.
غوغای پیامبر
✍️کبرا خالقی
۱. امام خامنهای در دیدار اعضای همایش بینالمللی حضرت حمزه سیّدالشّهدا (علیه السّلام) فرمودند: «پیغمبر غوغا درست کرد همهی مدینه را برای جناب حمزه. معنای این چیست؟ این [یعنی] پیغمبر میخواهد حمزه را برجسته کند. او سیّدالشّهدا است، و کسی است که همه باید بر او گریه کنند. این الگوسازی است و برای آن روز هم فقط نیست؛ برای همیشهی تاریخ است و برای همهی مسلمین است» ( ۵ بهمن ۱۴۰۰). به راستی چرا او باید الگو باشد؟ زمانی که ابوطالب به واسطه مشکلات زیادی که داشت و پیامبر، حضرت علی ( علیهالسلام) را قبول کرد؛ همان هنگام حضرت حمزه (علیهالسلام) هم جناب جعفر را از کودکی به خانهی خود آورد و تحت سرپرستی خود قرار داد. او هنوز اسلام نیاورده بود که از اول و به طور جدی از پیامبر دفاع میکرد. پس از اینکه اسلام هم آورد؛ حتی به حبشه هم مهاجرت نکرد و در کنار پسر عمّ خود ماند. با شجاعت تمام در شعب ابی طالب و در شرایطی که پیامبر و مسلمانان در شدٌت و محنت و اذّیت و آزار بودند، بعد از آنکه یک کتک مفصّلی به ابوجهل میزند؛ در مسجدالحرام، در کنار کعبه فریاد برآورد که من مسلمان شدم و همه بدانید که من به دین محمد( صلیالله علیه و آله و سلم) ایمان آوردم. با این حال حضرت حمزه علیه السلام از اصحاب غریب پیامبر است.
۲. حضرت حمزه علیهالسلام آنچنان برای تشکیل حکومت نبوی از جان مایه گذاشت و شمشیر زد که زمانی که امیرالمومنین (علیهالسلام) میخواست بر ضدّ غاصبان خلافت احتجاج کند و یا معصومین (علیهمالسلام) مکر بنیامیه را باطل کنند، با افتخار میگفتند: «حمزهی سیدالشهداء از ما بود» یا از امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است که: خدای سبحان از بین شهداء، حمزه را سید و آقای شهیدان قرار داد ... رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از بین شهدایی که با حمزه شهید شده بودند، تنها برای حمزه هفتاد تکبیر در نماز گفت.» ( از شیخ طوسی در کتاب امالی). و یا آنجا که امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: ««هیچ حمیّت و تعصبی نیست که صاحبش را وارد بهشت کرده باشد مگر تعصّب حمزه به نبیّاکرم صلیالله علیه و آله و سلّم.» ( میزانالجکمه جلد۷). و یا آن زمان که از قول حضرت باقر (علیهالسلام) نقل میشود: «بر ستون عرش نوشته شده: حمزه؛ شیرخدا و شیر رسول خدا و سرور شهداء»، و یا هنگامی که پیامبر میگفت: «حمزه را از همهی عموهایم بیشتر دوست دارم و [یکی از] محبوبترین اسمها برای من حمزه است.».
۳. امام خامنهای میفرماید: « از عناصر مهمّ تشکیلدهندهی شخصیّت او، یکی «عزم راسخ» است و یکی «قدرت شناخت» که اینها را ما بایستی هر چه میتوانیم ترویج کنیم. عزم راسخ؛ گاهی اوقات انسان از یک چیزی مطّلع است، یک چیزی را قبول هم دارد، اعتقاد هم دارد، منتها به خاطر ضعف نفْس بر طبق آن عمل نمیکند؛ ارادهی قوی و عزم راسخ اینجا یک عنصر تعیینکننده است که این آدم با عزم راسخ [عمل کند]... با این وضعیّت، این بزرگوار ناشناخته است، اسمش مطرح نیست، شرح حالش مطرح نیست، خصوصیّاتش مطرح نیست، ایشان واقعاً غریب است. [در دیدار اعضای همایش بین المللی حضرت حمزه سیدالشهدا (علیه السلام)] ( ۵ بهمن ۱۴۰۰). او توانست در موقع حساسِ جامعه، پیامبرش را همراهی کند و در تشکیل تمدن اسلامی که از اهداف مهم پیامبر بود مثمر ثمر واقع شود. انگار تاریخ دوباره تکرار میشود؛ آن زمان که امام خامنهای عزیز بر پیکر سردار رشیدش در نماز غوغا کرد و با اشک و حسرت برای از دست دادن چنین گوهر نابی سه بار تکرار کرد « اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا …» و او را الگو و دارای مکتب معرفی کرد تا همگان بدانند برای نظام اسلامی باید همانند سردارش، سر از پای نشناخته و همهی عمر برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی که زمینهساز ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجهالشریف است؛ در تلاش و مجاهدت باشیم.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
وضعیت هشدار
✍زهرا ابراهیمی
اگر هشدار دادن را سیاهنمایی ترجمه نمیکنید، به عنوان یک طلبهی کوچک متذکر میشوم که وضعیتِ انگیزه میانِ طلاب بهوضعیت هشدار نزدیک شده است.
طلاب، بیهیچ چشمداشتی قدم در مسیرِ سختِ تحصیلِ علومِ الهی میگذارند و سالها رنجِ تحصیل و تهذیب را متحمل میگردند و همزمان با تحصیل یا پس از اتمامِ دروس، با نیتِ الهی قدم در مسیرِ تبلیغ میگذارند. مسیری که نفسِ بودن در آن مساویست با تحملِ چالشها و سختیهای بسیار!
اگرچه مبلغان با خدایِ خویش معامله میکنند؛ اما در عینِ حال از کمترین مزایای تبلیغی بیبهرهاند. نه حقوقی مستمر در پایانِ هر ماه در انتظارشان است و نه تسهیلاتی چشمگیر.
آنچه طلبهها را به تحمل وامیدارد، عقیدهایست که در پسِ آن، رنجها بیمعنا میشوند و سختیها، سهل!
اما ترکشِ تیرهایِ بیعدالتی در جامعه، بیش از همه به بدنهی روحانیتِ مظلوم و نه مسئول اصابت میکند.
نفعش را دیگران میبرند و فحشش را ما طلبهها میخوریم.
