«از ماست که بر ماست»
کودکی ما ایرانی ها با تربیت های شگفت انگیز همراه بود؛ وقتی زمین می خوردیم، زمین را می زدیم، وقتی به میز و دیوار بر خورد می کردیم، آنها را مقصر می دانستیم!
اگر در درس ها خوب پیشرفت نمی کردیم؛ شاگردان درس خوان را خرخوان صدا می زدیم؛ تا شاید کاستی های عملی ما کمتر دیده شود!
خلاصه آنکه از همان ابتدا تِزِ «همه مقصرن جز خود ما» را خوب آموخته بودیم و با همین فرهنگ رایج، پای صندوق رأی رفتیم و از رئیس جمهور و نماینده و غیره را انتخاب کردیم!
در نتیجه ی انتخاب هایمان، افرادی از جنس خودمان بر مسند مسئولیت تکیه زدند که خوب می دانستند؛ چگونه در هنگام بن بست های سکانداری، زمین و زمان را مقصر بدانند؛ تا بلکه کسی آنان را به ناتوانی و ضعف عملکرد متهم سازد!
مخلص کلام آنکه، اندر احوالات این روزهای دولتمردان که بیش از بیش تمام مشکلات اقتصادی را به عدم ارتباط با برادرانشان و یا fatf گره می زنند، گاهی باید خاطرات طفولیت آنان را برای ایشان مرور کرد که ای آقایان بر صندلی نشسته، باور نمایید، این میز و این دیوار را نباید به جای خودتان متهم بدانید، از آنها عبور کنید که پیش از شما هر که در آن توقف کرد، راه به جایی نرساند!
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#پندانه
@Ghalamzaniii
.
🔴 گرای ترور از داخل
📌اگر خبرنگاری از روزنامههای اصلاحات، آدرس منزل آیت الله میرباقری را برای ترورش به اسرائیلیها داد، تعجب نکنید.
🔻این روزها، منشأ القای خشونت که بسیار هم خانگی ست، راحتتر برملا میشود.
#رحیل
#پویا_نویسی
@pooyanevisi
.
سفره پدری
صبح پنج شنبه 'کنار مزار شهدای گمنام، در کلاسی شبیه یک سنگر بزرگ، سفره پدری نهج البلاغه پهن شد، استاد، تمام دغدغه های جهادی امروز امیرالمومنین علیه السلام را در قالب رسالتهای امروزی که بر دوش ماست، بیان می کردند. از کربلای غزه ولبنان گفتند. از دغدغه ها و اوامر بر زمین مانده مسلم امام زمان(عج) وما علی یاوران مبلغ نهج البلاغه سرشار شدیم از حس شرمساری از کم کاریهایمان. و انگیزه مند برای حاضر شدن در صف مقدم تبیین کاربردی و عملیاتی.
آسمان چشمانمان بارانی شد،از ذکر حماسه غریبانه عاشورا و فلسطین و غزه و لبنان . دلهامان امیدوار شد به نعمت وجود نائب ولی عصر(عج) و اینجا بود که لبیک در جانهامان طنین انداز شد وایثار در وجودها جان گرفت و تصویر دلنشینی پدید اورد. شبیه حماسه هایی که بانوان صدر اسلام آفریدند. و خاطرات زنده اش در صدر انقلاب اسلامی ودر دفاع مقدس عینیت امروزی یافت.
درپی آسمان چشمهای بارانی ، دست ودل ها به جهاد اموال گشوده شد ، و دختران امروزی زینب کبری سلام الله علیها. طلاهایشان را اهدا کردند برای کمک به همسنگران مظلوم در غزه ولبنان.ـبه عشق پاک شدن اشکهای کودکان لبنان و فلسطین . امروز طلاهای ما و جهادمان با اموال موشک نقطه زنی است. بر اندیشه نظام سلطه. امروز علی اصغرها و رقیه ها به تعداد کودکان مظلوم مقاومت تکثیر شده اند و فریاد هل من ناصر ینصرنی اباعبدلله در گوش زمان طنین انداز است. مسلم را تنها نگذاریم .ـتا حسین تنها نماند.
✍زینب سید میرزایی، خادم نهج البلاغه
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
یحیى ابراهیم حسن السنوار» ۲۹ اکتبر ۱۹۶۲ در اردوگاه پناهندگان «خان یونس» واقع در جنوب نوار غزه چشم به جهان گشود. یحیی در دانشگاه اسلامی غزه، لیسانس خود را گرفت و از فعالان انجمن اسلامی دانشگاه بود. اولین بار وی سال ۱۹۸۲ در حالیکه ۲۰ ساله بود به دلیل فعالیتهای دانشجویی ضد صهیونیستی ۴ ماه بازداشت شد. السنوار که سال ۱۹۸۶ مجموعهای ضد جاسوسی را به دستور شیخ احمد یاسین راه اندازی کرده بود، بیشتر زیر ذرهبین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قرار گرفت تا اینکه در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۸ برای چهارمین بار بازداشت و به اتهام ربودن و کشتن ۲ سرباز اسرائیلی به ۴ بار حبس ابد (۴۲۶ سال حبس) محکوم شد.
السنوار در طول دوران اسارت، متولی رهبری الهیئة القیادیة العلیا لأسرى (فرماندهی عالی اسرا) حماس شد و در سالهای ۱۹۹۲، ۱۹۹۶، ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴ مبارزات اسرای فلسطینی با صهیونیستها در چارچوب اعتصاب غذا را هدایت کرد. ابو ابراهیم ۴ سال در سلّول انفرادی زندانی شد و در طول این مدت به دلیل سیاست اهمال پزشکی عامدانه رژیم صهیونیستی و وضع بد اسرا، دچار سکته مغزی شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. برادرش میگوید که صهیونیستها به مدت ۱۸ سال خانواده السنوار را از ملاقات با او محروم ساختند.
السنوار علیرغم مواجهه با شرایط سخت اسارت و نیز با وجود صدور حکم ۴ حبس ابد برای وی، زبان عبری را فراگرفت تا بتواند با طرز تفکر و شیوه نگرش صهیونیستها آشنا شود. سال ۲۰۱۱ و در جریان مبادله بیش از ۱۰۰۰ اسیر فلسطینی با «گلعاد شالیت» سرباز صهیونیست که در عملیات مقاومت در سال ۲۰۰۸ اسیر شده بود، بالاخره یحیی از بند زندانهای رژیم صهیونیستی آزاد شد.
کمتر از یک سال بعد از زنگ خطری که یحیی السنوار آن را در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۲ به صدا درآورد، صهیونیستها دریافتند که سخنان وی از «در راه بودن طوفان کوبنده» و «راه دیگر مقاومت برای آزادی اسرا» صِرفا کلماتی بر زبان و تهدیداتی خشک و توخالی نبوده است. هر که امروز سخنان السنوار در روز ۱۴ دسامبر را مرور کند، درمییابد که او در آن روز نسبت به اتفاق بزرگی که در تاریخ ۷ اکتبر رخ داد یعنی عملیات طوفان الاقصی، هشدار داد. شاید به همین دلیل باشد که صهیونیستها از ابتدای عملیات طوفان الاقصی، یحیی السنوار را مغز متفکر آن عنوان کرده و نام او را در صدر لیست افراد تحت تعقیب خود در نوار غزه قرار دادهاند. موضوعی که «یوآو گالانت» وزیر دفاع [جنگ] رژیم صهیونیستی نیز یک ماه پس از آغاز عملیات بر آن تاکید کرد.
کمتر از یک سال بعد از زنگ خطری که یحیی السنوار آن را در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۲ به صدا درآورد، صهیونیستها دریافتند که سخنان وی از «در راه بودن طوفان کوبنده» و «راه دیگر مقاومت برای آزادی اسرا» صِرفا کلماتی بر زبان و تهدیداتی خشک و توخالی نبوده است. هر که امروز سخنان السنوار در روز ۱۴ دسامبر را مرور کند، درمییابد که او در آن روز نسبت به اتفاق بزرگی که در تاریخ ۷ اکتبر رخ داد یعنی عملیات طوفان الاقصی، هشدار داد. شاید به همین دلیل باشد که صهیونیستها از ابتدای عملیات طوفان الاقصی، یحیی السنوار را مغز متفکر آن عنوان کرده و نام او را در صدر لیست افراد تحت تعقیب خود در نوار غزه قرار دادهاند. موضوعی که «یوآو گالانت» وزیر دفاع [جنگ] رژیم صهیونیستی نیز یک ماه پس از آغاز عملیات بر آن تاکید کرد.
بخشی از یک گزارش منتشر شده در سایت http://KHAMENEI.IR به تاریخ ۰۷/۰۱/۱۴۰۲
@ghalamenajib
.
«پدر، پسر، نصرالله»
✍ فاطمه میریطایفهفرد
او را به اقتدار میشناختند و ابهت.
ابهتی که از هاشمیبودنش نشأت داشت و اقتداری که حاصل تلمذ قالالصادق(ع) و قالالباقر(ع) بود.
مکتب تشیع اقتدارآور است و #سیدحسن_نصرالله نمونهای بارز از این مکتب بود. مکتبی که #خمینی کبیر به جهان شناساند و امام #خامنه_ای در اعتلای هرچه بیشترش کوشید.
با تمام مظاهر دینی و ملی، اما بُعد پدرانه سیدِ مظلوم، مغفول میماند. باید از این بعد بیشتر به سید نگاه کرد تا فهمید که چهقدر دلسوز مردم کشورش و حتی منطقه بود.
او در جوانی، آن زمانی که هنوز گرد سپیدی بر روی محاسنش ننشستهبود، پدرِ شهید شد.
◽◽◽
داستان پدرها و پسرها در تاریخ عجیب قشنگ است و سوزناک، شبیه به یک تراژدی و از حیث طاقتفرسایی شبیه به افسانه. کم نیستند داستانهایی که دلدادگی پدران به پسران خود را به تصویر میکشند.
#رستم هم باشی در مقابل داغ فرزند زانو میزنی. امام #حسین(ع) هم اگر قرار است قصه کربلا را به غصه بکشاند، از #علی_اکبر میگوید و فقدان دنیای بدون #علی_اکبر و از #علی_اصغر میگوید و خباثت دشمنان.
خدا از #سیدحسن هم عهد میگیرد برای کار بزرگی که قرار است روی دوشش بگذارد؛ باید روح سید بزرگ شود، مانند جد بزرگوارش، تا ظرفیت او تحمل مسئولیت بزرگ را بیابد.
#نصرالله از #سیدهادی میگوید که نوه بزرگ خانواده بود، از علقه مادرش به اولین نوه؛ اینجاست که اشکش راه میافتد برای دل غصهدار مادرش، اما نه! این اشک از همان موقع که #سیدهادی را کفن میکند و نماز میخواند به جانش مانده؛ این همان بغضی است که بالای تابوت فرزند و دیگر شهدای حزبالله مکتوم ماند. این همان است که سر باز میکند.
میگوید من خیلی عاطفیام، دلم زود میشکند، اشکم زود جاری میشود، خب پدرم دیگر. سید میگوید که داغ فرزند برایش سخت بوده و گمان داشته که #سیدهادی توشهای برای آخرتش است، بعد فکر میکند که نه! #هادی برای آخرت خودش کوشید و من باید برای آخرت خودم بکوشم. پس میکوشد تا خودش را کنارِ خانه #عباس_بن_علی(ع) در بهشت جا دهد.
بزرگشدن روح سید در ادبیاتش موج میزند. خدا عهد میگیرد از بندگانش برای دادن عزت در برگبرگ تاریخ، برای یک ماندگاری شکوهمند.
سید حالا دیگر نه پدر فرزندانش که پدر همه فرزندان لبنان بود. این اشک دوباره جاری میشود. کجا؟ در زمانی که فرزندان لبنان در مواجهه با جیپیاس جاسوس، جانباز میشوند؛ طاقت ندارد که فرزندان خویش را مجروح ببیند.
اشک سید که آمد، خبر از رقت قلبی داشت که کالبد گوشتی را دیگر تاب نیست و وقت، وقت رفتن است.
حالا دیگر پدر حزبالله مثل حاج #قاسم، مثل دیگر شهداء سرش شلوغ است و از آسمان پدری میکند؛ این بار نه برای #سیدهادی و نه برای سیده زینب و نه برای حزبالله، بلکه برای من ایرانی، یمنی، فلسطینی، عراقی، سوری و برای ما در جهان اسلام.
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
نقطهٔ قوت
یک سال است می گویند:
_او در پناهگاه است.
_مسبب وضع شما، در بین شما نیست.
_او نفوذی است.
_او جاسوس اسرائیل است که توانسته است چنین عملیاتی را طراحی کند.
_و...
یک سال است دشمن دست گذاشته است بر روی نقطه قوت حماس و او را تخریب میکند.
یحیی السنوار را می گویم، نقطه ی قوت حماس و طراح عملیات طوفان الاقصی.
اما دیروز در حالی که خودشان هم باورشان نمیشد. جنازه بزرگ مردی را در میان شهدای ساختمان دیدند که آب ریخت بر روی تمام شایعات و تخریب ها. وچه عزتی بالاتر از این؟
او مرد میدان بود. تصویر هایی که از او منتشر می شود. اوج قدرت و افتخار السنوار است. چرا که نشان داد او مرگ را زندگی میکند و در کنار سربازانش با لباس رزم و چفیه، جلوتر از خط مقدم و در جبالیا، در رفح، می جنگد.
او مرد میدان بود.
به گفته ی شهید مرتضی آوینی:
کجا از مرگ هراس دارد آنکه به جاودانگی روح در جوار رحمت حق آگاه است؟
#یحیی_سنوار
✍🏻مریم زارعی
#شهید_القدس
#حماس
#یحیی_السنوار
#طوفان_الاقصی
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🪴«بازیگرِ نقش اولِ مرد»
✍️به قلم طیبه فرید
🌱عزیزم:
لطفا همینجوری که داری با دور تند قصص انبیا را جلو چشممان ورق میزنی و چکه چکه تاریخ را می چکانی توی تقدیرمان که ناکام نمیریم به حرف هایم گوش کن.می خواستم بابت خلق هنرمندانه درامِ باشکوه «یحیی» و انتخاب بازیگر نقش اول مرد دست هایت را ببوسم و اعتراف کنم که به مخیله ام قد نمی داد که بشود از خانه متروک و پر از خاک و خل و خِرت و پِرت طبقه دوم چنین پایان شورانگیزی ساخت.از همه اجزا و عناصر صورت خاکیش، از سوراخ بزرگ سمت چپ پیشانیش تا حمایل خشاب و حتی ساعتِ مچیش نمی شد به همین سادگی ها گذشت.
پشت صحنه نمایش یحیی آدمهائی ایستاده بودند که یک شبه بزرگ شدند.زنی پا به ماه می گفت می خواهد اسم مسافری که توی راه دارد را بگذارد «سنوار».
دیشب چشم هایمان خیس بود ،غبار فرو ریختن ساختمان روی صورتمان گِل شده بودو امروز همه مان بوی عطر یحیی می دهیم...یادم می ماند که قهرمان های نقش اول فیلم های تو مرزهای تبیین را ،با خون جابهجا کردند.
https://eitaa.com/tayebefarid
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
انگشت بریده اش به اغیار رسید
یک شیر تمام کرد و کفتار رسید
طوفان الاقصی که همان است فقط
هنگام قضی نحبه سنوار رسید
#شهید_علی_طریق_القدس
#شهید_یحیی_سنوار
#طوفان_الاقصی
#طاهره_ابراهیم_نژاد_آکردی
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عجّللولیّکالفرج
دیدیم در پیالهی خود عکس یار را
از ما نگیر مستی چشم خمار را
پوشانده است آینه را سالها غبار
کِی میتکانی از دل ما این غبار را
من دورم از نگاه تو که گرم و روشن است
ای پهن کرده سفرهی سبز بهار را
تنها به شوق دیدن روی تو بود اگر
جانم خرید سختی این روزگار را
مردن به خاطر تو اگر حسرت من است
کِی میکنی نصیب من این افتخار را
یاقوت میشود همهی اشکهای من
بگذار روی دامنم این کوله بار را
طوفان به یال اسب سفید تو بسته است
صحرا کشیده حسرت آن تکسوار را
کوتاهی ندیدنت از دیدهی من است
پوشانده پرده روی مَه آشکار را
عجّل علی ظهورک یا صاحبالزمان
پایان ببخش وحشت این انتظار را
#مهتا_صانعی
@darvazhe
بسم رب عبد مجاهد
«مجاهدت»
✍🏻 #سیده_الهام_موسوی
.
از کجا بنویسم؟
تاریخِ هر گوشهای از دنیا داستانهای زیبایی دارد، اما داستانهای مردان و زنان خاورمیانه، رنگ و بویی دیگر دارد. این مردم، هرگز در برابر مزدوران سرزمینشان سر خم نمیکنند.
چند سال است که غریبهای در سرزمین زیتون، یعنی فلسطین، ادعای مالکیت کرده است. مردم این سرزمین، سالهاست که با سنگهای سجیل خود مقاومت میکنند.
و حالا چند ماهی است که تبر به دست گرفتهاند و به جان ریشههای درختان و نهالهای زیتونِ غزه افتادهاند.
میدانی درد کجاست؟
درد آنجاست که همسایگان، ناظر احوال ناخوش مردم این سرزمیناند.
میبینند زیتونها غرق در خون و آتش شدهاند، اما کاری نمیکنند.
آه فلسطین! آه غزه!
سرزمینِ صبر، شکوه، ایثار و آزادگی!
هر روز از این جنگ که گذشت، به ما درس دادی!
درس استقامت،
درس رضایت به رضای خدا،
درس عزت و شکوه،
درس تسلیم نشدن،
درس شهادت،
درس ایثار،
درس صبر...
هرچه بنویسم، باز هم کم است. به اندازهی عمر دنیا به ما و نسلهای آینده درس دادهای.
و امروز خبر شهادت یحیی السنوار...
در لحظهی شهادت، تکیه بر مبل با جراحاتی عمیق اما باشکوه، شجاع و چون کوهی استوار، مردِ میدان بود.
تا آخرین دقایق عمرش، در حال رزم و دفاع بود.
باز مینویسم و میگویم:
«این خونها پر برکت است، گرچه چشمان ما را پر از اشک و قلبهایمان را پر از درد کرده است.»
مردان این میدان تمام شدنی نیستند.
(اذا غاب سید قام سید)
چون مردی بیفتد، مردی دیگر تفنگ را برمیدارد. قرار نیست این سنگر خالی بماند.
#شهید_القدس
#اسطوره
#یحیی_السنوار
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
*امام*
بالاخره رسیدم به میعادگاه عاشقان. آرامگاه سردارانی که یکی بعد از دیگری وصیت کرده بودند کنار هم به خاک روند. من داغدار بودم و محتاج خاکی که سردم کند. از اردیبهشت داغ عزای مردان بزرگی روی دلم بود. حال دلم خوش است به خاک مزاری که صاحبش از بیروت میآید. از نجف، کربلا، مشهد. پاتند میکنم به قطعه شهید خرازی و دوستانش. به سمت تازهترین مهمان، شهید عباس نیلفروشان. به یاد آخرین لحظاتی که با سید عزیز، شهید نصرالله بود. به یاد شهدای حادثه سقوط بالگرد. به یاد هنیه عزیز.
دلخوش به مرهمی که از زیارت شهید بزرگوار بر قلب داغدارم باشد.
دستم را به خاکش میرسانم. سینه و چشمهایم را متبرک میکنم. آرام میشوم. خدا خدا میکنم زنها هق هق کنند و مردان فریاد بکشند تا صدای شکستن بغضم پخش شود میان جمعیت. اما این مردم صبورتر از این حرفها هستند.
قدمهای برگشت را آهسته برمیدارم تا شیرینی زیارت بیشتر مزه کند.
گوشه حصیر، نزدیکی کیفم رها میشوم. به مردم توی محوطه گلستان شهدا خیره میمانم. دستم میرود سمت گوشی. اولین کانال خبری را باز میکنم.
ماتم میبرد. سفت مینشینم سر جایم. دندانهای یکی از شهدای فلسطینی بسیار شبیه رهبر حماس، یحیی سنوار است.
توی دلم آتش تازهای شعله میگیرد. انگار قرار نیست دلم از عزا خالی باشد. توی این رنجها و فقدانها رازی است که خدا میداند.
آسمان مقاومت پر از ستارههای شهیدی است که راه را به سلامت نشان میدهند. مقاومت مفتخر است که شهید بدهد اما روی دیگر هر شهادتی پیامی است برای ما..
شاید قرار است قلب ما در اضطرار و رنج وسعت یابد برای همراهی با امام. برای برداشتن غمها و رنجهای امام.
شاید جانهای ما زیر بار حوادث، صیقل مییابد برای روزهای حفاظت از امام.
هر چه هست باید از میان آوارها و غمها و در کنار مزار عاشقان، امام را یافت که جز این چیزی جز خسران عشق نیست.
✍مریم حمیدیان
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
🔖خونِ یحیی از جوشش نخواهد ایستاد
درخت مقاومت نزدیک هشتاد سال است که با اقتدار ایستاده، همو که روزی نهالی کوچک بود و با خون هر شهید مقاومت هر روز ریشهای تازه دواند تا این روزها که به شجره طیبهای مبدل شده که شاخههایش را تا عرش بالا برده است تا بی ریشگی و ناپایداری و مصنوعیبودن رژیم خبیث اسرائیل را به رخ جهانیان بکشاند و نشان دهد که شهادتهای همهی این هفتاد و چند سال و این خونهای برزمین ریخته، نه تنها نهضت مقاومت را سست نکرده؛ بلکه آن را استوارتر از همیشهی تاریخ ساخته است.
امروز این درخت تنومند مقاومت است که چشم دنیا را خیره کرده و به اسلام عزت بخشیده که برکندن ریشهی مقاوم و مستحکمش، دغدغهی رژیم خبیث صهیونی شده و آن را به هفتادسال عقب برگردانده است.
این درخت تناور مقاومت است که روزی با خون امام موسی صدر دیگر روز با خون شهید سید عباس موسوی و... آبیاری شده و ستبر شده بود و از وقتی خونِ پاک سرداران مقاومت، شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس را نوشید، به یکباره قد کشید و ریشههای نازکش در هم تنیده شد.
و اکنون با گذشت یک سال از حماسهی طوفانالاقصی، خون بیش از ۱۵۰ هزار زن، مرد و کودک فلسطینی و لبنانی، او را تشنهی ثمردهی کرده که با شهادت شهید هنیه و شهید سید حسن نصرالله اینچنین در آسمان هفتم، به رقص درآمده و عرشیان را به وجد آورده است.
و اینبار این جوشش خون شهید یحیی سنوار که مغز متفکر طوفان کوبندهی الاقصی بود و اسطورهی مقاومت است نه تنها درخت مقاومت را به ثمردهی بیش از پیش نزدیک خواهد کرد که قطعا تا غرقشدن رژیم غاصب اسرائیل در موجِ دریایِ خونهای بیگناهان مظلوم غزه و لبنان ادامه خواهد داشت.
🖋آمنه عسکری منفرد
#مقاومت_زنده_است
#شهید_یحیی_سنوار
@ghalamnegaremonfared
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
ما به دنبال جاسوس بودیم؛ او شهید زنده بود! و چقدر غرور آفرین، صحنه ی تهمت ها و بدگمانی های اهل جهنم را ترک نمود. حماسه ای بپا کرد و به مردانگی قوام بخشید؛ تا در قاب ماندگار این دنیا، نقش شهادت یک فرمانده در میدان به سمبل مقاومت تبدیل شود!
شهادتت مبارک، ای اسوه مقاومت در میدان
✍🏻فاطمه شکیب رخ
#یحیی_السنوار
@Ghalamzaniii
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
قصه یحیی.mp3
4.48M
ما قصه یحیی را سال ها برای بچههایمان تعریف خواهیم کرد..
#یحیی_سنوار #مقاومت
#یحیی_السنوار #رادیوز
📝 نویسنده:
مهدی مولایی
🎙 گوینده:
زینب رضوی
📻 @Radioz_Ir
.
مشق بیداری
✍مریم حمیدیان
رفیقم تعریف میکرد توی اغتشاشات سال ۱۴۰۱ وقتی فیلم کتک زدن و کشتن مامورها و بسیجیها، کف خیابانهای خودمان را دیده به خودش لرزیده. مثل خیلی از ماها! تا صبح زیر پتو ریز ریز اشک ریخته. مثل خیلی از ماها! نگفت چه فکرهایی کرده اما تصمیمهای بزرگی گرفته. یک لحظه همه جبهه کفر را وسط خیابانها دیده. گفته من چکار میتوانم بکنم؟ چطوری کمک کنم؟ چطوری دفاع کنم؟
انگار که آن شب، شب قدرش شده باشد و فکرهایی مثل جناب حر کرده باشد. صبحش قرارهای دادگاه رفتن و طلاق و.. را کنسل کرده. نشسته سر زندگیش. تحمل کرده طرفش را.
گفت وقتی دیدم شیاطین برای به لجن کشیدن زن ایرانی جوانهای پاک را زجرکش میکشند، چرا من یک خانواده را از دست بدهم؟
میسازمش! جوری که صدای شیطان دربیاد. جبهه حق رو یاری کرده بود. در مختصات خودش. همانجایی که وظیفه داشت.
رفیقم سهمش را از آن حادثهها برداشته بود. اشکها و ترسهایش را به ثمر نشانده بود.
بعدها عکس شهدای اغتشاشات را روی دیوار خانهاش دیدم که لبخند میزدند.
الان که این را مینویسم حوادث سه سال پیش تمام شده، اما جنایتهای بیشماری توی غزه و لبنان اتفاق میافتد. خیلیها مثل من و تو میلرزند. گریه میکنند متاثر میشوند. اما سهم ما از این حوادث چیست؟ وظیفه ما برای یاری جبهه حق کدام است؟
آن اثر ماندگار که از زخمها برایمان میماند چیست؟
بعدا داستان لگد زدن به شیطان را چطور تعریف میکنی وقتی او با همه قوا آمده وسط؟
کدام گناه را ترک میکنی؟ کدام رابطه را ترمیم میکنی؟
با مالت جهاد میکنی؟ نوبت به فرزندانت برسد صبوری؟ جلسه میگیری بقیه را هم بیاوری توی جبهه حق؟
پوستر نصب میکنی؟
از روزمرگی فاصله میگیری؟ قدمی برای خودشناسی برمیداری؟
بقیهاش را خودت بگو. سهم تو وقتی میبینی هر روز آدمهای بیگناه زیادی توسط شیطان کشته و زخمی میشوند چیست؟
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
همای شهادت: ای شهیدان! چه سبکبار پر می کشیدو چه زیبا حماسه می آفرینید!
خوش به حال شما که "در قهقه مستانه تان ، عند ربهم یرزقونید!" در حلقه وصلتان با یاران چه گذشت که یکی پس از دیگری همای" شهادت" را در آ غوش کشیدید ؟
شما ای سرو های راست قامت مقاومت که ریشه در ولایت دارید و جرعه نوش جام سعادت گشته اید.راز سرسبزی و سر سرخ فامیتان را آشکار کنید، شاید در باغ شهادت برای ما جاماندگان هم باز شود.
ای عزیزان خدا ! در جهاد آخر الزمانی یاران خدا و مزدوران شیطان، شما ستارگان تابناک استقامتیدو در آستانه طلوع حضرت آفتاب به شفق می نشینید تا ارمغان دار روشنایی فلق باشید . با شهادتتان فرزندان شیطان که پیامبر کشی را در سابقه شومشان دارند به خاک خواهندنشست.
شهادت شماو استقامت ما پیام آور غرق شدن فرعونیان در "نیل " آخر الزمان است. ای راست قامتان جاودانه تاریخ شما "نصراللهید "و طلایه داران راه "اسماعیل" .
شما بر "عماد "توحید، مظلومیت ذبح عظیم "یحیی"را فریاد بر می آوریدو ادامه دهندگان حماسه بزرگ عاشورایید انگشتر "سلیمانی" فتح و را تقدیم آزادگان جهان خواهید کرد.
ای خوبان عالم با شما پیمان می بندیم که سرمست از شرابا طهورای ولایت در رکاب رهبر آزادگان جهان امام خامنه ای . تا پای جان بمانیم. برای صبر و بصیرتمان دعا کنید.
🍀زینب سیدمیرزایی☘
🇮🇷کانال بسيج اساتيد و نخبگان جامعه الزهراء(سلام الله علیها)
https://eitaa.com/joinchat/300875895Cca33e6af03
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
💢 مقاومت هم چنان باقیست...
✍ نرگس ایرانپور
هر پایانی جز شهادت، زیبنده مردانی نیست که عمری پای درس مقاومت نشستند و سرود رهایی سر دادند.
آخرین تصویر یحیی سنوار را همه دیدهایم و همه دیدهاید، یاد نگاه آخر محسن حججی در خاطرم جان میگیرد تو گویی تمام حیات در دستان ناتوان نیستی در قاب تاریخ ثبت میشود.
آخرین نگاه که تمامی ندارد هر روز و هر روز میجوشد و شاگرد تربیت میکند، همه چیز که کلاس و درس و آموختن از راههای زمینی نیست، گاهی نگاهی کار هزار ساعت درس و کلاس را یک جا میکند، مثل آخرین غرش یحیی سنوار همان جا که تکه چوبی را که آخرین دارایی اش برای درآوردن چشم صهیون است به کار میگیرد و سرمشق مقاومت را با خط خونش تازه میکند...
مقاومت نه در بند سید حسن و نه اسماعیل هنیه نه نیلفروشان عزیز و نه هیچ فرمانده دیگری است که سرچشمه ایستادگی داغی است که سرد نمیشود و خونی است که از حرکت نمیایستد، میجوشد و میجوشد تا لوحه زمین را از نجاست شرور صهیون پاک کند و قلب جهان را آماده تپیدن زیر قدمهایی کند که میآید و پرچم عدالتش را بر سر تمام مستضعفان خواهد کشید.
آسمان به سیاهی میرود و ستارهها در پی هم غروب میکنند. ظلمت به غایت خود میرسد و شب آبستن حادثهای قریب است. نوید طلوع، افق را پر میکند، خورشید میآید و زمین سرد را به عدالت، جان خواهد بخشید. صبح نزدیک است و شب رفتنی...
#یحییلایموت
#مقاومت
#یحییسنوار
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
این آغاز سرانجام دارد...
این در میدان جنگیدن و دشمن را به چالش کشیدن چه سرانجامی جز نصرت خواهد داشت؟
یحیی؛ ریشه این اسم از حَیْ به معنای زنده و زنده کننده میباشد،واژهای که پنج مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است. یحیی یکی از پیامبران قوم بنی اسرائیل و پدرشان نیز حضرت زکریا میباشد. اسمی که در کشورهای مختلف عربی و غیر عربی مشهور و پرتکرار است. اکنون اما، و دراین چند روز این کلمه به اسم رمز و کلیدواژه پرتکرار تبدیل شده است. یحیی السنوار؛ شهید مبارزی که در وصف آن کلمات عاجز میشوند. تصاویر و صحنههای لحظات شهادت به وضوح گویای قدرت و شهامت بزرگ مردی همچون یحیی السنوار بود. ایشان مصداق واقعی از مبارزه تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون بودند، درواقع ما تصاویری را با دیدگان خویش به نظاره نشستیم که لحظاتی از نشان دادن صلابت و پایداری رهبری، که برخلاف تصورات واهی دشمن درخط مقدم و کاملا مسلح در نبرد با دشمن آماده بودند و همان لحظه پرتاب چوب به سمت دوربین دشمن غاصب مِسک ختام و پیامی پُراز معنا و مفهوم برای تمام مبارزان و دشمنان در کل دنیا به همراه داشت.
زمان بزودی درحال گذر است و گویند؛ ستارگان درخشان یکی پس دیگری به هنگام طلوع آفتاب روبه افول میروند ... پس آگاه باشیم که صبح بیداری و پیروزی نزدیک است. دشمن درحال تقلاست تا با چنگ و دندان از خود محافظت کند اما سخت در اشتباه است شاید رهبران و مبارزان دیگر در میدان نباشند اما روح پاک، جوشش و گرمای خون مبارک آنان مبارزه و احقاق حق را هرگز سَرد و زائل نخواهد کرد.
چند سطری از زندگینامه پُراوج و فرود شهید سنوار را خواندم، جملاتی که مملو از قدرت و امید بودند. ایشان نویسنده چندین رمان هستند و در دوران اسارت در سلولهای رژیم صهیونسیتی کتاب رمانی به زبان عبری نیز مینویسند و کتاب خار و میخک ایشان که از دوران کودکی شروع میشود، با قلمی شیوا و روان نگاشته شده است. یحیی السنوار؛ یک پسر، پدر خانواده، مبارزی شجاع، رهبری با ایمان، نویسندهای خوش فکر و قلم و در آخر یک قهرمان جهانیست، السنوار غیور گرچه در زندان و در آزادی قهرمانانه زیستند اما در لحظات پایانی حیات خویش یک درس بزرگ و ماندگاری به بشریت دادند، که شاید تا سالیان سال برای ما الگو و راه روشنی باشد و بیشک این درس آغازی مبارک و سرانجامی نیکو خواهد داشت.
نصرٌ من الله و فتح قریب و بشرالصابرین
✍🏻سیده ناهید موسوی
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
✍فاطمه یحیایی
بهت ما، از ماجرای تو و آنچه آفریدی، فروکش میکند،
و کم کم به من و قلم در دستم این اجازه را میدهد که از تو بنویسیم.
در این دو روز، خواستم از تو بگویم، اما هرچه کردم، نتوانستم. نشد. ناتوان بودم...
آنقدر همه ی مردم حماسه هایت را هنرمندانه به تصویر کشیده بودند، که چیزی از قلم نیفتاده بود.
اما امروز، یک نکته ی ریز، که در پیشِ چشم همه، پوشیده بود؛ برایم کمی پررنگ شد.
همه ی چیزهایی که از تو شنیدیم،
به آن افتخار کردیم،
با آن اشک ریختیم،
با همه ی وجود تو را تحسین کردیم،
اقتدارت،
شجاعتت،
زخم های عمیقت،
سیمی که با بیمهری به بازویت بسته بودی تا جلوی خون را بگیرد،
کتاب دعا و تسبیحی که در میدان رزم به همراه داشتی،
صورتی که در تنهایی هم پوشانده بودی،
چوبی که به سمت دوربین پرت کردی،
اسلحه ای که با چسب برق به هم چسباندی،
انگشتِ خط و نشان کشندهای که پس از پیدا شدن پیکرت، از دست دادی،
تونلی که در آن پیدا نشدی،
خانه ای که در آن، روی زمین، پیدا شدی،
و مبلی که از روی آن، به مردم همه ی دنیا، نگاه کردی،
همه ی اینها ما را بهت زده کرد.
و هنرمندان را به اقرار واداشت که چنین صحنه ای را، حتی در هیچ سکانس طلایی از سینمای هالیوود، به تماشا ننشسته اند.
اما یک سوال، قهرمان...
وقتی تانک اولین بار به سمت تو شلیک کرد،
و تو دست و پای خود را از دست دادی و به معنای واقعی کلمه مجروح شدی،
قطعا روی مبل نبودی،
بودی؟!
اینجای ماجرای تو، دقیقا این لحظه اش، من را شگفت زده میکند...
در آن لحظه، تو روی زمین میافتی،
دست و پایت به شدت مجروح است،
خون همه جا را میگیرد،
تو پر از رنج هستی،
و در آن موقعیت، یک کار غیر منتظره انجام میدهی💡
بلند میشوی و روی یک مبل مینشینی،
مبلی که شاید خودش هم سرپا نبوده،
پس اول مبل را بلند میکنی،
و پس از آن، بدن مجروح خودت را.
فقط برای اینکه وقتی نظامیان وارد خانه میشوند،
یا دوربینشان به سراغت می آید،
تصویر یک فلسطینی مبارز و مقتدر به جهان مخابره شود،
مثل همه ی عمرت، عزتمند و ظلم ستیز.
برای اینکه پیش پای دشمنت، نیفتاده باشی.
مثل آن روزی که مبل خانه ات را از زیر آوار بیرون کشیدی، به آن تکیه زدی، و با لبخندی پیروزمندانه عکس گرفتی،
تا دشمنت ببیند کسی مثل تو، که در اردوگاه آوارگان به دنیا آمده، و بیست و سه سال عمرش را در زندان های اسرائیل سپری کرده،
با از دست دادن خانه و زندگی، دلش نمیلرزد.
یحیی با از دست دادن خانه، نمیشکند،
یحیی با از دست دادن جان، نمیمیرد،
یحیی تا ابد زنده میماند...
#یحیی_سنوار
#مجاهد_قهرمان
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
معجزه سنوار
امروز بارها به پرتاب چوب دستی شهید یحیی السنوار فکر کردم
به شجاعتش، مردانگیاش، خستگیناپذیریاش، استقامتش، استقلالش در مبارزه، به سخت بودنش حتی در تنهایی و نفرتش از صهیونیستها و عزمش برای نابودی آنها تا آخرین نفس.
راستش یکبار چوب دستیاش من را هم به یاد عصای موسی انداخت
عصایی که در قرآن وقتی خداوند میخواهد معرفیاش کند از موسی میپرسد «چه چیزی در دست راست تو است، موسی(علیهالسلام) در جواب عرض کرد: این عصای من است، بر آن تکیه میزنم، با آن برگ درختان را برای گوسفندانم میریزم و نیازهای دیگری را نیز با آن برطرف میکنم.»
از جواب آن که ناظر به ماهیت عصا بود، فهمیده میشود که مراد خدای متعال اسم آن جسم نبوده؛ بلکه سؤال از پیرامون عصا و کارایی آن بوده است؛ یعنی آن چوب دستی موسی که به عنوان عصا در دست گرفته، دارای این ویژگیها و این منافع است و از این جواب توضیحی موسی به دست میآید که خداوند همین عصا را که یک تکه چوب بوده و دارای این ماهیت است، به اژدهای واقعی تبدیل میکند؛ و این اعجاز بزرگی است.
همین عصا یکبار دیگر نیل را میشکافد.
سنوار در واپسین لحظات زندگیاش در این دنیای خاکی، فقط یک پاره چوب به سمت نگاه دشمن پرتاب کرد
اما، همچون همان عملیات طوفان الاقصی که داستان افسانهی شکستناپذيري اسرائیل را پاره کرد، نتیجه داد.
اسرائیل با هدف دیگری این تصویر را رسانهای کرد اما برخلاف آنچه او به دنبالش بود، یحیی اسطوره شد.
این بود معجزه شهید سنوار
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
انتشار یادداشت
خانم میری
خانم حمیدیان
خانم فرید
در روزنامه سراسری سراج
لینک زیر
https://serajonline.com/?nid=1548&pid=8&type=0
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI