eitaa logo
『 افسران جنگ نرم 』🇵🇸
679 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
2هزار ویدیو
89 فایل
در جـنگ نرم پای باور و ایمانمان که وسط باشد ساکت نخواهیم نشست✌️🏻... {خادمان کانال🌱} @valeh_135 @yazahra_83 @Montaghem_soleymani_82 شرایط تبادل و کپی↯ @shorot_13 حرفهاتون⇦ @Afsaranadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ‌ظـهور در جمجمه‌هاست🧠.... نه در جمعه ‌ها 🗓:) 💭 @afsaranjangnarm_313
21.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 🌹چندسالی بود که با رسول هم سرویس بودیم و چون مسافت محل سکونت ما تا محل کار تقریبا زیاد بود فرصت مناسبی بود تا همدیگر را خوب بشناسیم طی این مدت بارها از اخلاق و منش ایشان لذت بردم. 🌹با اینکه رسول مجرد بود و مسیر سرویس ما از مناطق بالای شهر تهران می گذشت،بارها متوجه این رفتاراو شدم که خیلی تلاش میکرد مسایل شرعی نگاه به نامحرم را رعایت کند. رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نا محرم ابا میکرد. •|خاطره‌ای از شهید ❤️مدافع حرم رسول خلیلی🕊|• 🌴@afsaranjangnarm_313🌴
✨و باز هم جمعه ای دیگر گذشت! و شهر در اوج سکوت و درد، نبودنت را فریاد می زند ... شهر را از چشم من ببين، تارِ تاااار این است حکایت ما در نبودتان ... ▪️چه جمعه‌ها غروب شد نیامدی ▫️ 🖤 @afsaranjangnarm_313 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ❤️ 📱 ✨ 📚 حدود ساعت ۹شب بود که رفتم سر وقت گوشی و آنلاین شدم دیدم این پسره پیام داده حلال کنم ؟وا این جرا این جوری شد؟😳 لابد بازی جدیدشه نه بابا بهش پیام بدم؟؟ بعد از یکم درگیری ذهنی دلمو زدم به دریا و نوشتم: -خواهش میکنم کاری نکردید برا چی حلال کنم☺️ آنلاین نبود ولی واقعا این یهویی حلالیت گرفتنش عجیب بود،دوباره براش نوشتم: -ببخشید شاید من با شما بد صحبت کرده باشم یکم درگیر امتحانا بودم الانم که دنبال و کار و.. اعصاب نداشتم. یکم تو کانالا چرخیدم و یه پست گذاشتم که دیدم پسره پیام داده +چرا دیگه باعث شدم رو عقایدتون پا بزارید راستی آرمیتا خانوم شما مگه دنبال کار می‌گردید هان؟ +اره چطور؟ -خودم دنبال کارم اگه می خواید برای شماهم جور کنم؟ +شما از مشهد چجوری می خواید برام کار جور کنید؟ -خب راستش من دروغ گفتم من نه مشهد زندگی میکنم نه اسمم کامیاره نه پزشکی میخونم +یعنی چی؟😳 -ینی اطلاعاتی که بهتون دادم دروغ بود +خب حالا اسم مشخصات شما چیه؟؟ -عرفان ۲۵ تهران رشته حسابداری یهو سارا داد زد گوشیو همون طوری رو تخت انداختم و رقتم سمتش -وایییی دستمممم +هییی دستت چرا این شکلی شده؟ -بریدم -چقدم بد بریدی خیلی عمیقه که سارا پاشو ببرمت درمونگاه رفتم صدای سمیرا زدم با سمیرا لباس پوشیدیم و سارا رو هم آماده کردیم سمیرا زنگ زدآژانس باهم رفتیم نزدیک ترین درمانگاه دست سارا بدجور پاره شده بود و ۴تا بخیه خورد +آخه دختر با ساطور مگه دستت و زدی -نه بابا رفتم این برا این ماکت چیزی درست کنم +خب دختر خوب حواست کجا بود موقع بریدن -چه میدونم سمیرا اومد تو اتاق و گفت: -نکنه عاشق کسی شدی شیطون 🤨🤨 +برو بابا -راستی فاطمه زنگ زد رسیده بود خوابگاه دوباره با همون آژانس برگشتیم رسیدیم خوابگاه که دیدم گوشیم دست فاطمس +سلام فاطمه به سردی باهام سلام کرد +چی شده ؟ -حالا بعدا دربارش حرف میزنیم خواست بلند بشه که دستشو گرفتم -فاطمه بگو چیشده گوشی من دست تو چیکار میکنه فاطمه گفت: گوشیتو جا گذاشته بودی شارژ نداشتم با گوشی تو زنگ زدم سمیرا +خب حالا چرا اینقدر سرد برخورد میکنی؟؟ صداشو یواش تر کرد جوری که سارا و سمیرا نشون -تو از کی تا حالا با یه پسر چت میکنی ارمیتا؟؟ تا رمز و زدم صفحه چتت اومد +فاطمه قضیه اون طور که فکر میکنی نیست باشه بعدا -ببین الان بچه ها دور سارا و سمیرا جمع شدن کسی حواسس به من و تو نیست بگو +چیز خاصی نیست -تو بهش اسمت رو گفتی اون اسمش رو گفته اینا چه معنی میده؟ +ببخشید فاطمه ها اصلا با چه اجازه ای رفتی نگاه کردی همشو -باورم نمیشه آرمیتا این تویی!!!ما این حرفا رو داشتیم باهم قبل تر ها گوشی من و تو نداشت چیز مخفی از هم نداشتیم +الانم همینه نه تا وقتی که زیاد دخالت کنی تو که خوندی دیدی چی بهش گفتم - راست میگی آرمیتا ببخشید دخالت کردم ولی دوستی با این پسر اشتباهه +میدونم خودم -من دارم میگم حواست نیست اگه یه ذره بهت محبت کنه تو +فاطمه خواهش میکنم بس کن مگه من‌گدای محبتم ؟ -نه تو بلکه همه دخترا از محبت یکی بهشون خوششون میاد برا خودت میگم آرمیتا مثه یه خواهر دلسوز +فاطمه خواهش میکنم کاری نکن دوستی مون خراب بشه من خودم حواسم هست -مطمئنی؟ +آره -باشه پس فقط یه سوال و جواب بده +چی؟ -چرا از اول بلاکش نکردی؟ اول یکم فاطمه رو نگاه کردم و بعد مسخره ترین جواب ممکن و به سوال فاطمه دادم شاید یه جور حس لجبازی تو وجودم بود -چون نمی خواستم ثابت کنم بهش ترسیدم که بلاکش کردم +آرمیتا درست فک کن هم تو می‌دونی هم من ادامه این کارات به جای خوبی کشیده نمیشه به خاطر من بیا و بی خیال شو -قرار نیست اتفاقی بیافته که +فقط قبلا سوال دینی می کرد که دیگه اونم فاطمه کلافه گفت: - باشه آرمیتا من بیشتر از این نمیتونم کمکت کنم هرجور خودت صلاح میدونی گوشی و برداشتم و به این پسره پیام دادم: +به خاطر جنابعالی دوستی چندین سالمون بهم خورد آنلاین بود سریع جواب داد: -چی شده آرمیتا خانوم چه اتفاقی افتاده ..... :✍ و کپی تا پایان فصل دو ممنوع پیگرد الهی دارد🚫 ❤️@afsaranjangnarm_313📱
😍 خوشحالم که خوشتون اومده❣ @afsaranjangnarm_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 دیــروز افسـرجنـگـ سـرد شدنـد و امــروز ما ... . آنــروز دشمـن ما را نشانـه گرفتــ و امــروز مارا ...😔 . دیـروز آنها جنگیدنــد کـ ندهنـد امـروز ما میجنگیـم کـ و ندهیـم ...... . . . .گاهـی فکـر میکنم اگــر شهـدا جای ما بودند در چـه میکردنـد؟؟ . . خـود را به اشتراکـ میگذاشتند و مسببِ نگاهِ حرامِ صدها نفر میشدند؟😔 . برای نامحـرم التماس دعـا و زیارت قبـول میگذاشتند و با نامحرم در خلوت میکردند؟.....😔 . روابط عاشقانه و خصوصی خـود و همسرشان را عمـومی میکردند و دل هزاران را میسوزاندند ؟....😔 . از و و های خـود پستــ میگذاشتند و باعث کشیدن دلِ نیازمندان میشدنـد ؟......😔 . تمـامِ وقت خـود را صرف فعالیت در این میکردند و از خانواده و و غافـل میشدنـد ؟...... شهــدا و شدنـد امـا آیا ما هـم ...؟😔😔......... 😔 ــــــــــ🌸ــــــــــ🕊ـــــ🦋ـــــ🕊ـــــــــ🌸ــــــــــ 💚 📱✌️ @afsaranjangnarm_313
🌿🌿🌿🌿🌿 چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم : ❣جاده لغزنده است دشمنان مشغول کارند! با احتیاط برانید سبقت ممنوع... دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به "امام" است.. حداکثر سرعت بیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد❣ ❣اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید لااقل کمربند "دشمن" را نبندید! دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع با دنده لج حرکت نکنید و با وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون شهداست....❣ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @afsaranjangnarm_313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