دزدی و اختلاس را دیگرانی به نامِ اسلام رقم میزنند و بیاعتباریاش نصیبِ ما میگردد!
هرچه ما از زیبایی دین، رِشته میکنیم، مغرضان، یکشبه با تضییعِ حقوقِ ملت، پنبه میکنند!
هرچه ما شبهه پاسخ میدهیم، صبحِ فردا دوباره با شبهاتی حاصل از رفتارِ متدینین مواجه میگردیم!
جنابِ حوزه!
تو را به مقدساتت قسم، در برابر آنچه بیعدالتی نام گرفته، قَد علم نما و با واکنشی مطلوب در جریاناتی که با حقوقِ حقیقی مردم در ارتباط است، همراهِ همیشگی مردم بودن و دلسوزِ این نظام بودنت را به اثبات برسان.
به صراحت تأکید میکنم که انگیزه میانِ طلاب کمرنگ شده است و وای بر حوزهای که طلبهاش بیانگیزه گردد!
#تبلیغ
#جهاد_روایت
#رسالت_طلبگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔹خورههای تمدنی
✍نسا خلیلی
▫️در زمان رسیدن به قله، غفلت از فرسایندههای تمدنی، خطایی حائز اهمیت است. اگر به نرمافزارهایی مانند اینستاگرام دقت کنیم، میبینیم که آنها بر پایهٔ ترویج هویت غربی ساخته شدهاند که در آن ارزشمندی انسان در نسبت او با سرمایه معنا میشود. انسانی ارزشمندتر و پرمخاطبتر است که خوشگذارانیهای مادی لوکستری از خود به نمایش گذارد؛ هرچند که این تصویر با شادمانی او، در نسبت مستقیم نباشد.
▫️برای نجات از هضمِ هویتی در نظم قدیم جهان باید همزمان با تولید فنآوریهای متناسب با ماهیتهای فرهنگی، تمدنی و اسلامی مانند راهیان نور، به فکر رهایی نسل فعلی و آیندگان از آن خورههای تمدنی نیز بود. درحالی که، رویکرد وجودی اینستاگرام، حداقل ترویج فرهنگ تبرج و ارزشمند شناختن هر نوع سرمایهداری که در تضاد با هویت اسلامی است.
▫️در این نقطه و برای رسیدن به نوجهان، تغییر در پوستههای مجازی یا مشابهسازی از این بسترها کارساز نیست؛ چراکه، ماهیت بستر این نوع فناوری نیز خطرات مهلکی بر آینده هویتی یک ملت خواهد داشت.
#جهاد_روایت
#رسالت_طلبگی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
روزهای خوب بدون اسرائیل
✍فاطمه میریطایفهفرد
نزدیک مرز وقتی که پرچم ایران را پشت سر میگذارم و هنوز در منطقه صفر مرزی، در گیر و دار اینکه اینجا هنوز ایران هست یا نه، برمیگردم و "فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین" میخوانم، توی دلم رخت میشورند، میگویم تا برگردم، این کشور در امن و امان باشد. این حال از اربعین دو سال پیش به جانم افتاده، وقتی که هنوز از اربعین به ایران نرسیده بودیم و خواستیم سر راه به پدر و پسر امام رضا(علیهالسلام) عرض ارادت کنیم. همان وقتی که کلیپهای قرآن سوزی از فتنه مهسا به دستمان میرسید، دلم میخواست فقط برگردم، از دور گنبد امامین کاظمین را که دیدم دلم قرص شد.
هر بار از خدا میخواهم که تا وقتی برگشتم هیچ تار مویی از سر وطن کم نشود. انگار دارم مادرم را به یکی بزرگتر از همه چیز میسپارم.
خبر حمله موشکی اسرائیل به کنسولگری خیلی دردناک بود.
دلم برای غربت مو سپیدکردههایی سوخت که هیچجا نه ردی و نه نشانی داشتهاند و حالا این خون گرمشان دلیلی شد که فقط به نام آنها را بشناسیم که اگر بشناسیم. همانهایی که وعده مال و منال و شهرت برایشان خندهدار بود. آنها خدا را از پس مرزهای مبارزه با اسرائیل یافتهبودند و خدا پیشانیشان را به مهر شهادت روشن کرد.
اینبار این خبر در راه رفتن به حرم امام حسین(علیهالسلام) به من رسید. یاد دعای ناقصم افتادم که توی ذهنم فقط محدودهی مرزی ایران را تصور کردهبودم و بدتر، دعایم بوی ناسیونالیستی گرفتهبود.
از خودم دلگیربودم که درست دعا نکردم یادم نبود که مرزهای ایران امروزم، فراتر از همین یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربع است. مرز ایران من گره خورده به نقشه مقاومت، به نقشه مجاهدان راه خدا.
◽◽◽◽◽
مرز ایران امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم به محدوده جغرافیاییمان محدود نمیشود و چه عافیت طلبیم و چه پی عاقبت باشیم در این کارزاریم.
این واقعه یک اعلام جنگ بود و یک هشدار و دارای یک پیام مهم.
پیام مهم صهیونیستها این بود که ما با شما طرف هستیم، چه یمن، کشتیها را پنچر کند و چه حشدالشعبی واکنش نشان دهد و چه نجبا، بنگورین را هدف بگیرد و چه حزب الله لبنان، رو بازی کند، ما با ایران طرفیم.
دلم نمیخواست دشمن بیشتر تجری کند. من مرد جنگ نبودم، این دقیق چه باید بکنیم را نمیدانستم.
متن نوشتم و پاک کردم، نوشتم و پاک کردم. میترسیدم که حرفهایم نپخته باشد و به جان وطن صدمه بزند. متن نوشته شده در گوشه خانه امام زمان در سامرا را بایکوت کردم و شکوه کردم به امام حی و زنده که حالا در خانهاش بودم:
"اَللّهم اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ
وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ
الزَّمانِ عَلَیْنا فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ"
همان دعای قشنگی که این چند روز از حرم حضرت عباس علیهالسلام میشنیدم.
...اما انگار صدای گلهام رسیدهبود به آن که باید میرسید. حمله موشکی، نه! دفاع موشکی ایران، دلهای اهل صفا را روشن کرد و امید آزادیخواهان جهان برای از بین رفتن این غده سرطانی بیشتر کرد، نور امید به قلب ستمدیدگان جهان تابید و مردم ایرانم، امیدوارتر از همیشه، به ریش دنیای استبداد خندیدند. روزهای خوب بدون اسرائیل منتظر ماست.
به امید دیدار آن روزها
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«چفیههای فلسطینی»
✍سیده ناهید موسوی
تیتر اول رسانهها و فضای مجازی، در هفت روز متوالی از تحصن دانشجویان در ایالتهای مختلفِ آمریکا حاکی است. دنیای غرب شاهد تغییر و دگرگونی است دانشجویان، اساتید دانشگاه، فارغ از ملیت و مذهب همگی از غزه سخن میگویند. مسئله یهودیت نیست بلکه دشمن صهیونیسم و رژیم غاصب است که باید از صحنه روزگار محو شود. استرالیا، فرانسه و... از دیگر کشورهای اروپایی که یکی پس از دیگر درحال پیوستن به مطالبه خواهی و تجمع برای حمایت از غزه هستند.
آیا اکنون باید شاهد نقطه تحولات جدید در سرنوشت غزه را از دانشگاههای اروپا باشیم؟! دانشجویان با چفیههای فلسطینی سرکوب و دستگیر میشوند اما بازهم خواهان توقف نسل کشی در غزه مظلوم هستند. غزه دیگر محدود به فلسطین و اسلام نیست، غزه جهانی شده است و به مسئله اول در دنیا تبدیل شد، با اینحال اروپاییها مسلمان میشوند و نماز جماعت در قلب بلاد کُفر برپا میشود. و این یعنی قطعا دنیا درحال تجربه تمدن نوین اسلامی است.
دویست روز از درد و رنج، سرما و گرما، آوارگی و کشف گورهای جمعی میگذرد، شهدای غزه از ۳۴هزار تنهم گذشته است و این همه تازه گوشهای از فجایع به بار آمده توسط رژیم صهیونسیتی است. شاید گذر زمان نقاط مختلف از جنایات این چندماهه،در غزه را نمایانتر کند. انسانهایی که خود را به خواب زدهاند هرگز بیدار و هوشیار نمیشوند دقیقاً همانند کشورهای همسایه اما برعکس انسانهایی که به صرف انسان بودند برای انسانیت در کشورهای دور درحال سَر دادن شعار برای پایان جنگ در غزه هستند.
چفیه، پرچم فلسطین، پرچم ایران و حزب الله تبدیل به نماد شدهاند. نماد آزادی و عدالت، آزادی که در اروپا معنای خود را از دست داده است و حالا سرکوب همراه ضرب و شتم پلیس در غرب و سیاستهای کلی آنها در بحث «آزادی بیان» زیر سوال رفته است. خونهای ریخته شده در غزه حرارت عدالت خواهی و خونخواهی را در جهان به راه انداخته است. وعده خداوند حق است و وعده صادق مقدمه پیروزی قدس خواهد بود.
نصرٌ من الله و فتح قریب
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
فریاد مظلومیت کودکان غزه از حنجرهی دانشجویان آمریکا
✍زينب نجیب
وجدانهای بیدار در هر سرزمینی که باشند، آزادانه میاندیشند و آزادانه سخن میگویند، حتی اگر حاکمیت آن سرزمین سرکوبشان کند.
آزادی، در روح آدمهاست، که میشکفد و بالنده میشود.
آنها هرگز منتظر نخواهند ماند تا آزادی را آماده و کادوپیچشده تقدیمشان کنند. بلکه برای یک لحظه آزادانه زیستن، بها میدهند.
اینان میدانند که افرادی میتوانند، زیر مجسمهی آزادی، با شعار آزادی، حکومت کنند، دم از لیبرال دموکراسی بزنند، سر کلاس مدرسه و دانشگاه، سرمش آزادی بدهند، در مکتبهای فلسفی و فکری خویش، نظرات پیچیدهی انواع آزادی را در چند ترم، آموزش دهند، اما اگر در بطن زندگی واقعی، دور از تمام شعارها و نظریات، تعدادی از اهالی علم و اندیشه، مسالمتآمیز روی چمنهای فضای اطراف دانشگاه بنشینند و نائب صدای کودکی مظلوم باشند، سرکوب خواهند شد.
آری، این سطح از بلوغ در بشریت فقط میتواند نتیجهی آه همان مظلومی باشد که در تنگنای روزگار، در محاصرهی گرگهای وحشی، تنها و بیپناه، زیر آوار، از حلق تشنه و گرسنهای به سوی آسمان بلند میشود.
آهِ همان پدری که قبل از به خاکسپردن کودکش به او میگوید؛ فرزندم! سلام ما را به پیامبر برسان و بگو که ما بهای حفظ اسلام را با جانمان دادیم.
این روزها، صدای ضجههای مادر فلسطینی از حنجرهی دانشجویان و اساتید دانشگاه کلمبیا، ییل، نیویورک، امرسون، اموری، هاروارد، براون، میشیگان، مینه سوتا، تگزاس، برکلی، کالیفرنیای جنوبی، پلی تکنیک هومبولت و مدارس سیاتل بهگوش میرسد.
و این همان نظم جدید است...
@AFKAREHOWZAVI
آوایِ خوشِ تَرَک
✍ نسا خلیلی
▫️صدایی که هماکنون میشنوید، صدای موشکباران غزه نیست؛ اینبار، صدای ترکبرداشتن روایت آهنین صهیون از مظلومنمایی خویش است که در قلب جامعهٔ نخبگانی و آیندهسازان آمریکایی به گوش میرسد. این، یکی از زخمهای کاری طوفان الاقصی بر اسرائیل است که به وضوح نشان دهندۀ ترک برداشتن سد مظلومنمایی اسرائیل در خاک آمریکا است.
▫️زمان زیادی از این جمله طلایی حکیم فرزانه انقلاب اسلامی نگذشته است که فرمودند: «جنگ، جنگ ارادههاست.» اکنون، ارادهٔ الهی مردم غزه، نه تنها اشغالگران قدس را به ثانیهشماری بیبازگشت رسانده و حفاظ امنیتی آن را درهم کوبیده؛ بلکه موفقیت نورپاشی به قلب نسل جدید آمریکا را به نام خود ثبت کرده است و پا را فراتر از روایتسازی جهانی مظلومبودن صهیون در جنگ جهانی و ایران کهن گذاشته است.
