eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
712 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
190 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍مرضیه رمضان‌قاسم روز یکشنبه‌ که می‌شود باز دل‌‌ ما، به سرش هوای نجف می‌افتد، مولا جان مهمان نمی‌خواهید؟ مولای من آنان که دم از شما می‌زدند، بازدم‌شان با کیست؟ باذن مولایم امیرالمؤمنین چند جمله خطاب به رئیس‌جمهور منتخب: با شما هستم آقای رئیس جمهور! از آنکه هیچ پروایی از خدا ندارد بترسید چه بسا او همراه‌ترین رفیقش را هم از پشت، خنجر می‌زند‌. هرکسی را‌، همدم غم‌ها و تنهایی مدان سایه همراه تو می‌آید ولی همراه نیست...! هیـچ‌گاه برای جلب توجه ناکسان، کلام خــدا را زیـر پـا نگذارید؛ شما که نهج‌البلاغه را از بَر هستید بهتر می‌دانید: شریعت پیراهنی‌ست که باید برتن مردان و زنان پوشانده شود تا اندامِ دین‌ دستخوش آسیب نگردد، احکام قرآن زیرپاگداشته نشود و قرآن منحصر به مجالس ختم و گورستان‌ها نگردد. آقای پزشکیان حافظان نهج‌البلاغه می‌دانند هر آنکس بر مدار علی بن ابی‌طالب نزدیک‌تر شود، این مدار بر او تاثیر می‌گذارد؛ او کمیل بن زیاد، ابوذر، سلمان و ... می‌شود. خوشا به‌ سعادت آنهایی که نگاه پدرانه‌یِ امیرالمومنین عاقبت‌‌شان را ختم بخیر‌ نمود و اُف بر دنیاپرستانی که برای ِ پُست، خود را پَست کردند و در پی مخدوش کردن امنیت ملی‌‌اند. گو به آنکس که کند نفی تشیّع برود جستجو از پی اصل و نسب خویش کند فقط یهود پی حذف شیعه بوده و هست هزار لعنت بی حد به دشمنان علی... ای انکه به شیعه داده‌ای نمره صفر معیار حلال‌زادگی حبّ علی‌ست آقای پزشکیان، معیارهای علوی را سرلوحه‌ی زندگی خود کنید و کلام رهبر فرزانه‌مان را نصب‌العین و آویزه‌ی گوش‌تان نمائید. ان‌شاءالله خداوند بر نسل عشاق حیدر بیفزاید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته @AFKAREHOWZAVI
🔴 مهم و فوری عرض سلام و ادب و تسلیت ایام خدمت تمامی مخاطبان عزیز وضعیت نیروگاه‌های برق به حالت اضطرار در آمده، چون میزان مصرف برق بالا رفته و احتمال دارد یک یا چند نیروگاه در اثر فشار مصرف از مدار خارج شود. ⛔️ خارج شدن نیروگاه از مدار یعنی خاموشی بخش چشمگیری از مشترکین برای مدت طولانی ( Blackout) ‼️ از همه‌ی عزیران خواهش می‌کنیم به‌عنوان یک کار جهادی و وظیفه‌ی ملی: 1⃣ روشنایی اضافه منزل را خاموش کنید؛ 2⃣ وسایل برقی پر مصرف را در زمان‌هایی که پیک مصرف نیست استفاده کنید؛ 3⃣ حتی‌المقدور درجه‌ی کولر را کم‌ کنید تا سیستم برق‌رسانی کشور پایدار باشد. ✴️ خودمان باید به خودمان کمک کنیم و مطمئن باشید اگر همین چند نکته‌ی ساده را رعایت کنیم، می‌توانیم به یاری خداوند و مجاهدت عزیزان صنعت برق کشور، دوره‌ی پیک مصرف را پشت سر بگذاریم. 🌐 لطفاً این نکات را برای مخاطبانتان ارسال بفرمایید. ✍️ تمدن‌نگار | شکوهیان‌راد @SHRChannel @AFKAREHOWZAVI
📌🛑📣📣فراخوان سیزدهمین جایزه ادبی یوسف《داستان کوتاه دفاع مقدس و مقاومت در مرحله استانی در قم منتشر شد. اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قم با مشارکت نهادهای مرتبط استانی برگزار می‌نماید: 📌محور جشنواره: دفاع مقدس و مقاومت 📌مهلت ارسال: ۷ مهرماه ۱۴۰۳ 🛑روش ارسال: از ۲ طریق: ۱. از طریق ایتا و ارسال یه شماره ۰۹۳۶۸۳۱۱۹۲۰ ۲. از طریق ایمیل به آدرس jayezeadabiyousef10qom@gmail.com 🛑علاقه‌مندان به شرکت در جشنواره برای اطلاعات بیشتر می‌توانند با معاونت ادبیات و تاریخ دفاع مقدس اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قم به شماره ذیل تماس برقرار نمایند. ۰۲۵۳۳۵۵۴۲۱۱_داخلی ۱۱۲ 📌لازم به ذکر است آثار برتر پس از تقدیر در اختتامیه استانی، برای شرکت در مرحله ملی به دبیرخانه ملی این جشنواره ارسال می‌گردد.
