتاقی نشسته‌اند. اولی كَر و كور مادرزاد، دومی كور مادرزاد و سومی یك فرد سالم است. اگر از هر کدام از این‌ها بپرسیم عالم چطور جایی است؛ فرد اول كه فقط سه حس از حواس پنجگانه دارد، تصویری از عالم می‌دهد كه فقط سه بُعد دارد. تصویر فرد دوم از عالم، چهار بُعد دارد؛ و فرد سوم به پنج بُعد عالم اشاره می‌کند. هرکدام از این‌ها محال است شناخت بیشتری از عالم به ما بدهند؛ یعنی شناخت همۀ انسان‌ها به‌وسیلۀ همان ابزارها است. البته انسان، ابزار شناخت دیگری هم دارد كه اگر آن را پرورش بدهد، چیزهای دیگری هم از این عالم می‌بیند. انسان، منبع شناخت است. اگر خودش را از ابزارهای شناخت جدا كند و بیرون بیاید، آزاد از ابزار، به شناخت می‌رسد و وضعیت زندگی و اهداف او متفاوت می‌شود. چگونه این اتفاق می‌افتد؟ 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
📌دعوا؛ نمک زندگی است ✍️سمیه رستمی، عضو تحریریه مجتهده امین «زن و شوهر دعوا کنند؛ ابلهان باور کنند.» این ضرب‌المثل را قدیمی‌ها گفته‌اند که نور چراغ فانوس دریایی به قبرشان بپاشد. لابد برای اینکه دیگران از ترس قرارگرفتن در زمره ابلهان، هوس دخالت در دعوای زن و شوهرها نکنند. اما همین قدیمی‌ها که با پند و اندرزهای لنگه‌به‌لنگه‌شان ثابت کرده‌اند در جزو ابلهان نیستند؛ اعتقاد سفت و سختی داشتند که دعوا نمک زندگی است و اگر نباشد و همه‌اش عشقولانه در کردن باشد حتماً یک جای کار می‌لنگد. به‌هرحال آدمی حداقل بیست انگشت باریک و پهن دارد که هیچ‌کدامش شبیه آن‌یکی نیست. پس چطور می‌شود اخلاق و سلایق دو نفر مثل هم باشد که مشکل و اختلاف نداشته باشند. اما هرکس به طریقی، می‌زند دل آن‌یکی را می‌شکند و در این زمینه تنوع زیاد است. ولی گل درشت‌هایش در این مطب ذکر می‌شود که مشتری زیاد دارد: دادوفریاد: این روش دعوا برای حل اختلاف بسیار عمومیت دارد. نیاز به شرایط و لوازم خاصی ندارد و در هر مکانی قابل‌اجراست و محدودیتی ندارد. در این روش زن و مرد باید به صدایشان ولوم بالا بدهند جوری که دیوار صوتی بشکند. اختلافشان را هر چه باشد با دیگران به اشتراک بگذارند. مخصوصاً اگر دعوا در منزل اتفاق می‌افتد، حق همسایگی را رعایت کنند. شاید این اختلاف برای همسایه‌ها دیگر هم پیش بیاید به‌این‌ترتیب با چندوچون حل این اختلاف آشنا شوند. بعضاً دیده شده این روش را با روش‌های دیگر ترکیبی می‌زنند که دیگر بسته به سلیقه زوجین دارد. آنچه اهمیت دارد تولید فرکانس‌های بالا با آخرین ظرفیت تارهای صوتی است. جوری که حق این روش ادا شود و بدیهی هرکسی داد و جیغش بیش، حرفش پیش‌تر. بی‌محلی کردن: این روش برای زوجین مبتدی پیشنهاد می‌شود. بیشتر جنبه قلق‌گیری و دست‌گرمی دارد و برای سنجش ظرفیت طرفین است. تنها درصورتی‌که زن و مرد کهنه‌کار و باسابقه باشند و به‌تازگی از انواع دیگر دعوا مثل روش دادوفریاد بهره وافر برده باشند که صدایشان شده باشد مثل جوجه پنگوئن یخ‌زده؛ می‌توانند از این روش استفاده کنند. چون هیچ‌چیز مثل تنوع حال نمی‌دهد. اگر زوجین صاحب فرزند هستند حتماً آنها را به‌عنوان قاصد و چاپار برای ارسال پیغام‌پسغام به کار بگیرند. مسئولیت دادن به کودکان آنها را برای پذیرفتن نقش‌هایشان در آینده آماده می‌کند. از این روش برای اختلافات جزئی می‌توان بهره برد. شکستن اشیا و لوازم منزل: این روش نقش به سزایی در اقتصاد جامعه ایفا می‌کند و زاویه دید گسترده‌ای را می‌طلبد. هرچه خانواده‌ها از این روش در حل اختلافات و دعواهایشان استفاده کنند چرخ صنعت تندتر می‌گردد. از این روش بارهاوبارها می‌توان استفاده کرد البته بستگی به میزان لوازم منزل دارد؛ مثلاً یک‌بار سرویس چینی را به فنا بدهند، بار دیگر سرویس کریستال را خرد و خاکشیر کنند که لامصب شکستنش صدای زیبایی تولید می‌کند. در نظر داشته باشند آینه را بگذارند برای آخرین مرحله که صحنه دراماتیکی خلق می‌شود و صدای جرینگی که ایجاد می‌کند خیلی نمادین است و نشانه خاتمه این روش باشد. این نوع دعوا دعای بسیاری از مشاغل و صنایع را به دنبال دارد و کلاً دعوای مبارکی است. اگر زوجین به اختلافات مالی