▫️مردم غزه با ایستادگی، هوشمندی و روایتگری درست توانستند معدود تکیهگاههای شعاری تفکر آمریکایی مانند آزادی بیان و حقوق شهروندی را در داخل خاک آمریکا به چالش بکشند. با اقناع دل دانشجویان، جان آنها را در مسیری برخلاف گذشته، نه فقط برای نه گفتن به جنگ بلکه در دادخواهی از مظلوم فارغ از سلطه رسانههای مطرح جهان حرکت دهند.
▫️ثانیهها بیقرارتر از دقیقهها نشان میدهند که طوفان الاقصی، طوفان مقاومانی است که علاوه بر بازکردن مسیر بیبازگشت برای رژیم صهیونیستی، حامی دیرینهٔ او را هم به سیاهچاله افولِ سریعتر پرتاب میکند و بیپرده ذات خشونتگرا و بیمایهٔ هر دو را برای جهانیان به تصویر میکشد.
@AFKAREHOWZAVI
«آزاد بیانی»
✍ سیده الهام موسوی
اینجا آمریکاست مهد تمدن، پیشرفت، آزادی و مدافع حقوق زنان!!قبل از اینکه بنویسم، بهتر است از ایران سرزمین مادری من و تو بنویسم.
پری سال، بعد بازگشت از سفر پر خیر و برکت اربعین، در مرز چذابه، همینکه نگاهم به پرچم ایران افتاد حس غرور به من دست داد. زیر لب الحمدالله گفتم فرزند این آب خاکم.
کم کم وارد پاییز سال۱۴۰۱ شدیم. اغتشاشات #زن_زندگی_آزادی خبر دست اول روزنامههای کشور بیگانه شده بود.
به اسم آزادی روسری و شال خود را در باد میگرفتند، فریاد زن زندگی آزادی سر میدادند.
چه فیلم ها که تقطیع نشد به خورد مردم ناآگاه دادند. البته این را بگویم مردم آگاه کشور، از مخاطبین شبکه های اینترنشنال و صد شبکه به اسم صدای ایران دیگر بیشتر بودند.
نیروی انتظامی به تنهایی وارد عمل شد، سنگ خورد، چوب خورد و غریبانه شهید شد، که بفهمانند آنکه تو را به خیابان کشیده! خیانت دشمن است، که میخواهد عروسک خیمه شب باز او باشید. نه جان، آسایش و نه امنیت تو برایش مهم است.
اما آنکه چشم و گوش خویش را بسته و خود را مظلوم معرکه میبیند او را تکلم به حق، محال است.
کاش هموطن عزیزی که در سال ۱۴۰۱،مدعی آزاد بیانی بود، ببیند آمریکا مدافع زن زندگی آزادی ایران!!
چگونه دختر، زن، مادر و پرفسور، مملکت خود را به زمین کوبید و ذره ای توجهی به پست مقامش نکرد.
آن هم نه ضد دولت بود نه مدافع حجاب فقط میخواست صدای مظلومیت مردی باشد.
آمریکا آزاد بیانی ندارد، فقط برای آزادی زنان ایران دم از آزادی میزند.
آنکه از بی حجابی و آشوب خیابان کشور برایشان فیلم و عکس میفرستاد، ببیند چگونه فلیمبردار گزارش خبری را با دوربینش به صورت به زمین انداخت.
کاش ببیند که تمام کسانی که برای حمایت از مردم غزه به خیابان آمده بودند، با حکم این تظاهرات را برگزار کردنده بودند.
نه شیشه مغازه شکستند!
نه وحشت به دل مردمشان انداختند!
نه ماشین پلیس غرق خون کرده بودند!
نه سربازی با مشت لگد کشته بودند!
نه به پدر روحانی بی حرمتی کرده بودند!
نه باعث کوری دختر بچه ای شدند!
نه باعث سقط بچه ای شدند!
نه باعث یتیمی دختر، پسری شدند!
اگر بخواهم بنویسم زیاد، کم نیست!
اما کاش از خواب غفلت بیدار شوند هرجا خانهی خود آدم نمیشود و تمام خانه ها مشکلاتی دارند، دلیل بر این نمیشود حرمت ها را بشکند و نان نمک را نادیده بگیرد!
بخاطر #زن_زندگی_آزادی چه خونهایی به ناحق ریخت شد و چه بی حرمتی هایی به چادر مادر شد.
خدا جای حق نشسته است. بقول رهبر سید علی (روحیالفدا) ما داریم میرسیم و باور کنید که میرسیم.
هرچی جلوی پای رسیدن به قله سنگ انداختند در آخر خود گرفتار آن سنگ شدند.
آمریکا آزاد بیانی ندارد، فقط برای آزادی زنان ایران دم از آزادی میزند.
#آزادی_بیان
#آزاد_بیانی
#آمریکا
@AFKAREHOWZAVI
.
سیندرلا
✍طیبه فرید
همه آن ها که توی خانه شان دختر دم بخت داشتند،رفته بودند میهمانی .قرار بود پسر پادشاه برازنده ترین دختر شهر را انتخاب کند و دستش را بگیرد و باهم بروند زیر سقف بلند قصر زندگی کنند.
کالسکه دم در منتظرشان بود.نا خواهری های چُلُفته و بی بخار سیندرلا درست چند لحظه قبل از این که پایشان را از خانه بگذارند بیرون،لباسی که موش ها برای او دوخته بودند را پاره کردند!آن ها از پسر پادشاه هم اُسکُل تر بودند!چند خط پایین تر می نویسم چرا.
وقتی کالسکه نامادری سیندرلا داشت از دید او محو می شد دیگر برای رفتن به جشن هیچ امیدی نداشت.آقای شارل نویسنده سیندرلا ، به اینجای داستان که رسید نگاهی به دور و برش انداخت.راهی باقی نمانده بود.متنِ داستان کششِ یک نجات حقیقی را نداشت.فقط یک اتفاق غیر قابل پیش بینی و یک دست غیبی می توانست سر آن بزنگاه دست سیندرلا را بگیرد.شارل دستش را برد بیرون پیرنگ تا هر طور شده پای فرشته مهربان را به داستان باز کند.کفش های کوچک شیشه ای نقطه آغاز سیر صعودی قهرمان قصه اش بود.عاقبت هم به مراد دلش رسید!عین پسر پادشاه توی داستان نارنج و ترنج خودمان!