. به کجا چنین شتابان؟!! در روز عاشورا دخترانی مکشفه( بدون روسری) در دسته عزاداری مشغول زنجیرزنی هستند. فیلم آن به سرعت در فضای مجازی منتشر می‌شود که واکنش و اظهار تاسف مومنین را بر می‌انگیزد. ساعاتی بعد خبر احضار این دختران و مسئول هیأت مربوطه فضای مجازی را در می نوردد و دیگرانی را به واکنش وا می‌دارد. ازجمله کسانی که به این واکنش قانونی و شرعی، عکس العمل نشان می دهد خانم آذر منصوری از فعالین اصلاح طلب است. ایشان از علت این برخورد می پرسد و این اعتراض را بدون مبنا می‌خواند. سوال ایشان دقیقا این است که: " بر چه مبنایی رفتار آنها را ناهنجار می خوانید"؟ پاسخ ایشان کاملا مشخص است ونیازی به تبیین ندارد، چرا که اگر ایشان حداقل قرآن را با ترجمه آن تلاوت کرده باشند و حتی نه تدبر، به آیات حجاب و لزوم رعایت آن پی برده بودند. اگر قانون اساسی جمهوری اسلامی را دیده باشند، حتما به اصل قانون اساسی توجه کرده اند که رعایت حجاب اسلامی یک اقدام شرعی قانونی و مدنی به شمار می آید و عدم رعایت آن طبق ماده۶۳۸و۶۳۹ قانون مجازات اسلامی(تعزیرات) درپی دارنده مجازات و جریمه برای کشف کنندگان حجاب و مشوقان به این امروتوابع آن خواهد بود. بنابراین اقدام مورد سوال ایشان، کاملا حرکتی در مقابل قانون شکنی وناهنجاری مدنی بوده است. اما چند سؤال ازخانم آذر منصوری: ۱) میزان سواد و تشخیص علمی شما در امور فقهی چقدر است؟ ۲) برچه مبنایی در دو کلیپی که ازشما پخش شده اقدام به نگهداری سگ کرده‌اید و به نوعی آن‌را ترویج نموده‌اید؟ ۳)در این حرکت شما دوحالت متصور است. شما کمترین اطلاعی ازاحکام نمازندارید یا سخن ازبدعتی معنا دار در میان است که در حال نماز خواندن، سگ از سر و روی شما بالا می رود و درموردی سجده رفتن شما را به تاخیر می اندازد !! لطفا بفرمایید برچه مبنا وبراساس کدام فتوی این‌گونه نماز می‌خوانید؟ ۴) شما که به مبنایی بودن تاکید دارید لطفا مبنای گفتار و اقدامات دوستان‌تان را هم جویا شوید که هم اکنون در شورای سقیفه‌ی ظریف حضور دارند؟ •لطفا از شهین‌دخت مولاوردی سوال کنید که ایده فروش نوزاد و همجنس‌گرایی را با چه مبنایی مطرح کرد؟ •چرا تن فروشی را به رسمیت شناخت و برای این کار کارت شغلی تعریف کرد و خواستار تاسیس سرای روسپی‌ها شد؟ •و از اقای ظریف بپرسید مبنای ایشان برای عضویت افراد معلوم الحالی مثل مولاوردی در شورای راهبردی اش چیست!؟ ✍استاد بسیجی،زینب سید میرزایی @AFKAREHOWZAVI
. 💢 درسی برای تمام تاریخ ✍ایرانپور آفتاب بالا آمده و روز شروع شد. پیش از آنکه همان خورشید غروب کند، دم‌دمای نماز عصر، قطعه‌ای از زمین امانت دار خونِ زادهٔ رسول‌الله و یاران و اصحابش شد. لشکریان یزیدی، سرمست از پیروزی بر طبل خاتمه جنگ می‌نواختند. روز به پایان می‌رسید و تاریخ می‌رفت تا در سیاهی شب و هلهله اهالی نااهل کوفه و شام، محو شود. نه جای ماندن بود و نه نای رفتن. کاروان اسرا، زنان عزادار، کودکانی ستم دیده و مردی که بازمانده سلسله امامت بود و اکنون در بند، بازماندگان خاندان عصمت بودند که حالا پا در مسیر اسارت می‌گذاشتند. اما در میانه وانفسای درد و عزا و اسارت، زنی علم بر دوش کشید و زمزمه مقاومت را در رگ‌های کاروان نواخت. شمشیر کلام حیدر را به دست گرفته و زبان به روشنگری راه برادرش حسین علیه‌السلام باز کرد‌ و بذر انقلاب بر ضد بنی امیه را در دل روزگار پاشید. تاریخ، غریو خروش زینب کبری سلام‌الله‌علیها را خوب به خاطر سپرده است: «امّا بعد! اى كوفيان! اى نيرنگ بازان و پيمان شكنان و بى‏ وفايان و مكر پيشه‏‌گان! هرگز اشك چشمانتان خشك مباد و ناله‏‌هايتان آرام نگيرد....در ميان شما جز لاف زدن، خودپسندى، دشمنى، دروغ، تملّق و چاپلوسىِ كنيزكان، و كينه‏ توزىِ دشمنان نيست» طوفان سهمگین خطبه ویرانی بر آبروی آل امیه فرود می‌آید: «خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و براى هميشه در عذاب جهنم خواهيد ماند... نابود شويد نابود! واژگون باد (پرچم‏تان) واژگون! تلاش­‌هايتان تباه، دست­‌هايتان بريده..». شمشیر کلام دختر علی علیهم‌السلام، می‌تازد و تاج و تخت یزید را زیر و رو می‌کند. حماسه و امید در هم می‌آمیزد همان جا که بانوی سرافراز کاروان برادر زاده‌اش را خطاب می‌کند: «در آينده در اين سرزمين بر مرقد پدرت حسين عليه‌السلام پرچمى به اهتزاز در مى‌آيد كه