برخورده‌اند این روش پیشنهاد نمی‌شود. زدوخورد فیزیکی: این روش اگرچه بسیار بدوی است و مورداستفاده زن و شوهرهای اولیه ماقبل تاریخ است؛ اما از قدیم گفته‌اند «هرچه که خار آید؛ روزی به کار آید» و بالاخره این روش هم برای ایجاد تنوع بدک نیست. مخصوصاً که نه حنجره‌ای برای فریادزدن مانده باشد نه ظرفی برای شکستن و اختلافات همچنان باقی‌مانده باشد. باید به این روش به‌عنوان تمرین برای مبارزه با خفت‌گیران نگاه کرد و ضربه‌ها کاملاً واقعی باشد تا قدرت بدنی افزایش پیدا کند. اگر ضربات حقیقی نباشد و تنها با دهان خود صدای دیش، دیش دربیاورند که یعنی آره، ما داریم همدیگر را لت‌وپار می‌کنیم تا مثلاً اختلافشان گول بخورد و خودبه‌خود حل شود، اشتباه کرده‌اند. چون اختلافی که کار را به زدوخورد کشانده باشد این‌طوری حل نخواهد شد. قهرکردن و ترک منزل: فرقی نمی‌کند کدام‌یک به این روش مبادرت ورزند حتی می‌شود زن و مرد هم‌زمان بروند قهر منزل بزرگ‌ترها. اما اگر فرزند دارند بهتر است انصاف را رعایت کنند و نوبتی بروند قهر. در این نوع دعوا پای بزرگ‌ترها هم به اختلافات زن‌وشوهری باز می‌شود و دعوا برکت می‌کند، گسترده‌تر می‌شود. باور دعوای زن و شوهر کار ابلهان است دعوای پدرزن و داماد یا عروس و مادرشوهر را در برنمی‌گیرد. بالاخره همه اختلافات فرصت ظهور پیدا می‌کنند، یکهو هیجانی کل فامیل را درمی‌نوردد و همه باهم مستفیض می‌شوند. مراجعه به مشاور متخصص: خیلی خوب تا اینجا شوخی کردیم، خندیدیم. وقت آن شده که دو کلام حرف جدی بزنیم. بالاغیرتاً هنگام اختلافات خانوادگی از مشاور امین و کاربلد استفاده کنید. 🔗متن کامل @AFKAREHOWZAVI
چهارشنبه سوری ✍م *صالحی باشنیدن صدای ترقه‌ها به یاد جوانان غیوری افتادم که طی هشت سال دفاع مقدس هر شب چهارشنبه سوری داشتند، اون هم چهارشنبه سوری واقعی....صدای خمپاره، گلوله،مین، مسلسل.. درست زمانی که ما در خواب ناز بودیم ودر امنیت کاملی که آن عزیزان برای ما ترتیب داده بودند. آن‌ها با نماز شب و تکبیر مدد می‌گرفتند. تا ابد مدیون شهدا، جانبازان و ایثارگران هستیم. @AFKAREHOWZAVI
🟢بهار را در بهاران شکوفا کن ✍بانو آلاله جان ها در پشت درب ها ی یأس و اضطراب به اسارت کشیده شده اند ، قلب ها افسرده شده اند شکوفه های امید در روح ها و جان ها به خشکیدن گراییده آب حیات بخش زندگی در جان هایمان رو به ایستادن است . ندا های أین المهدی ! أین المهدی ! وجودمان هر روز پررنگ تر می شود ، تنهایی سراسر وجودمان را فراگرفته محبت و عاطفه ها سرد زندگی ها بی روح و لبخند ها بی احساس شده اند . اکنون که فصل خزان و انتظار طبیعت سپری می شود و در آستانه بهار می باشیم ، درختان در حال شکوفه دادن ، چکاوک ها در حال آواز خواندن و رود ها در حال جریان یافتن می باشند و همان طور که طبیعت مرده و بی روح با آمدن بهار ، روز های انتظار را سپری می کند تا فصلی نو از زندگی و طراوت را باز یابد ، ابا صالح(عج) ! پس بیا که جان های مرده و بی روح ما نیز روز های انتظار را به شوق و امید آمدن بهار وجودت سپری می نماید. بیا و برگ های زرد و پژمرده درختان یأس و اندوه را از سرزمین قلبمان بزدا شکو فه های امید را بر شاخه سار های آن شکو فا نما، اسارت را از جان هایمان بر گیر و آب حیات بخش را در کویر خشک و تفدیده جانمان جاری نما . مولای من! در آستانه بهار طبیعت، جهان در انتظار بهار دیگری است و با آمدنت بهار را در بهاران شکوفا کن ........ *** ♡اللهم عجل لولیک الفرج♡ @AFKAREHOWZAVI