چند وقتیست دارم اثری را می خوانم که بی شک جزو شاهکارهای ادبی از ابتدای تاریخ انسان تا امروزست،شما هم دارید می خوانید.داستانی که شروعش با حادثه است ،وسطش با حادثه است و با تعلیق های جورواجور و متنوعی به پایان خوشش نزدیک می شود.داستانی که برخلاف سیندرلا،نه کفش های کوچک شیشه ای در آن قهرمان را به اوج می رساند و نه یک عامل زورکی نچسب مثل فرشته مهربان.
شاهکار ادبی پیش روی ما سیندرلا دارد .سیندرلایی که پایش را با کفش های کوچک شیشه ای اش جا می گذارد.انگار که از اول نبوده.
شاید اگر آقای شارل قهرمان های این اثر شاهکار را دیده بود قصه سیندرلا پیش چشمش رنگ می باخت. قهرمانهایی که فریاد چشمهایشان خواب زمستانی نواده های سیندرلا را از سرشان پرانده.آدم هایی که یک عمر ترکیب حوادث عالم را از دریچه چشم نامادری و ناخواهری های او می دیدند.زندگی های کوچک ،آرزوهای کوچک،دنیای بی آرمان دونِ دنی...
قهرمان های این کتاب صدها هزار بار محبوب تر از پسر پادشاه شهرند.ملاک آدم شایسته بودن، توی این اثرِ شاهکار ایمان است.قهرمان های این کتاب ابوعبیده هاهستند،یحیی سنوارها ،محمد ضیف ها....مشت های نمونه ی خروار.
آدم ها بجای دریدن هم برای رسیدن به آرزوهای کوچک ،پاهایشان را می دهند ،دست هایشان را ،جانهایشان را ،برای رسیدن به آرمان های بزرگ...
مردم جهان قهرمان های صادق و واقعی را دوست دارند.انگار عصر کفش های کوچک شیشه ای تمام شده.
ما بعد التحریر:
این روزها ملاک سنجش آدمیت فلسطین است.اصلا خدا این ها را انتخاب کرده که نه فقط شرق عالم که غرب عالم را هم بیدار کند.شاید دور نباشد روزی که مسیحیان و یهودیان آزادیخواه ومومن عالم را پشت خاکریز های مقاومت ببینیم که در دفاع از آرمان اسلام علیه دشمن غاصب می جنگند.ان شاالله.
#طوفان_الاقصی
#وعده_صادق
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
عمل صالح
✍خالقی
بنا به فرمودهی امام خامنهای، برای تحقق هر خواستهای، با توجهِ افکار عمومی، عرف شدن و فهمیده شدن آن توسط مردم، که همان «گفتمانسازی» و یا «فرهنگسازی» است؛ آسان خواهد شد. یکی از موارد، برای رسیدن به خواستهها و پیشرفت کشور این است که، مسئلهی «کار» در نزد جامعه به شکل «ارزش» دیده شود. اگر فقط به عنوان ابزاری برای تولید باشد، به طور طبیعی دیگر ارزش و احترام ذاتی نخواهد داشت، چون کارگر میشود ملعبهی دست سرمایهدار و بس. طبق فرموده معصومین (علیهمالسلام) اسلام برای کار «ارزش» ذاتی قائل است و آن را عبادت و عمل صالح به شمار میآورد. با این نگاه، در نظام اسلامی، میبایست همه شتابان برای به انجام رساندن آن کار با هم مسابقه بگذارند. و این مسابقه در صورتی خواهد بود که فضای جامعه در جهت افزایش ایمان مردم حرکت کند. چون عمل صالح و ایمان هر دو بر هم اثر گذاشته، در صورت تقویت یکی دیگری نیز تقویت خواهد شد؛ در این صورت، تحقق خواستهها و پیشرفت حاصل میشود
در زمانهای که در نبرد اقتصادی با استکبار جهانی هستیم، هر کاری که منتج به قوی شدن ایران باشد؛ عمل صالح است. بنابراین کارگر و کارآفرین ما که سربازان جبهه حق هستند و مجاهدت میکنند برای رسیدن به ایران قدرتمند، دارای ارزش ذاتی هستند. با این نگاه، میتوان در جهش تولید گام برداشت و سطح عمل صالح را بالا برد. دولت در ازای مجاهدت کارگران و کارآفرینان وظیفه دارد؛ حال جامعه کارگری را خوب کند، چون تاثیر بزرگی در بهبود حال کل جامعه دارد. یادی کنیم از امام راحل _که بزرگترین عمل صالح از صدر اسلام تا به امروز را انجام داد و آن برپایی نظام اسلامی است_ فرمودند: « حفظ جمهورى اسلامى از حفظ یک نفر- و لو امام عصر باشد- اهمیتش بیشتر است؛ براى اینکه امام عصر هم خودش را فدا مىکند براى اسلام... و حفظ اسلام بر همه کس واجب عینى است.» (صحیفه امام خمینی، ج۱۵، ص۳۶۵) . با این نگاه، هر چه مجاهدت در برابر رفع چالشهای دشمن یا نگاه لیبرالی و سکولار مدیران کشور، محکمتر و شدیدتر باشد اجر آن عظیمتر. حفظ جمهوری اسلامی نیز با عمل صالحِ مجاهدانه و مخلصانه است؛ که مُیّسر میشود.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
🔖خیزشِ بیداری
✍آمنه عسکری منفرد
آن روز که خمینی عظیم، «فلسطین را پاره تن اسلام» و «روز قدس» را روز همهی اسلام و مبارزه با استکبار معرفیکرد، آن زمان که رهبر انقلاب سخن از «خیزش بیداریِ اسلامی» و «فرهنگِ جهانیِ مقاومت» میزد، به یقین خبر از روزهای بیداری حاصل از مقاومت داشتند.
در اولین روزهای پس از عملیات کوبندهی طوفان الاقصی که رهبر انقلاب هشدار دادند رژیم صهیونیستی دچار شکست غیرقابل ترمیم گشته است، قطعا این موجِ عظیم بیداری و شکوفایی حقانیت و ظلم ستیزی در عالم قابل پیشبینی بود.
اینک پس از گذشت هفت ماه جرم و جنایت، ظلم و خونریزی بیحد و نسلکشی در غزه توسط رژیم غاصب صهیونیستی، خروش عظیم دانشجویان و اساتید آزادهی دانشگاههای امریکا و کلمبیا علیه رژیم تروریستی اسرائیل و حمایتهای بیحد و مرز امریکا از نسلکشی در غزه، فریاد بلندی است که عالم را به خیرت واداشته.