هيچ گاه كهنه نشود و در گذر زمان گزندى به آن نرسد و سردمداران كفر هرچه در محو آن تلاش كنند، روز به روز بر عظمت آن افزوده شود.» و آموزه پر قدر زینب سلام‌الله‌علیها ایستادگیست و مقاومت. سردار تبیین عاشورا نوای «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» سر داده، طنین هیهات مناالذله را جهانی کرده و در گوش تمام مظلومان جهان زمزمه می‌کند. و اکنون، پرچم مقاومت از زمین کربلا به دست مردمان غزه برافراشته و سرزمین وجدان‌های بیدار هر رنگ و نژاد و مسلکی را فتح کرده است. عاشورای ۶۱ هجری روایت جدیدی دارد روایتی از کودکان بی پناه رفح، همان‌ها که زیر آتش و گلوله، داغ یتیمی را به عطش گره می‌زنند و هنوز منتظر مردی از جنس سقا نشسته‌اند... آسمان را نگاه کن هنوز خورشید ظهر عاشورا با همان هُرم روی سرِ زمین می‌تابد و خط حق و باطل را روشن کرده است. غزه، کربلایی دیگر است و روایت، روایت عطش و انتظار و انتخاب ... @AFKAREHOWZAVI
. نظارت مردمی ✍کبرا خالقی ۱. امام خامنه‌ای در روز ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۳ فرمودند: «مجلس صرفاً یک نهاد پرسشگر نیست، بلکه یک نهاد پاسخگو هم هست.» از آنجایی که مجلس یکی از ارکان مهم و تصمیم‌گیرنده و اقدام کننده است، باید پاسخگوی تصمیمات و اقدامات خود در پیشگاه خدای متعال و بعد از آن در نزد مردم باشد. اما متاسفانه نه قانون نظارت بر عملکرد نمایندگان به خوبی اجرا شده است و نه نمایندگان در مقام مسئولیتی که دارند قانونی وضع کرده‌اند که چنانچه مردم از مجلس یا یک نماینده‌ای یک امر نادرست و خلاف انتظار ببینند، بتوانند «یقه‌ی مجلس» بگیرند. چرا؟ «چون سازو‌کار قانونی‌ای برای این کار وجود ندارد». برای همین عدم پاسخگویی، مردم با رفتار و سخن و واکنش‌ خود رضایت و یا عدم رضایت از نمایندگان مجلس را نشان می‌دهند و به روشنی مشارکت حداقلی در انتخابات مجلس گواه این قضیه است. مشکل بعدی که بدتر از واکنش مردم به عدم پاسخگویی نمایندگان است، این است که اگر نماینده‌ای از روی غفلت یا به هر انگیزه‌ای یک حرکتی و یا عملی انجام دهد که با مبانی و وظایف نمایندگی تعارض داشته باشد، تمام نمایندگان زیر سؤال می‌روند و کل مجلس با سیاه‌نمایی دشمنان داخلی و خارجی از چشم مردم می‌افتد. برای حل این مشکل باید قانونی محکم و متقن پیش‌بینی شود. ۲. وضع قانون نظارت مردم بر نمایندگان مجلس می‌تواند اثرات مهمی داشته باشد مانند: نظارت مردم بر رکن مهم مجلس، سبب حس مشارکت در امر قانونگذاری شده و با ارائه مشکلات و مسائل کشور از طریق خود مردم به نماینده‌ی خود، این حس شکوفا شده و همدلی بیشتری بین وکیل و موکل برقرار شود. بنابراین نظارت مردمی، می‌تواند امر مشارکت مردم در انتخابات مجلس را بالا برده، پشتوانه‌ای برای نظام اسلامی، افزایش امید در میان مردم و سبب راهیابی نامزدهایی در تراز مجلس انقلابی شود. اثر دیگر وضع قانون برای نظارت مردم بر مجلس، ناتوانی دشمنان و نفوذی‌ها از سیاه‌نمایی نسبت به تمام مجلس در اثر ناکارآمدی یا ضعف و غفلت یک یا چند نماینده خواهد شد. از سوی دیگر جدّ و جهد نمایندگان برای کارایی بیشتر و گوش شنوا شدن برای مردم خواهد شد. دیگر اینکه پاسخگویی امر رایجی در بین مسئولان گردیده و باعث می‌شود نماینده همواره در میان موکلین خود باشد تا هم مسئله را پیدا کند و هم به دنبال حل آن از طریق مجاری قانونی در کل مجموعه نظام باشد. و صد البته اثرات بی‌شماری در این همدلی و همگرایی بین مردم و نمایندگان به وجود خواهد آمد. و اینگونه، اصل مهم و تأثیرگذار «امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه جاری می‌شود و لکه‌های سیاه و نقاط ضعف کشور شناسایی و روز به روز کمتر و کمتر خواهد شد و در نتیجه رسیدن به تمدن نوین اسلامی را سرعت بخشیده تا هرچه زودتر شاهد آن باشیم. @AFKAREHOWZAVI