✍زهرا نجاتی تربیت بد؛ بهانه‌ نشد بین همهمه‌ی دنیا، در دنیایی که هرروز پیچیده‌تر می‌شود و دینداری سخت‌تر؛ در دنیایی‌ که قد بعضی آدم‌ها به اندازه‌ی دغدغه‌ی زیبایی و زشتی‌شان است، قد عده‌ای به قدر پول در جیب‌شان و عده‌ای گیر کرده‌اند زیر ریسمان ضخیم شهوت؛ چاره‌ای نیست برای تربیت نسل آینده جز اینکه پیوندشان را باخیلی موضوعات عمیق‌تر کنیم. پیوندبا دین؛ با چرایی این همه اصرار برای نگهداشتن دین وحجاب؛ پیوند عمیق با انقلاب. شاید در زمانه‌ی ما؛ می‌شد با چند دلیل ساده و حرف از بهشت وجهنم و رنگ و لعاب‌هایشان؛ نسل نوجوان را تشویق کرد یا از جهنم ترساند اما نسل حالا نسلی پرسشگر؛ باهوش؛ جستجوگر و منطق پذیر هستند. برلی این نسل حاضر نمی‌شود تنها دلیل حجاب را افتادن در جهنم گفت، نمی‌شود تنها دلیل مودب بودن را دوست داشتن خدا گفت. نمی‌شود دلیل انقلاب را فقط بدی شاه گفت. برای نسل امروز بسته به سن و شرایط؛ باید منطق آورد‌‌باید با دلیل حرف زد باید سند آورد و البته که در کنار همه‌ی این‌ها که ابدا نباید سست رفتار کرد؛ بلکه باید پیوند عمیق عاطفی و قلبی ایجاد کرد: میان او و دین؛ او وخدا؛ او وصاحب‌مان؛ او و دعا و مناجات شعبانیه؛ او و تمام اعتقادات‌مان. فرزند دهه نودی حالا باید با هر ابزاری که البته هدف وسیله را توجیه نمی‌کند؛ متصل شود به سبب خلقت زمین و آسمان. فرصت‌هایی مثل کتب تاریخی؛ انقلابی؛ نمایشگاه کتاب؛ ونمایشگاه‌ها و تئاترها و سرودها؛ فرصت‌های ناب و تاثیرگذاری برای این مهم هستند. *عکس متعلق است به نمایشگاه موزه‌ی عبرت در نزدیکی حرم مطهربی بی. @AFKAREHOWZAVI
📌به پا خیزید ✍زینب نجیب، عضو تحریریه مجتهده امین 🔸 باید از همان‌جایی شروع کرد که دشمن شروع کرد. آری، دشمن هویت زن را نشانه گرفت. او با یک جنگ ترکیبی و همه جانبه و به وسیله‌ی فضای مجازی، پی‌در پی حقیقت زن را پیش چشم او چنان تحریف کرد که زن تخریب شد. او تعریفش را از خودش دگرگونه کرده. او با تعریف جدید از خود، دیگر بین خود و امر حجاب سنخیتی نمی‌بیند. وقتی یک بانو نه به حقوق حقیقی خود واقف است، نه به تکالیفی که در ازای آن دارد؛ به ناهنجاری کشانده می‌شود چرا که کنشگری‌ها همیشه برپایه‌ی ارزش‌ها است و ارزش‌ها زیر سایه‌ی شناخت و معرفت ساخته و پرداخته می‌شوند. 🔸حال که شاهد ضربات عمیقی بر پیکره‌ی شناختی بانوان جامعه هستیم باید جراحی را از همین نقطه آغاز کنیم. تا کم‌کم‌ ارزش‌های تخریب شده در ذهن و اندیشه آنان ترمیم شوند و در پی آن کنشگری‌ها اصلاح شود. برای تحصیل چنین فرایندی باید در تمام مراکز علمی، فرهنگی، اجتماعی، ورزشی، بهداشتی و... پیوسته از هویت حقیقی یک زن گفت و به شیوه‌ای جدید و با زبانی گویا تصویری جامع و کامل و زیبا از آن به نمایش گذاشت. باید زن را بازتعریف کرد. باید نقش و مسئولیت و هدف از آفرینش جنسیتی او را بدو نشان داد. 🔸باید الگوهای شایسته‌ی زن را به او معرفی کرد. فعالیت و نقش‌آفرینی و سبک‌زندگی آنان را به‌درستی به‌تصویر کشید و به‌سوی الگوگیری از آن پیشوایان، هدایت کرد. از سوی دیگر نباید پنداشت دشمن در این مسیر تخریبی، تنها به زن اکتفا کرده است بلکه از او مهم‌تر امر خانواده را خدشه‌دار نموده است. زمانی که همسر و یا پدر خانواده خود مشوق بی‌حجابی همسر و دختر و خواهر خویش است؛ چگونه می‌توان معتقد بود که تنها زنان آسیب‌دیدگانِ این جنگ نرم هستند؟ پس نباید تنها با تمرکز بر زن و زنانگی از خانواده و نقش آن بر هویت‌بخشی به زن غافل شد. همیشه شناخت ماهیت یک پدید به‌گونه‌ای همه‌جانبه، غیر از پرداختن محض بدان نیازمند شناخت عناصر و اثرگذاری‌ آن‌ها بر آن پدیده نیز هست. یعنی برای شناخت حقیقی یک زن، هم باید بصورت مجزا بدان پرداخت و هم در کنش و واکنش‌های افرادِ اطراف او در مقام پدر، همسر، پسر و دیگر محارم، او را بررسی کرد. 🔸از سوی دیگر باید بستر شناختی آحاد جامعه را اصلاح نمود. با نگاهی گذرا به جامعه و بررسی یک آمار ساده‌ و اولیه آشکار خواهد شد که بخش عمده‌ی منابع اصلی اطلاعات و معارف در دنیای امروزی فضای مجازی است و بس. دقیقا در همین مرحله از تحلیل است که دوباره بازمی‌گردیم به طرح ساماندهی فضای ولنگار مجازی و مطالبه‌ی سالم‌سازی آن از متولیان امر. 🔸🔸در نتیجه... ۱. تکلیف امر به معروف و نهی از منکر بر همه‌ی مؤمنین واجب است که البته با رعایت اصول آن باید صورت گیرد و در شکل‌های مختلف اجرایی شود به‌عنوان مثال حضور بانوان محجبه به‌صورت انفرادی و گروهی در همه‌ی مراکز فرهنگی، ورزشی، هنری، علمی و حتی مراکز خرید و خیابان‌ها می‌تواند یکی از انحاء این فریضه را شکل دهد. ۲. علاوه بر آنچه گفته شد؛ تحلیل و تبیین حداکثری از سوی همه‌ی مؤمنین در رابطه با معرفی هویت حقیقی زن در اسلام شیعی باید گسترش یابد که البته این مهم با مطالعه و گذراندن برخی دوره‌ها به‌سهولت امکان‌پذیر خواهد شد. ۳. همان‌طور که امام‌خمینی (ره) علاوه بر تکیه بر فرهنگ‌سازی امر حجاب، دستگاه‌هایی را ملزم به نظارت بر این امر فرمود باید اکنون نیز متولیانی مسئولیت نظارت بر اجرای آن را به‌عهده گرفته و متعهدانه بدان بپردازند. ۴. قطعا مسئله‌ی فضای مجازی و بررسی ابعاد آن فرصتی جداگانه‌ می‌طلبد اما باید تاکید کرد که جز با ساماندهی آن نمی‌توان به توفیقات چندانی امیدوار بود. ۵. همه‌ی آنچه در این خطوط مطرح شد به پشتوانه‌ی یک امر مهم امکان‌پذیر خواهد بود و آن تبیین و تکرار لحظه‌به‌لحظه از زبان و قلم‌هاست تا بتواند تبدیل به گفتمان شود. 🌱امروز ما در مرحله‌ای قرار داریم که باید نقش خود را در نظم‌نوین جهانی مشخص کنیم و داعیه‌‌ی تمدن اسلامی را جهانی سازیم. بسیار دور از شأن یک ایرانی مسلمان است که حملات روزافزون دشمن را برای از بین بردن چنین هویتِ تمدن‌سازی، ببیند و در خواب باشد. پس بپاخیزید! 🔗متن کامل در صفحه نویسنده @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عروج نام من بام حسین است♡ 🎥سرود «عزیزم حسین» با حضور جمعی از کودکان ایرانی و عراقی در بین‌الحرمین کربلا طنین‌انداز شد @AFKAREHOWZAVI
"همین" ✍زهرا سبحانی، عضو تحریریه مجتهده امین دیروز بعد از ماه‌ها چشم انتظاری، مجلس محترم به مساله‌ی حجاب پرداخت. به مختصرگویی‌های نمایندگان در مورد قانون حجاب و عفاف، گِله‌ای نیست چراکه عادت داریم‌؛ به هر حال بار اول نیست که مردم از مفاد طرح‌های مربوط به خود، بی‌خبر باشند؛ دیروز هم با وجود ادعای شفافیت که انگار قرار نیست محقق شود؛ برای بار اِن‌م، همان رویه را شاهد بودیم البته با چاشنی نه سیخ بسوزد و نه کباب! یعنی هم هوای خرما و هم هوای خدا را داشتن! نماینده‌ی محترم در سخنان‌شان، به کنترل هوشمند اشاره کردند اگر چه این سوال به قوت خود باقی است که این کنترل به سند 2030 مرتبط است یا خیر؟ اما به قول دوستان گیر سوزن ما جای دیگری است! از مهم‌ترین نکته‌ی بیان همان نماینده که نقل قولی بود از امام راحل «ره» با عنوان مجلس در راس امور است، آرزومند می‌گذرم، گیر دقیقا این بخش از صحبت‌های نماینده‌ی محترم است که «با ارائه‌ی این گزارش خواستیم بگوییم که مجلس به وظیفه‌ی خود عمل کرده و به درخواست‌های مردم رسیدگی می‌کند و نقل به مضمون ما کار خودمان را انجام دادیم حالا دیگر کسانی که مانع تراشی و دست‌اندازی می‌کنند را خود مردم خواهند شناخت» جناب آقای مجلس با کمیسیون‌های مربوطه! جناب نماینده‌ی محترم! به پشتوانه‌ی رأیی که به شما دادیم و به پشتوانه‌ی همان قانون اساسی که این روزها واجب الخواندن‌ است برای اغلب مسئولین، می‌توانیم از شما این سوال را بپرسیم، وظیفه‌ی شما بر نظارت اجرای قوانین چه می‌شود؟ آیا در این برهه که همه روزه‌ی سکوت گرفته‌اند تا آنجا که در بیخ گوشمان، رقص دسته جمعی راه می‌اندازند و به همه‌ی جهان مخابره می‌شود، بعد فلان نشریه‌ی با پول بیت المال آن را خبر زرد می‌خواند؛ ما باید به ارائه‌ی گزارش دلخوش شویم آن هم بعد از چندین ماه؟ برای این ولنگاری موریانه‌وار که به جان جامعه‌مان افتاده و پاکی نهاد مقدس خانواده‌ی مسلمان ایرانی را نشانه گرفته، همچنان باید منتظر طرح فلان قوه و فلان دستگاه باشیم تا مجلس زحمت ورود به قضیه را پیدا کند؟ اصلا اگر هدف فقط ارائه‌ی گزارش بود چه نیاز به جلسه‌ی علنی؟ همین را می توانستید از پایگاه‌های خبر رسانی به مردم ارائه دهید! این همه مدت که شما در حال ارائه‌ی گزارش بودید بنده نه به محتوای کلامتان که از عجیب هم عجیب‌تر بود بلکه به نوع وسیله‌ی نقلیه‌ی شما فکر می‌کردم که اگر اتومبیل است؛ جنس شیشه‌هایش از چیست که از دور و بر بی‌خبر هستید؟ اگر هم پیاده و یا با دوچرخه برای عبور و مرور استفاده می‌کنید از کدام خط فضایی خود را به این جلسه رسانده‌اید؟ دیگر از نوع مترو و خط آن هم بخاطر تلاش و زحمت‌های شما در ارائه‌ی این گزارش، فاکتور گرفتم! تنها از باب وظیفه‌ی اخلاقی در حسن‌ظن؛ به این بسنده کرده‌ام که حضرات مسئول شب و روز و بی‌وقفه، محبوسند در چهاردیواری محل کار، تا در پیشگاه خداوند شرمنده نباشند! و ما هم نه به پشتوانه‌ی جمهوری اسلامی که روح مطالبه‌گری را در انسان‌های آزاده زنده کرد بلکه از باب همان توجیهات دوستان همیشه مدافع که حتی نمی‌دانند از چه دفاع می‌کنند، مجیزگویان از شما تشکر می‌کنیم؛ تا از عجایب این زمانه، تشکرتان برای رعایت حجاب ما، بی‌پاسخ نماند؛ به یاد آن مرحوم فرهیخته همین! @AFKAREHOWZAVI