آری! این بیداری، حاصلِ ندایِ« یا ربّ یا ربّ» کودکانِ رنجدیده، صبور، مقاوم و غیور فلسطینی است که هفتماه است در میان سیل آتش و خون به بزرگترین پناه عالم تکیه کردند؛
این خیزش، حاصلِ مقاومت و دلاوری مردانِ سلحشور جبههی مقاومت است که خبرِ شهادتِ دستهجمعی نزدیکترین اعضای خانوادهشان، نه تنها آنان را از پای ننشاند، بلکه جان و روحشان را چون فولاد آبدیده کرد تا با ارادهای قویتر درجبهههای مقاومت بایستند.
این فریادِ مقاومت که امروز از حلقومِ آزادگان بیدار دنیا بلند شده، صدای حلقومهای نوزدانی است که در هفتماه اخیر، به خاطر قطع برق و نبودِ امکانات پزشکی در بیمارستای غزه، مظلومانه در گلو خفه شد، صدای فریاد رسای نوزدانی که در رحم مادران مظلوم آسمانی شدند، صدای بغض مادران غیوری که با دستان خویش فرزندانشان را کفنپوش کردند...
این صدایِ حقانیت مظلومانِ عالم است که در گوشِ زمان پیچیده تا بساطِ ظلم و تعدی و طومارِ استکبار و استبداد را برای همیشه در هم بپیچد.
آری! این خیزش و این فریادِ جهانی در حمایت از غزه، حاصلِ جوشش و جاری شدنِ خونِ گرمِ آگاهیبخشِ مقاومت و حقیقت در کالبدِ سرد و بیروح دنیایی است که قرنها در تسخیر فریب، غفلت و ناآگاهی استعمار و استبداد بوده و اینک با سرعتی غیرقابل باور به سمتِ آگاهی، بیداری و حقیقت درحرکت است.
آری! این همان نظم جدید در عالَم است که توسط ولیّ خدا وعده داده شده بود.
#نظم_جدید
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
دریای اردیبهشتی
✍فاطمه میریطایفهفرد
آمده بودند بمانند. پرتغالیها را میگویم. این از قلعههایشان پیدا بود، از استحکام و زیبایی چیزی کم نگذاشته بودند، برای خود زمین بازی، کلیسا و... ساخته بودند.
نه یکی، نه دوتا، بلکه در بهترین و استراتژیکترین مناطق خلیج فارس، فرقی نمیکرد خاکش سرخ باشد مانند جزیره هرمز یا مستحکم باشد مثل جزیزه قشم. توپهای جنگیشان را با کبر و غرور، در اطراف قلعهها مستقر کرده بودند و در خیال خام سلطه بر این دریای باشکوه غرقه بودند.
اما امامقلی رویای سروری بر خلیج فارس را برایشان به کابوسی هولناک تبدیل کرد... و دست آخر هم آنان را برای همیشه از خلیج همیشهفارس بیرون کرد...
شاخابپارس باشی یا خلیج فارس یا بحر ایران، فرقی ندارد، زیرا همیشه هویتت را با نامت حفظ کردهای.
همیشه، تاریخ اسنادی به یادگار میگذارد که به مزاج تحریفکنندگان خوشایند نیست، مثل قدیمیترین نقشههای جهان که نام زیبای تو را فریاد میکنند. مثل قدیمیترین کتب که در تاریخ مکتوب، استواری تو را نمایش میدهند. ایران پر است از مردانی چونان رئیسعلی که حتی تاب دیدن پرچم بیگانه را بر روی باروهای تو نداشتند. فرق نمیکرد که بیگانه از جنس دولت غیرفخیمه باشد یا دیگر همدستانش. خون ریختهشده یاران رئیسعلی بر کرانه خلیج همیشهفارس، نشانه مظلومیت، اما اقتدار نام ایران دارد.
کم نیستند همانند نادر مهدویها که خواب از چشم متجاوز بگیرند.
«کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل «نادر مهدوی» یا «بیژن گرد» بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان در خلیج فارس حمله برد؟ میپرسد این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیای دنیاداران نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق».(سید مرتضی آوینی)
خلیج فارس یعنی تمام زیبایی جزیره هفترنگ هرمز، یعنی بزرگی و صلابت قشم، یعنی همه صفای مردم لارک، یعنی نجابت زنانی با پوشش جنوب، یعنی همه خندههای کودکانه بچهها در کوچهپسکوچههای بندرعباس. یعنی دستان پینهبسته مردان غیور این سرزمین بعد از چیدن خرمای نخلستان، یعنی زبان فارسی با لهجه جنوبی، یعنی بوم سبز، بوموسی، یعنی بزرگی و کوچکی تنبهایت، یعنی زردکوه و آریانا، یعنی دفاع و صیانت از جایی به نام پارس.
چقدر در اوج مظلومیت، زیبایی! دریای اردیبهشتی!
#خلیج_فارس
#شاخاب_پارس
#ده_اردیبهشت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
⛺️برپایی چادر به ظلم، بستن چادر به زور...
✍زينب نجیب
مدتی پیش، اسرائیل پیشنهاد ایجاد شهرهای بزرگ چادری در رفح را به عنوان بخشی از طرح تخلیه غیرنظامیان فلسطینی، داده بود. طرحی که در آن هدفی جز قتل عام مردم بیگناه غزه نداشت.
چراکه چادرها، نه در سوز و سرمای زمستان، پناهگاه مناسبی برای کودکان فلسطینی بودند و نه در فصل گرما، خنکای وجود مردم داغدیده و آواره خواهد بود.
اما...اما..
امروز همین چادرها، نماد اعتراضات وسیع اهالی علم و دانش در سرزمینی شده است، که بزرگترین نقش را در حمایت از جنایتهای اسرائیل، بازی میکند.
دانشجویان و اساتیدی که با برپایی چادر در صحن دانشگاه، تحصن کرده و فریاد دفاع ازمظلومیت یک ملّت را بلند کردهاند.
آری، گاهی حتی چادرها روایت میکنند...
در نقطهای از زمین، مردمی به ظلم، آوارهی بیابان شده و چادر برپا میکنند و اسرائیل از برپایی آن، حمایت میکند...