🔻مدارا تا کجا ✍🏻طیبه زاهدی| پژوهشگر 🔴 جناب هادی سروش در پیامی سکانداران جامعه را موظف به مدارا با مردم و خصوصاً با جوانان و بالاخص در مسأله امر به معروف و نهی از منکر می‌دانند و این مسأله را سیره پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) معرفی کردند و عدم مراعات این مسأله را باعث ایجاد لطمه در دین می‌دانند و به‌بیان مواردی از سیره پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع) می‌پردازند. ایشان حتی مواردی از مدارای امام‌حسین(ع) را در جریان قیامشان برشمرده و معتقدند برای اینکه زندگی ما در جامعه عطر و بوی حسینی(ع) بگیرد باید به تأسی از ایشان اهل رفق و مدارا باشیم. 🔴 در پاسخ باید عرض کنیم که بله در بررسی سیره عملی پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل‌بیت(ع) در برخورد آن حضرات با مخالفان، باید گفت: با توجه به وظیفه اصلی آن بزرگواران مبنی بر هدایت جامعه به‌سوی سعادت و کمال و ابلاغ پیام الهی، اصل اساسی حاکم بر رفتار آن‌ها، به‌خصوص پیامبر اسلام(ص)، اصل رحمت، محبت و شفقت بود؛ یعنی تا آنجا که ممکن بود، پیامبر مدارا می‌نمود و از خطاها چشم‌پوشی می‌کرد. اما وقتی مخالفان، اساس دعوت پیامبر(ص) و اصول تغییرناپذیر دین را هدف قرار می‌دادند و به اقدامات عملی در این راه دست می‌زدند دیگر مدارا و مسامحه جایی نداشت و این نوع برخورد همواره در راستای حفظ دین و هدایت مردم صورت می‌گرفت، همان گونه که امام‌حسین(ع) نیز هدف اصلی قیام خود را همین مسأله می‌دانستند و در این راه تسامح و تساهل به خود راه نداده و تا پای جان بر آن پافشاری کردند. 🔻جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمائید https://rahamedia.net/?p=3998 @AFKAREHOWZAVI
. 🔵چرا برخی از ما، کارهای‌مان را به تعویق می‌اندازیم و اهمال‌کاری می‌کنیم؟ ✍مرضیه رمضان‌قاسم دلایل مختلفی وجود دارد که افراد را به دام اهمال‌کاری می‌اندازد که در ذیل به آنها اشاره شده است؛ برای اینکه ببینید کدام دلیل موجب اهمال‌کار در شماست به برنامه هفته قبل‌‌تان نگاهی بیاندازید و ببینید که چه زمان‌هایی درگیر اهمال‌کاری شده‌اید یا از کار اهم، اجتناب ورزیده‌اید و به کار مهم پرداخته‌‌اید، خدا نکند بگوئید من اصلا برنامه‌ای ندارم که آن را مورد بررسی قرار دهم، آن وقت خواهم گفت همین بی‌برنامه‌گی عامل اهمال‌گری شماست. 1⃣شکست‌هراسی گاهی اوقات افراد به این دلیل کار را به تعویق می‌اندازند، چون می‌ترسند که مبادا در آن کار شکست بخورند؛ اینگونه افراد اعتقاد دارند که بهتر است دست نزنند به کاری که احتمال شکست دارد و از آن جایی که در هر کاری احتمال شکست وجود دارد، پس این افراد در بسیاری از کارها دچار تعلل و اهمال می‌شوند. 2⃣کمال‌گرایی برخی افراد برای انجام کارها، چنان معیارهای بلندپروازانه‌ای دارند که گاهی اوقات تصمیم می‌گیرند انجام کارها را تا مهیا شدن شرایط ایده‌آل به تعویق بیاندازند. 3⃣مبالغه‌آمیز دیدن کارها فرد در انجام کارها و وقت‌گیر بودن آنها چنان راه مبالغه را می‌پیماید که اصلاً از خیر انجام آنها می‌گذرد. افرادی که دچار این مشکل هستند اکثراً در سختی تکالیف، اغراق می‌کنند. 4⃣نگرانی درباره‌ی کارها بسیاری از افراد، به جای انجام کارها، بیشتر نگران کارها هستند. بدین ترتیب، وقت‌شان بیشتر صرف نگرانی می‌شود تا اینکه کارها را به سرانجام برسانید. 5⃣مسئولیت‌پذیری افراطی برخی این‌قدر کار سر خودشان می‌ریزند که فرصت انجام آن‌ها را پیدا نمی‌کنند و ذهن‌‌شان از فشار کاری خسته می‌شود بنابراین ذهن فرد او را به این سمت و سو می‌کشاند که به‌جای آنکه به انجام کارها بپردازد سعی می‌کند به هر نحوی شده از درگیری با انجام کارها طفره برود. راهکار برون رفت از اهمال کاری ۱. در درجه اول برنامه داشته‌باش. ۲. برای انجام کارهایت اولویت‌بندی کن. ۳. به ترتیب اولویت کارها را انجام بده و برای انجامش زمان معین قرار بده و در آن برهه هر کاری انجام می‌دهی ارتباط کارهای دیگرت که در اولویت‌ات نیستند را با آن کار د اولویتت کشف کنی تا کارهایت به نحو احسن انجام شود. ميگما اگه قصد سفر اربعین داری اهمال‌کاری نکن پاشو مقدمات سفر رو آماده کن از جمله گرفتن پاسپورت، مطالعه در زمینه‌ی سفر کربلا و ... لطفا مقدمات را موخر نکن🙏 @AFKAREHOWZAVI
. 🔻مردم، حکومت و نخبگان، سه ضلع عدالت اجتماعی ✍🏻معصومه حسنعلی زاده| پژوهشگر 🔴 جناب سروش محلاتی در سخنان اخیر خود، وظیفه‌ی عدالت‌خواهی را در دایره نخبگان و اساس تضییع حقوق مردم را در حکومت منحصر کردند. مکلف‌کردن جامعه نخبگانی به کنش‌‌های اجتماعی در جهت بازپس‌گیری حقوق ضایع شده‌ی مردم، امری مطلوب است اما بدون ایفای نقش توسط توده‌ی مردم، به کاهش مسولیت‌پذیری و عاقبت‌اندیشی جامعه می‌انجامد که این نکته در سخنان جناب سروش محلاتی، مغفول مانده است. 🔴 همچنین باید توجه داشت که عوامل بروز ظلم در جامعه، منحصرا از جانب حکومت و کوتاهی نخبگان نبوده و توجه به عوامل دیگر که در ادامه خواهد آمد، به ریشه‌یابی صحیح منتج خواهد‌شد: ۱- بی‌توجهی به احقاق حق مظلوم، نتیجه‌ی استخفاف امام و ولی جامعه توسط نخبگان است. نخبه‌ی ولایی، همواره‌ در پی عدالت‌خواهی‌ست. ۲. از عوامل بروز ظلم در جامعه، بی‌توجهی در امر به معروف و نهی از منکرهای سه‌گانه بوده که علی رغم توصيه‌ها و رهنمود‌های رهبری، مغفول مانده‌است: امر به معروف و نهی از منکرِ مردم نسبت به خودشان( در ظلم ‌های کوچک پایین دستی اعم از کلاهبرداری، خوردن مال يتيم و...) مردم نسبت به حکومت( همان روحیه‌ی مطالبه‌گری جهت اصلاح امور) حکومت نسبت به مردم و نخبگان( دعوت و بکارگیری مردم جهت پیشبرد اهداف عالی کشور) ۳. عامل دیگر پیدایش ظلم در جامعه، بی‌توجهی مردم نسبت به شاخص های انتخاب اصلح است که موجب روی‌کارآمدن مسوولین بی‌کفایت و در نتیجه تضییع حقوق مردم خواهد‌شد که اگر این عدم آگاهی نبود، منتخبان شایسته‌ی ملت، با برنامه ریزی درست و دقیق و مقابله‌ی همه‌جانبه در برابر مفسدان، عدالت‌پیشگی را از جانب حکومت تامّ و تمام می‌ساختند. 🔴 پس عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد از مسیر ایفای نقش مردم در جامعه، ولایت‌مداری مردم و نخبگان، برپایی امر به معروف و نهی از منکر و نیز ایجاد بصیرت ویژه در انتخاب اصلح محقق خواهد‌شد. 🗒️@HamQalam @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
🌱🌱🌱جلسه تبیینی🌱🌱🌱 "مهار تحریف" جلسه ای برای توانمند سازی مبلغان کشور در
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برای رئیسی سوخت.... او دیگر در میان ما نیست، اما نباید بگذاریم خدماتش از یادها برود. نباید بگذاریم در تاریخ بگویند؛ این ملت خادمی داشتند که نه‌تنها قدرش شناخته نشد بلکه با بی‌انصافی‌ها قلب ولی خود را سوزاندند... شیاطین کار خودشان را می‌کنند... ما نیز به وظیفه‌ی خود عمل کنیم... روایت کنیم تا در تاریخ بماند... @AFKAREHOWZAVI
آب نبات چوبی را در دستشان گرفت. با ولع و لذت خاصی شروع به مکیدن کرد. لبخند کش داری بر روی لبانش نقش بست. به دنبال مادرش می رفت و چادرش را محکم تر در دستانش گرفت. نگاهی به صورت مادرش کرد. اخم های مادر در هم بود. عرق از سر و رویش می بارید. نفسش به شماره افتاده بود. گاه لبانش می جنبید و زیر لب ذکر «یا حسین(ع)» را زمزمه می کرد.اشک از گوشۀ چشمانش سُر خورد و تا پایین چانه اش رسید. نگاهی به کودکش کرد. سریع سرش را از کودک برگرداند و با گوشۀ چادرش اشک ها را پاک کرد. به سوپر مارکت رسیدند. به نزدیکی آب سرد کن مقابل سوپر مارکت رفت. پیاله را از کنار شیر آب برداشت و از آب پر کرد در مقابل دهان کودکش گرفت و به او آب را خوراند. دوباره پیالۀ دیگری ازآب پر کرد و خودش خورد. پیاله را سر جایش گذاشت. «یا حسین (ع)» گفت و دوباره به راهش ادامه داد. چند قدمی ازسوپر مارکت گذشت. وارد کوچۀ بن بستی شد، از اول تا آخر بن بست را جلو رفت و یکی یکی بالای در خانه ها را نگاه کرد. اخم هایش درهم رفت. از این کوچۀ بن بست خارج شد. به مسیرش ادامه داد. هوا گرم بود. عرق از سر و رویش می بارید. با چادرش خود را باد زد. بعد عرق های صورت کودکش را با چادرش پاک کرد. مسیرش را ادامه داد. کودک غرق در لذت آب نبات چوبی بود. به نزدیکی کوچه ای رسیدند. کوچه بن بست بود.نزدیک درب خانه ای نشست. نفس، نفس می زد.دست بر قلبش گذاشت.آهی کشید. سر کودکش را در آغوشش فشرد. موهایش را نوازش کرد. چند دقیقه گذشت. صدای مداحی از آن خانه بلند شد. خانم آن خانه به در خانه آمد. نگاهی به پایین کوچه کرد و سپس نگاهی به ساعتش انداخت. هنوز خبری ازخانم مداح نبود. در این هنگام چشمش به خانمی افتاد که کودکش را به خودش چسبانده و در نزدیکی خانه اش بر روی زمین نشسته است. متعجبانه به او نگاه کرد. به سمتش رفت. دستانش را گرفت. از حال و روزش سوال کرد. آن خانم گفت: شوهرم در شهری نزدیک مرز بود. او گارگر ساختمانی بود یک روز نزدیکی های غروب هنگامی که کارش تمام شده بود و خواست برای مرخصی به خانه بیاید، داربست شکسته شد و از بالا به پایین پرت شد و سرش به میله های آهنی خورد و فوت شد. حالا من با قلب بیمارم ماندم و این بچه بی پناه امروز از محل کار شوهرم تماس گرفتند که هزینه بیمه و حقوقش را به دوستش دادند برایمان بیاورد. دوستش آدرس خانه اش را در کوچه بن بستی داد. اما دقیق خانه اش نمی دانم کجاست. چند کوچه بن بست را رفتم، اما خانه اش را پیدا نکردم. آن خانم بوسه ای بر سر کودک و آن خانم زد و گفت: خانه من مراسم روضۀ حضرت رقیه(س) است. بیا بریم مراسم روضه بعد فکری می کنیم. آن خانم را به داخل منزلش راهنمایی کرد. در پذیرایی نشاند. شربت گلاب و زعفران برایشان آورد. خانم کمی از آن شربت را خورد و یا حسین(ع) گفت و کمی هم به کودکش خوراند. چند دقیقه گذشت. خانم مداح آمد. مراسم شروع شد. مداح در حال خواندن روضۀ حضرت رقیه (س) بود. صدای آن خانم با گریه و هِق هِق قاطی شد. ذکر یا حسینش به آسمان بلند شد. ناله ای سر داد و برای همیشه خاموش، خاموش شد. ✍خ. محمدجانی @AFKAREHOWZAVI
. *سَرِ ایمان و نوجوان* ✍زهرا نجاتی قصه صبر درمقابل نوجوان یک قصه تکراری ولی ضروری است. در اسلام، صبر سر ایمان معرفی شده که بدون آن، ایمان مفهومی ندارد. همه از بداخلاقی‌های هورمونی نوجوان خبرداریم، اما افراد کمتری موفق می‌شوند دانسته‌های خود را در مورد صبر در مقابل آنها به ظهور برسانند. دلیل عمده‌اش شاید حس بی احترامی باشد. نکته مهم این است که اگر والدین و کاش مدارس، مهارت کنترل خشم را آموزش بدهند و از طرفی خط قرمزها، مانند جایگاه پدر و مادر مشخصا آموزش داده شود، آن وقت این درگیری‌ها به شدت کاهش پیدا می‌کند. اما از ویژگی‌های پدر و مادر موفق در تربیت نوجوان صبوری در برابر کنش‌های ناگهانی، خشم‌های آنی، تصمیم‌های بی مقدمه، هرروز رنگ به رنگ شدن، توقعات بعضا نابه جاست. و البته که منظور از صبوری راه آمدن با همه اینها نیست بلکه صرفا پرهیز از رفتار اشتباه و خلاف مصلحت عقلی و براساس خشم، رفتار کردن و شکل دادن روابط حسنه و صحیح بین فرزند و والدین است. به همین دلیل است که عموم روانشناسان در کنار آموزش رابطه موثر و کنترل خشم به والدین و فرزندان، به موضوع صبوری والدین به عنوان یک عنصر حیاتی اشاره می‌کنند که بدون آن اسایا تربیت صحیح ممکن نخواهد بود. @AFKAREHOWZAVI
. «ضیا خانم» ✍طیبه فرید ضیا خانم هر چی بچه زاییده بود به ماه می‌گفت تو در نیا که من آمدم. از خوشگلی ها! بچه‌هایش جو گندمی می‌شدند. یکی در میان دختر و پسر. خانه‌شان آستانه بود. سر بچه سومش رفت حرم سید علاءالدین حسین. نذر کرد اگر برایش بماند و پسر باشد اسمش را بیاد بچه‌ی به غربت رفته "موسی بن‌جعفر (ع)" بگذارد سید علاء الدین. بعد از چند ماه هم، به جای بچه، ماه شب چهارده به دنیا آورد. اسمش را گذاشت سید علاء. جنگ که شد، امام(ره) فرمان جهاد داد. امرش مُطاع بود. پسرهای سر براه ضیا خانم رفتند جبهه. حتی علاء که تازه چهارده سالش شده بود. جنگ با جنگ فرق دارد. سرباز با سرباز. بسیجی با مرد جنگی! همه‌ی دنیا فهمیده بودند که ایرانی‌ها حتی توی جنگیدن هم مرام پهلوانی دارند. شهرها را نمی‌زنند، مردم عادی را، خانه ها را. اگر هم شقاوت‌های صدّام، مجبورشان بکند هفتاد و دو ساعت قبلش خبر می دهند که آدم ها توی خانه شان نمانند. اما صدّامِ نامرد بی هوا می زد. خانه و مدرسه و عروسی و کلاس نهضت سواد آموزی و نماز جمعه را. جنگ با جنگ فرق دارد و سرباز با سرباز. بخاطر همین علاء هربار از جبهه بر می‌گشت مردتر می‌شد. ضیا خانم، لیلا دختر خاله زیبا را برایش گذاشته بود زیر سر. یک بار که علا برگشت کار را یک سره کرد. غافل از اینکه علا برای لیلا شرط گذاشته بود که تا جنگ باشد توی جبهه می‌مانم! سال آخر جنگ چهار روز از اول تابستان گذشته بود. نصفه های شب بعثی‌های دیوانه، حمله کرده بودند. شیمیایی زدند تا خروس‌خوان صبح یک ریز موشک و خمپاره ریختند روی سر جزیره مجنون. مهمات علاء تمام شد اما خودش که تمام نشده بود. اسم مجنون خودش عین هوای مه آلود بود. به گوش ضیاخانم که می خورد یک حس و حال مبهمی داشت!آخر مگر جزیره هم مجنون می شد؟مجنون چی؟ کی؟ این‌جوری دیگر آدم نباید امیدی به برگشتن بچه اش داشته باشد. عملیات جزیره که تمام شد بسیجی ها و شهدا برگشتند شهر. اما خبری از علا نبود. فقط یکی دو نفر او را توی تلویزیون دیده بودند که زنده اسیر شده! همین خبر بس بود که ضیا خانم که تا سه ماه عزاداری می کرد از خدا خواسته، دل خوش کُند وصبح تا شب چشمش به در باشد.حتی وقتی که یکی از تَه هزارتوهای ذهنش داد می زد:«زنِ حسابی چرا باور می کنی؟توی آن شلوغی کی به کی بوده!مگر هر کی چشم‌های گردِ شهلا داشت، هر کی قدش عین‌سرو بلند بود علاست؟حتما یکی شبیهش بوده.» ضیا هم کوتاه نمی آمد و‌ می گفت:«حرف بیخود نزن علا بر می گرده، لیلا و دخترش منتظرند...»بعد هم می رفت سر قبر شجاع و یک دل سیر گریه می کرد. شجاع پسر بزرگ ضیا خانم رفته بود پاریس درس بخواند. انقلاب که شد باامام خمینی(ره) برگشت.حتی رفت توی مدرسه علوی تهران و تنش خورد به تن‌بچه های کمیته استقبال. اگر نیمه دی سال پنجاه و نه، وسط قرارگاه گلف اهواز ترکش نارنجک توی سرش جا خوش نکرده بود حالا برای خودش وزیری، وکیلی کسی شده بود. اما زودتر از بچه‌های دیگرِ ضیاخانم آمده بود زودتر هم رفت. شهید شد. کنار قبر شجاع یک‌ واحد قبر بی سکنه بود. بعد سال‌ها اسمش را گذاشتند خانه ابدی علا. ضیا می‌دانست هیچ علایی آن‌جا نیست. نصف بیشتر موهایش از غم علا سفید شد و بقیه‌اش از غم لیلا و فاطمه. توی خلوت و جلوت جای خالی او توی سرش ضربان می گرفت. به کسی نگفته بود اما با اینکه امیدی نمانده بود اما تا صدای در زدن غریبی می آمد ته دلش یکی می گفت «نکنه علا باشه». آزاده ها که برگشتند او بین‌شان نبود. هیچ خبری نبود جز همان خبر قدیمی دلخوش کن که معلوم نبود کی را با علا اشتباه گرفته. خیلی بعدتر فراموشی آمد سراغش. همه چیز یادش رفت الا علا. از آستانه رفتند و او هی به خودش می گفت«علا نیاد درِ خونه آسونه رِ بزنه ببینه هیچکی منتظرش نیس!» دختر علا بزرگ شد، لیلا پیر شد، ضیا خانم چشم‌ انتظار رفت اما علا هنوز هم برنگشته...ضیا خانم سر بچه سومش رفته بود سید علاء الدین حسین. گفته بود اگر برایم بماند بیاد شما که توی غربت شهید شدید اسمش را می گذارم سید علاء الدین...و برایش ماند... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 💠طرف درست تاریخ💠 ✍زهرا نجاتی ❌فیلم را باز کنید. ❌ خوب ببینیدش. خوب ِخوب. جوری که تصویر صورت پسر امشب و حتی فردا هم شاید کمی بیشتر، توی سر و مغزتان بماند. جوری که امشب خواب ببینیم بچه ما این شکلی شده و مجبوریم زل بزنیم توی صورتی که حتما یک زمانی مثل اغلب کودک و نوجوانان، مثل ماه می‌درخشیده. اما چندماه است که از زمین و آسمان محصور شده بین آتش و اشک و دود و تکه پاره‌های بدن خواهران و برادرانشان. بله این فیلم را ببینید و اگر از من می‌شنوید، اصلا مراعات قلبتان را نکنید. دل بدهید به دل مادراین کودک که خوشحال است که بچه‌اش با همین صورت، زنده مانده است. اگر بخواهی عمق داستان را درک کنی، به این فکرکن که فرزندت دور از جان البته، آبله مرغان بگیرد. استرسی که به خاطر تب داری و خارشش و ترس از اینکه نکند رد جوش فرو برود جایی غیر از چال لپش. به این فیلم نگاه کنیم و هرچه می‌توانیم بکنیم؛ فریاد بزنیم، وایرال کنیم، منتشر کنیم، دنیا را پرکنیم و کمی غصه بخوریم. کربلا هرروز است، کربلا همین روزهاست، پیش چشم همه ما اصغرها و اکبرها، کاش با شمشیر، بابمب‌های خوشه‌ای، با تحریم آب و غذا، با قحطی، با سو تغذیه، با بیماری‌هایی که حاصل همین جنگ است. حالا ما کدام طرف کربلا هستیم! در طرف درست تاریخ بایستیم... @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ❌بصیرت خواص حرکت عوام  ✖️در جاده باید شاخص مورد توجه باشد مراقب باشید شاخص را گم نکنید! @AFKAREHOWZAVI
🔰 گزارش | نفاق به مثابه ایدئولوژی 📝 ۵ مرداد ماه سالروز عملیات افتخارآفرینِ «مرصاد» برای مقابله با حمله‌ی به خاک ایران اسلامی است. 🔸«خط رهبری» به همین مناسبت در این یادداشت تاریخی – تحلیلی تاریخچه‌ی تشکیل و اقدامات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در قبل و بعد از پیروزی انقلاب و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب درباره‌ی این گروهک را مرور و تبیین می‌کند. ➕ ادامه در لینک : مروری تحلیلی بر تاریخچه و عملکرد منافقین @rahbari_plus @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 «پنجم مرداد»، سالروز پیروزی رزمندگان اسلام بر منافقین در عملیات غرورآفرین مرصاد گرامی باد.🕊️ ┄┅═══••✾••═══┅┄ @jz_news | کانال رسمی جامعه الزهرا
. «روحانیت» ✍ راضیه کاظمی زاده سراسیمه و نگران وارد بیمارستان شدیم، چند هفته‌ای است که درگیر ویروس جدید شده و با وجود درمان های مختلف هنوز هم درد داشت، این‌بار درد به قفسه‌ی سینه سرایت کرده بود و هرگونه سهل‌انگاری خطرناک! وارد بخش اورژانس شدیم، بعد از مشورت با پزشک، برای انجام نوار قلب رفتیم! به لطف خدا نوارقلب مشکلی نداشت و می ماند عکس از ریه ها! ساعت از یازده گذشته بود و بخش اورژانس حسابی شلوغ بود! بوی خون فضا را پر کرده، بیماری تصادفی آورده بودند، دکتر با عجله به طرفش رفت! صدای ناله ای حواسم را متوجه خود کرد، کودکی از درد توان گریه کردن نداشت، مادرش تا دکتر را دید به سمتش دوید، دکتر دست دراز کرد تا دخترک را معاینه کند اما دستش پر از خون بود! زیر لب گفت: «تصادف خطرناکی بود»! به اطرافم نگاهی انداختم، نگرانی و درد در نگاه همه موج میزد! نگاهم روی او میخ کوب شد! هنوز پشت در اتاق دکتر منتظر ایستاده، رنگ و رویش پریده بود! هر چه که شلوغ تر می شد، اضطرابم بیشتر میشد، باز هم با لباس شریف «روحانیت» بیرون آمده بود، اگر چه می دانست ممکن هست هر گونه بی احترامی به او شود ولی حاضر نبود از اعتقادش دست بکشد! هنوز از آخرین باری که به او و لباسش توهین زشت و نابجایی کرده بودند دو ساعت هم نگذشته بود، همین موضوع اضطرابم را بیشتر میکرد! همانطور که پشت در اتاق منتظر بودیم تا نوبتمان شود، پرستار مهربانی که زحمت نوار قلب را کشیده بود، ما را دید و به دلیل احترامش به لباس «روحانیت» و نیز وخامت حالش جلو آمد و از بیماران خواست تا اجازه دهند او زودتر به نزد پزشک برود، آن زمان بود که صدای اعتراض ها بلند شد، گویا منتظر فرصتی بودند تا حرف های نابجایشان را نصیبش کنند! در دلم آشوب بود و هر لحظه این احتمال را می دادم که کنترلم را از دست بدهم! اما او مانند همیشه آرام و متین ایستاده بود و به حرف هایشان گوش میداد و گاهی لبخندی روی لبش مهمان می شد، او خیال مردم را راحت کرد که خارج از نوبتش وارد اتاق پزشک نخواهد شد، حتی اگر جانش در خطر باشد! از دور دیدم روی صندلی نشست! نگرانش شدم و به سمتش رفتم، متوجه حضورم شد و با لبخندی اعلام کرد که حالش خوب است! لب هایش تکان می خورد، حتما داشت ذکر می گفت، همیشه در چنین موقعیت هایی استغفار می کند و برای آنها که نابجا آزارش دادند، دعا می‌کند! یاد پیامبر مهربانی ها افتادم، چقدر توهین و آزار و اذیت را تحمل کرد و در عین حال با مهربانی رفتار می‌کرد! براستی که این لباس «روحانیت» یادگار پیامبر مهربانی هاست که با پوشیدنش ناخودآگاه رفتارت مانند پیامبر (ص) می شود... @AFKAREHOWZAVI
. موضوع: طراحی انجام شده برای آینده‌ی ایران استاد ارائه دهنده: مهندس محمد علی شکوهیان راد زمان: یکشنبه ۷ مرداد ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ مکان:قم، خیابان جمهوری، جمهوری 16،پلاک 16، موسسه قرآنی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @AFKAREHOWZAVI
. «مکتب» ✍زهرا نجاتی همه دوستدارش شدیم، بعد ازشهادتش. همه سوختیم. اما عده کمتری با خودشان فکر کردند و تلاش کردند که او را بشناسند. عده کمتری الگوی خودشان، قرارش دادند و با معیار او اندیشیدند. عده کمتری باز از اندیشه های سیاسی او، فاصله گرفتند و اعتقاد پیدا کردند که اگر مکتب است، یک مکتب کامل است. تجربه زیسته من و خیلیها، به ما می‌گوید بعضی آدم‌ها هستند که خوبند اما نه به قدر کافی. می‌گوید بعضی از ما، خوبیمان در حد سجاده است. بعضیها درحد به سینه کوفتن و جانم فدای رهبر گفتن. اما خیلیهایمان به کنه نقش خودمان در خانه و اجتماع، هنوز راه پیدا نکرده‌ایم. خیلیهایمان الی ماشالله بهانه داریم برای کمکاری در قبال خانواده و ارحام. در قبال اجتماع و دیگران. در قبال رشد فردی. درقبال تاثیرگذاری. من فکر میکنم فارغ از مقام بالای او و مانند او در نگرش و کنش سیاسی یا نظامیشان، نقش خودشان را در قبال هرکس و هرجا خوب فهمیدند و خوب عمل کردند تا جایی که حاج قاسمی که نامش،لرزه بر اندام دشمنان می انداخت،هنوز پسر دلبری بود برای پدر و مادرش. نه شان سیاسی و نظامی او مانع از پسر خوب بودنش میشد نه پسر خوب و قدردان بودنش مانع از کنش و نقش اساسی او در قالب«حاج قاسم سلیمانی» بودنش. فکر میکنم هزارنکته بالاتر زمو اینجاست که او را تبدیل به از بی نظیران یا کم نظیران روزگار کرده. شما چطور؟ آیا نقش خودتان را در قبال همه شناخته و به آن پایمرد مانده‌اید؟ @AFKAREHOWZAVI
. 💠 پایان کار دولت سیزدهم به صورت رسمی 💠و مراسم تنفیذ دولت چهاردهم @AFKAREHOWZAVI