رفیق بهار و ببین... ✍زهرا کبیری پور روزهای آخر اسفند یکی از مواقعیه که داغِ دل‌های داغدیده تازه میشه... درست در روزهایی که عالم داره تازه و نو میشه، روزهایی که به واسطه‌ی همین نوشدن‌ها، همه چیز در حرکت و جنب و جوشِ جای خالیِ اونا بیشتر حس میشه... اگر تو هم مثل من داغدیده هستی، این روزهای پایینی سال بیشتر هوای خودت و داشته باش... اجازه بده این غم محترمت مانع از دیدنِ شکوفه‌ها و تولد یک سال جدید نشه... بهار رو ندیده نگیر... اجازه نده داغ دل داغدیده‌ات اعجاز خداوند رو نبینه... رفیق مراقب خودت باش... این غمِ فراق تا لحظه‌ی وصال باهاته، با اون کنار بیا... پی‌نوشت: رونوشت به خودِ خودم، رفیقی که هیچ‌وقت تنهام نمیزاره @AFKAREHOWZAVI
☀️نورهای آسمانی ✍سمانه صفری کفش‌هایم را درآوردم، بوی خاک باران خورده بینی‌ام را نوازش داد. پا در مسیر نور نهادم. تعلل جایز نبود. مقصد مشخص است و راه هموار. سیم‌ها خاردارند و خطر انفجار مین در کمین. چادرم را به خودم نزدیکتر می‌کنم. متن تابلوها نگاه جسم خاکی‌ام را به خود جذب کرده‌اند، "لبخند بزن دلاور"؛ روحم اما در عالمی دیگر در سیروسلوک است. صدایش به گوش می‌رسد. صدایی غریب و گوش‌نواز. و چه حس خوبی است شنیدن صدایش در کنار محل آسمانی شدنش: "پندار ما این است که ما مانده‌ایم و شهدا رفته‌اند. اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده‌اند" سر بر سجده می‌سایم، صدای تانک و خورد شدن استخوان پروانگان به گوش می‌رسد. بوی خون و باروت و بهشت در هم تنیده است. یاد بچه‌های نهر خیّن می‌افتم. آن هنگام که دشمن بعثی غافلگیرشان می‌کند و پل های یونولیتی که برای عبور غواص‌ها از نهر روی آب انداخته بودند، توسط آر پی چی دشمن به دو نیم می‌شود. حاج اکبر شیرازی اما جانش را در کف دستانش می‌گذارد و به داخل آب شیرجه می‌زند. با تمام توانی که در دستانش مانده است دو طرف پل‌های دو نیم شده را نگه میدارد تا نیروها از رویش رد شوند. زمان از حرکت ایستاده است. حاج اکبر زیاد دوام نمی‌آورد و آتش رگبار دشمن تن بی جانش را بر روی آب شناور می‌سازد. دو طرف لوله از هم دور می‌شود و بچه ها نه راه پس دارند و نه راه پیش. و چه هولناک است پرپر شدن در لوله ای باریک. که دستور عقب نشینی صادر شود و نه پای رفتنی داشته باشی و نه راه برگشتنی. و چه بد احوالی بود حال بچه هایی که رفقای مجروحشان را زنده در دل دشمن رها کرده بودند. دلم می‌شکند، نه برای آنان... مگر پروانگان پروای سوختن داشتن؟! نه.. که آنان حیات عند رب را برگزیده بودند و این ماییم که آرزوهای دور و دراز، پای پروازمان را بریده است و مگر جبهه جای رویا بود؟! لحظه موعود فرا می‌رسد. پای برگشتنم نیست. صدای زنگ کاروان اما به گوش می‌رسد. دلم می‌گیرد، مشت‌های خاکی‌ام را از چنگ زمین رها می‌کنم. وداع می‌گویم با گل های لاله ای که تشنه لب در هر گوشه این دشت خاکی، استوار و پابرجا به رقص درآمده‌اند. خورشید در حال غروب است و انوار سرخش مرا به سمت کاروان بدرقه می‌کنند.   بر تابلویی نامش نوشته شده بود، "فکه، سرزمین نور". شاهد عینی آسمانی شدن راوی فتح و هزاران بزرگ مرد عاشق که با پوتین‌های کهنه و لب‌های تشنه به عرش رسیده بودند. @AFKAREHOWZAVI
من و ایتا ... ✍سیده ناهید موسوی 🌱پیام رسان ایتا یکی از پیام رسان های ایرانی است که در روزهایی که تلگرام برای اولین بار فیلتر شده بود، با سرعت بسیار زیادی درحال رشد بود ودر چندروز بیش از 500هزار بار نصب موفق داشته است که نمودارهای مربوط به بازدید ازاین اپلیکیشن نشان می‌داد که شاید به زودی ایتا راجلوترازپیام رسان های بزرگی مانند سروش ،بله ، روبیکا ببینیم. 🌱ایتا باهدف برآوردن کلیه‌ی نیازهای کاربران ایرانی دریک برنامه پیام رسان طراحی شده است، که شما می‌توانید به سهولت با دوستان خودگفتگو کنید، فایل های خودرا به اشتراک بگذارید، گروه وکانال بسازید واز قابلیت های پیشرفته ایتا برای مدیریت وشخصی سازی نرم افزار خوداستفاده کنید. 🌱اما داستان آشنایی من و ایتا به چندسال قبل بازمی‌گردد ،همان وقت‌هایی که برای سرگرمی، خواندن مطالبی مثل داستان،حکایت وشعر ،دیدن عکس‌های جذاب ، بالابردن اطلاعات عمومی والبته اطلاع رسانی هایی که به تحصیل وکارهایم از طریق ایتا بود، هرزگاهی به این فضا سر می‌زدم. 🌱رفته رفته وابستگی ما بیشترشد و به جایی رسید که دیگرقید همه‌ی پیام رسان‌ها رازده ومرجع اصلی فقط ایتا شده بودو‌ هست و خواهد بودمکانی امن‌ اما با کمی کاستی ، باعث شدبامطرح شدن واستفاده زیاد به همراه استقبال کاربران از آن به مکانی برای رشدونشر دانش،دانسته‌ها واطلاعات خوددر زمینه‌های مختلف وحتی درآمدزایی واشتغال بدون درنظر گرفتن شهر ومکان فعالیت، تبدیل شود. 🌱فضای مجازی که دَر رحمتی برای خلق شده بود، درایام دوری‌ها و خانه نشینی ها که ناشی از اپیدمی ویروس کرونا بود.شایدنقطه تحول وپیشرفت علمی ودگرگونی های مثبت ازهمین جا آغاز شد.جرقه‌های ابتدایی که در ذهنم زده شد وتلاشی که ازآن دست نکشیدم توأم با امید همیشگی ،دلایل کافی بود تا به راهم ادامه دهم. 🌱یک‌سال دیگر هم گذشت از آشنایی ودوستی من وایتا ،اما متفاوت تر، آشنایی‌ام با اساتید اهل علم وقلم که چیزهای زیادی به من آموختند، شرکت کردن در دوره‌های مفید مجازی، بیشتر شدن علاقه ام به کتاب وکتاب خواندن،خریدرمان‌های جذاب از کانال های ایتا، تشکیل کانال مخصوص خودم،منتشر کردن روزنوشت ویادداشت هایم، ومطالعه ای که بیشتر شد ... همگی این‌ها تجربیات لذت‌بخش من بود. ازخوبی های ایتا وخبرهای خوبی که درفضایش به من رسید تا دوستان ایتایی وهم گروهی ها وکانال‌های نابشان هرچه بگویم کم گفته‌ام. 🌱پایان سالی توأم با سلامتی و تندرستی برای همه ورسیدن به آرزوها و خواسته های زیبایشان آرزومندم. با سال1401 که مملو از فراز و نشیب ها و اتفاقات وامتحانات سخت بود خداحافظی کنیم ،به امید 365 روز ،صفحه‌های سفیدی که خداوند مهربان دوباره به ما عطا می‌کند ،تا دفترجدیدی از روزگار را باز کرده واتفاقات نابی رقم بزنیم با دلی خوش ان شاءلله. 🍃🍂پیشاپیش سال نو مبارک🍃🍂 @AFKAREHOWZAVI
📌ازدواج مجازی ✍زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین عصر؛ عصر رسانه است و خیلی اتفاقات برمحور پلت‌فرم‌ها، رخ داده است. خریدهایمان را با اپلیکیشن‌ها انجام می‌دهیم، رژیم‌ گرفتن‌های‌مان، خرید کتاب‌، کتاب‌های پیشنهادی و بسیاری از اتفاقات دیگر. اما آیا واقعا می‌شود در همین فضای مجازی و با تکیه بر آینده‌ی متاورس، آشنایی و ازدواج و تشکیل زندگی هم داشت؟ برای بررسی این موضوع خوب است که معایب و محاسن این موضوع را بررسی کنیم. در بُعد فواید و خوبی‌ها، می‌توان به مواردی اشاره کرد مثلا حذف رفت و آمد و هزینه‌هایش: مثل هزینه ماشین، دسترسی به موارد خوب ازدواج در راه دور، یکسان بودن شرایط برای افراد مختلف، راحتی و حذف موضوعاتی مثل خانواده‌های سخت‌گیر یا پذیرایی. اما چه ایرادی دارد؟ اولین موضوع مشکل اکانت‌های فیک یا جعلی است. همان قضیه ی معروف سرقرار رفتن یک پیرمرد یا پیرزن به اسم فلان پروفایل. بفرمایید چه راهی برای تشخیص حقیقت وجود دارد؟ بر فرض شما فرد را وادار به ارسال عکس حقیقی کنید؛ آیا باز نمی‌تواند عکس‌هایی را ازاینترنت دانلود کند و بفرستد؟ این در مورد تمام اطلاعاتی که می‌دهد، صادق است. البته یک راه این است که بگوییم:"ما حواسمون جمع هست و دروغ‌ها و حرف‌های ضد و نقیض رو تشخیص می‌دیم" اما نکته‌ای که وجود دارد این است: معمولا این مرحله از آشنایی بعد از محبت اولیه است و محبت متأسفانه در فضای مجازی، شکل دیگری به خودش می‌گیرد و ضریب پیدا می‌کند. به عنوان مثال شما در حالت عادی زندگی اگر پای سیستم یا گوشی نباشید، وابستگی چندانی به فرد حس نمی‌کنید و درگیر امور روزانه هستید اما به محض اینکه سراغ گوشی می‌آیید، علاقه‌تان شدت می‌گیرد! حتی در بعضی موارد، اساسا نمی‌خواهید اما ناچار می‌شوید پیام بدید. خب حالا بفرمایید واقعا به‌ نظرتان با این شدت علاقه، آیا می‌شود این همه هوشمندانه عمل کرد؟ متأسفانه شواهد خلاف این را ثابت کرده است. مورد بعدی این است که اساسا به قول بزرگترها ازدواج مثل یک هندوانه‌ی سربسته است. با کلی بردار و بگذار و تحقیق و مشورت و مشاوره‌ای جنسی و طبع شناسی، آخرش هم افراد سر موضوعات ریز و درشت؛ به عدم شناخت برمی‌خورند. این خودش عامل احساس شکست می‌شود. حالا بفرمایید چطورممکن است با چند بار ملاقات مجازی یا حتی دیدن چهره و حتی بیشتر از این‌ها، ضریب این اشتباهات را پایین آورد؟ ما حتی در مورد تصاویر از چهره به صورت زنده همه نمی‌توانیم؛ اعتماد صد در صد، داشته باشیم. به خاطر تفاوت دوربین‌ها، افکت‌ها و... که تو شرایط مختلف و پلتفرم‌های متفاوت، خیلی تفاوت دارند، آن وقت چطور می‌شود در این فضا، از سطح فهم و شعور فرد و خانواده‌اش، حتی شناخت سطحی پیدا کرد؟ در فضای مجازی غالبا شرایط برای دیدن اندام، خانه، رفت و آمد، شرایط مالی ، نحوه‌ی برخورد خانواده و افراد مختلف که معمولا در خواستگاری سنتی حضور دارند، نیست. ببینم شما که فکر نمی‌کنید فقط با یک فرد ازدواج می‌کنید؟ اصلا مگر می‌شود نقش خانواده و به‌ خصوص پدر و مادرها را درتربیت فرزند، ندیده گرفت؟ ضرر بعدی این است که شما در فضای مجازی، وقتی با ورد کسی مشکل دارید؛ با هزار و یک حربه و اکانت مختلف می‌تواند بالاخره وارد شود، اما در فضای واقعی چنین امکانی نیست.در خانه را می‌توانید باز کنید؛ اگر هم نخواهید، اصلا فرد را راه نمی‌دهید. البته قصه‌ی خواستگاری بیش از حد سمج، جداست اما تا اینجای کار و براساس معمول، راحت‌تر از فضای مجازی، قابل کنترل هست. نکته دیگر اینکه آدم‌ها به قدر علاقه‌مندی و برخورداری‌شان از فضای مجازی، به او معتاد و وابسته می‌شوند. تصور کنید کسی حتی در فضای مجازی ازدواج کند یا به اصطلاح کراش یا محبوبش را پیدا کند! طبیعتاً چنین آدمی خود به خود تو مجازی زندگی می‌کند و وابسته‌تر است. درنتیجه فقط یکی از اختلالات زندگی مشترک‌شان در آینده، بیش از حد، در فضای مجازی بودن خواهد بود. خلاصه؛درست است که فضای مجازی، مجازی است اما متأسّفانه تأثیراتش در زندگی آدم‌ها، صد در صد حقیقی است! این چیزی است که فقط خودمان و باکمک گرفتن از سواد رسانه؛ می‌توانیم کنترلش کنیم. @AFKAREHOWZAVI
اختر چرخ ادب بوده و هست ✍طیبه روستا پروین و اشعارش، مهمان همیشگی خانه‌مان بود. پندهای شیرینش از ماش و عدس تا نرگس مخمورش، به ظاهر سرگرمی بعدازظهرهای گرم و طولانی تابستان زیر پِت پِت پنکه و در واقع درس‌هایی برای زندگی. این شعرش را که آخرش به مور و مگس می‌رسید، خیلی دوست داشتم : "ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن، دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن" غم طبیعی نوجوانی که سراغم می‌آمد " این که خاک سیهش بالین است " ورد زبانم می‌شد و آرزو می‌کردم روزی که دنیا را به قصد خانه‌ی ابدی‌ام ترک می‌کنم، مثل پروین، اختر چرخ ادب باشم. از کتاب‌هایی که شالوده‌ی فکری من و دوستانم را ساختند، بی‌گمان یکی‌شان دیوان اشعار پروین اعتصامی بود. امروز با خودم فکر کردم شاید در این آشفته بازار دنیای مجازی، شعرهایش برای بچه‌های ما هم همان‌قدر دلنشین و آموزنده باشد. شاید بشود کاری کرد. اسفند ۱۲۸۵ – ۱۵ فروردین ۱۳۲۰ @AFKAREHOWZAVI
بهار فصل‌ها ✍سعیده رحیمی امروز که نم باران زده بود روی این شمشادها خیلی نرم و لطیف، واقعا صفا داد حقیقتا بهار روح ما آدم‌ها را تازه می‌کند چه موهبت بزرگی است این تغییر فصل ها هر چند در میان تمام این نو شدن ها هنوز آسمان ما همان رنگ است و هنوزجایت خالی است یا ربیع الانام چه زیبا نام گذارده اند تو را سلام بر تو ای بهار فصل ها... 🌸🌸🌸🌸🌸 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲💔 @AFKAREHOWZAVI
✔️ثانیه‌های مبارک ✍️نجمه صالحی داستان خلقت، داستان عجیبی است، خداوند در شش روز یا شش دوره یا شش هنگام، جهان خلقت(آسمان‌ها و زمين و... ) را آفرید، در دو روز اول زمين و دنيای مادی آفريده شد و مواد مورد نياز حیات در دو روز بعدی و در نهايت در دو روز آخر آفرينش، آسمان‌ها و حيات معنوی خلق شد؛ و خلاصه که در روز آخر ابر و باد و مه و خورشید و فلک گرد هم آمدند؛ گویی در روز جمعه، تمام آفرینش تکمیل شده است و جمعه شد روز اجتماع و چه روز مبارکی! جمعه با این هدایای الهی مبارک شد بر ما و چه مبارک‌تر خواهد شد با رسیدن آخرین بهارش! رسیدن آخرین بهارش در انتهای زمستان! در میانه راه می‌نشینم و چشم بر جاده‌ی انتظار می‌دوزم، انتظار و طلب تکرار قرآن، انتظار و طلب آن یار پنهان، انتظار و دیدار دریایی از نور! انتظار و آماده‌باش! مولا جان، ثانیه‌ها بی‌رحمند! به وقت تنهایی جان می‌گیرند تا بگذرند! به وقت انتظار می‌کشند آدم را! چه تعداد منتظرانی که رفتند و تو نیامدی! بیا و پایان ببخش سرزنش ملامتگران را در دنیای صدرنگ، با تو دنیا یک رنگ می‌شود. چه لحظه شیرینی خواهد بود لحظه دیدار حضرت منتظَر! تو خوانده‌ای ما را از آیینه‌ی عشق می آیی تو یک روز از  آدینه‌ی عشق ای کاش من آن روز باشم در سپاهت روشن‌ شود چشم همه از روی ماهت... 🌟اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌟 @AFKAREHOWZAVI
. خود را میان دشت پراکندی ای بهار ♡السلام علیک یا ربیع الانام♡ ✍عاطفه جوشقانیان، عضو تحریریه مجتهده امین ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی در جان ما محبت خود را گذاشتی باران حضور گرم تو را مژده می دهد ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟ با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار نم‌نم قدم به خلوت دریا گذاشتی خود را میان دشت پراکندی ای بهار در هر کجای راه، گلی جا گذاشتی حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم! ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی ای آفتابِ رد شده از شیشه باغ ها! بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی گل‌های فرش، گرم پذیرایی ات شدند ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی... @AFKAREHOWZAVI
. خرافات در بهار ✍م *صالحی با تمام شدن سال، مردم مشغول دور ریختن وسایل کهنه، لباس‌های قدیمی و اسباب و وسایل کم استفاده هستند، حتی از این‌ها برتر، بعضی‌ها مشغول تکاندن دل از کینه، نفرت، بغض و دشمنی هستند؛ ولی از همهٔ این‌ها مهم‌تر، دورریختن خرافات و بدعت‌هاست. دریک فراز ازصلوات شعبانیه می‌خوانیم: «المتقدّمُ لهُم مارق و المتأخّرُ عَنهم زاهق واللّازمُ لَهم لاحق..» هر کس بر آن ها(حضرت محمد وآله صلوات الله علیهم) تقدم جوید، از دین خارج شود و هر کس از آنها عقب مانده، نابود شود و هر کس همراه آنها باشد، به آن‌ها ملحق خواهد شد. در آیهٔ اول سورهٔ حجرات نیز می‌خوانیم: ای کسانی که ایمان آورده‌اید چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمارید و پیشی نگیرید! یک نمونه از تقدم بر حکم خدا و حضرت رسول صلی الله علیه و آله، نوآوری، بدعت و خرافات در دین است. از جمله خرافات پیرامون سال نو، چهارشنبه سوری و پریدن از روی آتش، نحس دانستن روز سیزده فروردین و رفتن به سبزه‌زار برای فرار از نحسی و گره زدن سبزه‌ها، یا سرنوشت یک‌سال را مرتبط دانستن با سال اسب و گاو و... حتی ملزم دانستن خود به چیدن سفرهٔ هفت سین و امثال آن‌ها، هر چند ضرری ندارد اما مبنای عقلی و شرعی ندارد! البته این نکته به معنی نادیده انگاشتن جنبه‌های مثبت نوروز نیست، اتفاقاتی نظیر درک طراوت و زیبایی بهار، نظافت، کمک به مستمندان، خانه تکانی روح، صله رحم و دعای مخصوص هنگام تحویل سال : یا مُقَلّبَ القُلوب والابصار، یا مُدَبّر اللیل والنَّهار، یا مُحَوّلَ الحَول وَالاَحوال، حَوّل حالَنا الی اَحسَن الحال... امید است درسال جدید، دل و ذهن‌مان را از مسائل غیرضروری بتکانیم و جای آن را با نیکی‌‌ها و خاطرات خوب پر کنیم و حال دل‌مان بهتر از سال قبل شود‌. @AFKAREHOWZAVI