و در نقطهای دیگر، چادرهایی به جرم دفاع از همان آوارگان، بسته میشود...
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
اسوه ی ایثار
✏️م *صالحی
✍معلمی شغل وحرفه نیست، بلکه ذوق و هنرو توانمندی است.
معلمی در قرآن به عنوان جلوه ای از قدرت لایزال الهی،نخست ویژه ی ذات اقدس الهی است وسپس شغل انبیاء...
هنر معلمی این نیست که فقط به تدریس بپردازد، بلکه او باید روحیات انسانی را در شاگرد پرورانده و روحیات غیر انسانی او را از بین ببرد.
. معلم، انسان مقدسی است که تأثیر کلام وی، بیشتر از تأثیر کلام پدر و مادر است.
معلم عزیزم! آن زمان که پای دَرسَت می نشستم و تو الفبای عشق را به من می آموختی، دلم از گوهر کلمات خالی بود و من با انبوهی از حرف ها به خانه بر می گشتم و شبانگاهان، با یاد تو به خواب می رفتم.
سال ها از آن لحظات شیرین می گذرد، ولی هنوز یاد و نامت دردلم زنده است و تو را می ستایم که همچون انبیاء، به تعلیم و تربیت عشق می ورزیدی. آن زمان برایم از دانایی می گفتی، محبت را می آموختی و زندگی را هجا می کردی، و من در سایه سار وجودت پیش می رفتم و امروز به احترام نامت قیام می کنم، در زلال کلماتت رها می شوم و حدیث زندگی را با تو مرور می کنم.
تو بودی که دست مرا گرفتی تا در پرتگاه ها و لغزش گاه های زندگی نیفتم.
#معلم
#مناسبتها
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
بالهایم را در شمع وجودش بسوزانم....
✍محمد جانی
«ن وَالْقَلَمِ وَمَایسْطُرُونَ؛ ن ،سوگندبه قلم وآنچه می نویسند.»(سوره قلم آیه 1)
آری، سوگند به قلم و آنچه که مینگارد تا برای همیشه ماندگار بماند و یاریگر انسانها در گذرگاه زمان باشد. به نام او که میآفریند؛ انسان را در جوهره ذات انسانیت با شخصیت ملکوتی و انسانی تا طریقه ره یافتن به بارگاه دوست را چند صباحی در این کره خاکی بازجوید تا شاید ره به سوی خیر و سعادت رهنمون نماید. میخواهم؛ از شخصیتی سخن گویم که قلم را یارای نوشتن نیست و زبان قاصر از بیان جملات است که اگر دریا مرکب شود و برگهای درختان قلم گردد، در مقابل آن به انتها خواهد رسید، اما به رسم ادب چند خطی مینگارم تا شاید جبران گردد.
شخصیتی که چهره ملکوتی به خود گرفته و یاریگرم در این دریای مواج زمانه و تلاطم، تشویشها و اضطراب است، شخصیتی که روح زندگی و طراوت را در کالبد بی جان و بی روحم زنده کرد و با دم مسیحاییاش بار دیگر ضربان قلبم را به تپش انداخت. بند، بند وجودشان لطافت بهار و لبخند ملیحشان محبت آفتاب را در ذهنم تداعی مینماید. امید را در برق نگاهشان مییابم و آنگاه که ماندهام در کوچه پس کوچههای تاریک زمانه، فانوس پندها و اندرزهایشان روشنایی بخش رهم میگردد. آنگاه که از ترس هجوم افکار در گوشه تنهایی زانو غم بغل گرفتهام، ندای ملکوتی شان روحم را به نوازش میآورد و مرا به سمت قویترین قدرت و پناهگاه(خداوند) رهنمون مینماید و سخنانشان چون مرواریدی گردن آویز وجودم میگردد و آنگاه مرا به طواف خانه عشق میکشاند تا پروانهوار بالهایم را در شمع وجودشان بسوزانم و آنگاه خاکسترم در یادها به خاطره بماند.
استاد ارجمندم پیشاپیش فرا رسیدن روز استاد را به شما تبریک عرض مینمایم.
#استاد_محبوب_من
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
معلم عزیزم!
✍م *صالحی
صدایت، قاصدکهایی هستند که خبر از آینده ای روشن، از روزهای نیامده برایمان میآورند.
همیشه خستگیهایت را پشت لبخندهای ما گم میکنی؛ لبخندهایی که بوی افتخار و غرور و سربلندی میدهند، لبخندهایی که بوی امید میدهند، لبخندهایی که بوی بالندگی میدهند.
همیشه دلگرممان کردی تا جادههای پرپیچ و خم زندگی را با امیدواری طی کنیم.
حالا که باغچه زیبایت به بار نشسته، بخند؛ بخند مثل همیشه، تا ما همه خستگی راه را فراموش کنیم.
بخند، زیبا بخند!
بهار جاودانه گلهایی که تو پرورش دادی مبارک باغبان؛ خسته نباشی...
پیشاپیش روز وهفته معلم بر اساتید محترم مبارک باد.
#معلم
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«معلمانه»
✍سیده ناهید موسوی
اردیبهشت ماه که به روز معلم میرسیم. ناخودآگاه یاد تک تک معلمهای دوران ابتدایی میافتم، از کلاس اول تا پنجم دقیقا با چهره و فامیلی در ذهنم نقش میبندند. دوره راهنمایی که سه کلاس بود و چند دبیری، یعنی برای هر درس یک معلم خاص داشتن را تجربه کردیم درواقع دوران گذر ما از ابتدایی و دنیای کودکانه به دوران نوجوانی و کشف استعدادها و مهارتها بود. اوایل حتی فکر کردن به حفظ اسامی ده معلم یا بیشتر برایمان سخت بود، اما همان چند وقت ابتدای سال تحصیلی تمام اسامی آنها را با تیپ و نوع شخصیت حفظ میکردیم. بعد از آن به دوران پُرحاشیه و خاص دبیرستان رسیدیم زمانیکه حس استقلال طلبی و بزرگ شدن کاذب در دورنمان به جوشش افتاده بود. حقیقتا ما تغییراتی کردیم اما نه در آن حدی که تصورش را در ذهن داشتیم. بگذریم ولی هر معلمی عطر و بُوی خاص خودش را داشت، هر معلمی تاثیر کلاماش با دیگری زمین تا آسمان فرق میکرد. برخی از باب دلگرمی و نصیحت وارد میشدند و تعدادی سَبکشان فقط تُندی و تَشر زدن بود. گاهی که جملههایی پَندآموز از آنان در ذهنم مرور میشود به خود میگویم فلان معلم حق داشت حرف درستی میزد بعد از آن همه سال تازه به عمق معنا و منظورشان رسیدم. چند سال پیش که فرصت کوتاه معلمی نصیبم شده بود. به این نکته پی بردم که معلمی را عشقِ پیوسته لازم است، باید از درون وجود به کلاس چهار دیواری که در آن زمان مخصوص متعلق به شماست انرژی و مهربانی تزریق کنید. در هرلحظه آماده برای پاسخگویی سوالات گوناگون باشید، لباس معلم، رفتار و کردار، لحن صحبت کردن حتی راه رفتن آن همگی میتواند آموزش و الگو باشد. در حرفه معلمی غم و اندوه را باید پشت دَر کلاس جا گذاشت و هر صبح شروعی نو را با دانش آموزان ساخت. اینگونه است که معلمی هُنر عاشقانه زیستن و آموختن میشود. من اما از هر معلمی در دوران تحصیل، یک چیز با ارزشی آموختم، یک پَند، یک لبخند زیبا، یک هنر و حتی صبوری پیشه کردن را به من آموختند. به یاد شعر تبریک روز معلم همیشگی ما؛
« معلم عزیزم،
شمع شدی
شعله شدی
سوختی
تا هنرت را به من آموختی!»
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
سفیرعشق
✍م *صالحی
🤍یرفع الله الّذین آمنوا منکم والّذین اوتوا العلم درجات والله بما تعملون خبیر
(۱۱مجادله)
خدا [رتبه] كسانى از شما را كه ايمان آورده و كسانى را كه دانشمندند [بر حسب] درجات بلند گرداند و خدا به آنچه مى كنيد آگاه است.
✍که ایزد مقامی ببخشد بلند بر آنان که در بحر دانش درند..
روز معلم، روز بزرگداشت عشق و ایثار است.
تجلیل از کسانی است که علم را جرعه جرعه در جان ها جاری می کنند.
خود لحظه لحظه می سوزند و با دانش خویش، جامعه را می سازند و فردایی باشکوه را نوید می دهند .
امروز، روز بزرگداشت کسانی است که الف قدّشان، در راه تعلیم خوبی ها خمیده شده. روز پاسداشت عزیزانی است که در سنگر علم و دانش، سربازانی با اخلاص و دانشمند تربیت کردند.
امروز، روز یاد کردن از گمنامان آشناست؛ آنان که دفترهای خاطرات از عطر یادشان آکنده است.
داشتن علم، به تنهایی ارزش نیست. هستند کسانی که دانش فراوان دارند، ولی مانند ظرفی پر از عسل اند که هیچ منفذی برای استفاده از عسل ها در آن ها نیست.
علم دانشمند زمانی اهمیت دارد که به آن عمل کرده وسپس آن را به دیگران منتقل کند و البته زکات دانش، آموختن آن به بندگان خداست.
تقدیم به اساتیدومعلمان پر تلاش🌹
#معلم
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«خونرسان»
✍زهرا سبحانی
دیگران را نمیدانم؛ ولی روز معلم بچگیهایم، یک جورایی عذاب وجدان داشتم برای شهید مطهری!
که روز شهادت عالمی اینچنین، ما افتادهایم به دَدر ددور.
خلاصه حواسم بود که بی احترامی نشود و انصافا حد نگه میداشتیم من و همکلاسیهایم.
بزرگتر که شدیم فهمیدیم آنچه ما از آن به جشن تعبیر میکردیم اسمش «گرامیداشت» است. هیچی نباشد بامسماتر از واژهی ناجور «جشن» است.
درست نمیدانم چه کسی روز معلم را به شهادت شهید مطهری ربط داده،
هرکسی بود، بقول داش مشتیها «دمش گرم» !
راست کار معلم اگر شهادت نباشد بیتعارف، همگی ول معطلیم!
چه ماهایی که کمکم موی سفید دارد میشود جزء لاینفک زندگیمان، حتی اگر رنگش کنیم
و چه آنهایی که هنوز مشکلشان، آبنبات چوبی و رسم الخط الفبای فارسیست.
معالقصه، خواستم بگویم در همین عالَم بزرگی عدد سنمان، ربط شهادت با معلمی را فهمیدم؛ که علم، عشق و عاشقیاش، اگر برای خدا نباشد به طبل توخالی میماند که فقط صدای بلندش به دردِ هایوهوی میخورد نه چیز دیگر.
نهایت میشود آلفرد نوبلی که آخر عمری به فکر پودر شدن جسدش بیفتد
و در کنارش برای اینکه به مردم نشان دهد که قاتل نیست کلی ثروت را بریزد برای مافیای بعد از خودش به اسم علم!
بگذریم؛ داشتم از عشق و عاشقی برای خدا میگفتم. عشق و عاشقی که ته عمرت چه در میدان جهاد باشد چه در خانه، به شهادت ختم میشود.
به تعبیر شهید امروز «شهادت، تزریق خون است به پیکر اجتماع، این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگ های اجتماع، خاصه اجتماعاتی که دچار کمخونی هستند خون جدید وارد می کنند.»
حالا تصورش را بکنید که این خونرسان جامعه، معلم هم باشد؛
میشود نقطهی اوج عبادالله
که خلق الله را به معرفت حق میرساند. اجر هر دو را میبرد؛ بهتر از این سراغ دارید؟!
گرچه این حرفها و این فلسفهها فقط روز معلم یادمان میآید که بازهم جای شکرش باقیست؛ یعنی اگر روزی مثل امروز را برای معلم نداشتیم دیگر حسابی اسیر تبلیغاتی میشدیم که ارزشها را عوضی جار میزنند و «معلم بلاگری» را جای قناری رنگ میکنند و تحویلمان میدهند.
علیایحال، روز معلم فرصتی ست برای اندیشیدن به اعتلای جایگاه معلم که انشاءالله در برنامههای بلند بالای مسئول جماعت و همچنین جزء مشغولیتهای معلمان جامعهمان باشد و صد البته قدردانی از همهی کسانی که در مکتب عشق، خون رسان جامعهاند؛ حتی اگر بلفعل شهید نباشند.
«روز معلم گرامی باد»
#معلم
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI