🔴بستنِ دستان امام علی(ع) با ریسمان👇
وقتی عمر شنید، که رسول اکرم(ص) به امیر المومنین(ع) دستور صبر داده است، فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر نیروی کمکی خواست!
او و یارانش این بار با پشتیبانی #صدنفری که از قبل آماده بودند، #حمله کردند و تا پشت در نیم سوخته آمدند.
قنفذ نیز با گروهی دیگر به پشت درب خانه آمدند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند.
🍃مرحوم طبرسی می نویسد :
عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست.
پس مردم مهاجم، هجوم دسته جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند.
امام علی(ع) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر #شمشیر را برداشتند و حضرت(ع) را #دستگیر کردند
و #ریسمانی سیاه بر گردن حضرت(ع) انداختند، در حالی که او را می کشیدند.
در این موقع
کنار درب خانه، #حضرت فاطمه زهرا(س) میان علی(ع) و آنان حایل شد و مانع از بردن امام(ع) شد.(۱)(۲)
اینجا بود که قنفذ #تازیانهای را به بازوی فاطمه(س) زد که اثر آن تا زمان شهادت آن بانو باقی ماند.
👈دست فاطمه(س) از دامان علی(ع) کوتاه شد و بر زمین افتاد و دشمن، علی(ع) را مظلومانه و کِشان کِشان به مجلس ابوبکر بردند تا به اجبار از او بیعت بگیرند.
فاطمه(س) با جراحت تمام،سراسیمه،به زحمت بلند شد تا مانع بردن علی(ع) به مسجد شود و می فرمود :به خدا سوگند!
نمی گذارم پسر عموی مرا ظالمانه به سوی مسجد بكشانيد.
وای بر شما! چه زود، به خدا و رسولش، در حق ما اهل بیت(ع) خيانت کردید.(۳)
در این هنگام علی(ع) را وارد مسجد کرده و در مقابل ابوبکر که بر منبر نشسته بود، نشاندند و عمر شمشیر را بالای سر حضرت(ع) گرفته بود.
🍃🌸در روایت آمده است که؛
امیرالمؤمنين(عليه السلام) را از خانه اش خارج کردند، و او را وارد مسجد نمودند.
سپس ابوبكر گفت : بيعت كن!
حضرت(ع) فرمود :
اگر من بيعت نكنم، چه می شود؟
ابوبکر گفت : قسم به خدایی كه شريک ندارد، گردنت را میزنيم!
حضرت(ع) فرمود :
در اين هنگام بنده ی خدا و برادر پيامبر(ص) را كشته ايد.
ابوبكر ساكت شد و چيزی نمی گفت!(۴)
در این هنگام، زهرای مرضیه(س) با تن مجروح، خود را به زحمت به مسجد رسانید و خطاب به غاصبین فرمود:
رها کنید پسر عمویم را! قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از علی(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد بر می آورم.
یقین بدانید که ناقه ی صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه ی آن ناقه، نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.(۵)
عمر در این هنگام خطاب به ابوبکر گفت :
آیا دستور نمی دهی کار را تمام کنیم؟!!
ابوبکر گفت : مادامی که #فاطمه(س) در کنار علی(ع) است، او را به چیزی مجبور نمی کنم!
آنگاه حضرت فاطمه(س) همراه حسنین(علیهم السلام) برای نفرین به سوی قبر رسول خدا(ص) حرکت کرد.(۶)
علی(ع) در این هنگام به سلمان فرمود :
سلمان!
فاطمه(س) را دریاب!
🍃🌸سپس فرمود :گوئی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر #فاطمه(س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و در کنار قبر پیامبر(ص) #نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند، و زمین همۀ آنها را در #کام_مرگبار خود فرو می برد.
سلمان به حضرت فاطمه(س) عرض کرد :
ای دختر محمد(ص)!
خداوند پدرت را مایۀ رحمت جهانیان قرار داده است، خواهش می کنم به خانه برگرد و نفرین در حق این مردم نادان مکن.
حضرت(س) فرمود :
ای سلمان! آنان قصد جان علی(ع) كردند.
من در شهادت علی(ع) نمی توانم صبر كنم،
مرا به حال خود بگذار تا كنار قبر پدرم بروم و گریبان چاک دهم و به درگاه خدا، ناله سر دهم.
سلمان در این هنگام عرض کرد :
مولایم علی(ع) مرا فرستاده که به شما بگویم؛ به خانه برگردید و نفرین نکنید.
وقتی حضرت متوجه پیام #امام_خویش شد، فرمود :
[حال که امامم دستور داده] بر میگردم و صبر می کنم و سخن او را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.(۷)(۸)
🔴وقتی ابوبکر این صحنه را دید، فورا گفت :
دستت را پیش بیاور تا با من #بیعت کنی!
اما امام علی(ع) اباء کرد، در حالی که دست مبارک ایشان #مُشت بود.
تمام آنها جمع شدند تا مشت آن حضرت(ع) را باز كنند و در درون دست ابوبكر قرار دهند، نتوانستند.
در این هنگام ابوبكر خود پیش آمد و
👈 دست خود را بر روی دست بسته ی امام علی(ع) به عنوان بیعت کشید و بدان اکتفا کرد و همگی را رها کرد.(۸)
آنگاه که علی(ع) سالم از دست مهاجمان آزادشد
پس علی(ع) خود را به کنار قبر پیامبر اکرم(ص) رساند، در حالی که فریاد میزد و گریه می کرد و ندا می داد که ؛
همانا این قوم مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود که مرا بکُشند!(۱۰)
🍃🌸امام علی(ع)، #تنها و #مظلوم از مسجد مدینه بیرون آمد، و راه خانه را در پیش گرفت.
حضرت زهرا(س) شوهر معصوم خود را نگریست و فرمود :
🍃🌸علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلای جان تو!
یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود؛ اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.(۱۱)
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸
۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳
۳)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱
۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۵)المسترشد طبری شیعی، ج۱، ص۳۸۰
۶)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۷)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱
۸)تفسیر البرهان بحرانی، ج۲، ص۷۱۰
۹)بیت الأحزان محدث قمی، ص۱۱۸
۱۰)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۱۱)نهج الحیاة دشتی، ص۱۵۹، ح۷۵
🆔 @Agamahmoodreza
🔴 چرا امامت از نسل امام حسن( ع)ادامه پیدا نکرد؟
1⃣ مفضل می گوید: به #امام_صادق علیه السلام عرض کردم چه شد که امامت در فرزندان #امام_حسین علیه السلام قرار گرفت و فرزندان #امام_حسن علیه السلام #امام نشدند با این که هر دو پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و نواده او و سرور جوانان اهل بهشتند؟
🍃🌸امام فرمود #موسى و #هارون علیهماالسلام هر دو #پیامبر و رسول و برادر بودند خداوند نبوت را در نژاد هارون قرار داد نه موسى!
هیچ کس نمى تواند بگوید چرا چنین کرد امامت همان خلافت خدا است کسى نمیتواند بگوید چرا خداوند در فرزندان امام حسین علیه السلام قرار داد و به فرزندان امام حسن علیه السلام نداد زیرا در کار خود حکیم است از او نمی توان پرسید چرا چنین کردى. مردم مورد بازخواست قرار میگیرند در کارهاى خود.
📚 بحارالانوار، جلد 63،ص 66.
2⃣ از آن جایی که حضرت #امام_باقر علیه السلام حاصل #ازدواج #امام_سجاد علیه السلام و #فاطمه دختر امام حسن علیه السلام است؛ در نتیجه نسل امامت به طور مشترک از حسنین علیهماالسلام ادامه پیدا کرد. مؤید این سخن، عبارتی است در زیارتنامه #حضرت_معصومه سلام الله علیها که خطاب به حضرت عرضه می داریم:... السلام علیک یا بنت الحسن و الحسین ...
🆔 @Agamahmoodreza
آقامحمودرضا
همنواییِ شیعه انگلیسی با وهابیت 🍃🌸پ.ن : بر اساس منابع مستند تاریخی، خانه حضرت زهرا(س) درب داشته اس
💠 خانه های مکه و مدینه، درب داشته اند!
#شبهه
فرقه ضاله #وهابیت، برای سرپوش گذاشتن به قضیه یورش به خانه وحی و حمله به خانه #حضرت_زهرا سلام الله علیها، شبهه ای را مطرح کرده و می گویند که خانه های حجاز در صدر اسلام، درب نداشته اند که درب خانه حضرت صدیقه سوزانده شده باشد! اخیرا آقای دهباشی نیز این شبهه را مطرح کرده اند.
#پاسخ_شبهه
🔴 در قرآن مجید 👇
اَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ اَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَاْکُلُوا جَمیعاً اَوْ اَشْتاتاً
خانهای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههای دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دسته جمعی یا جداگانه غذا بخورید.»
📚 سوره نور، آیه ۶۱
🔴در روایاتِ اهل سنّت 👇
1⃣ دُکَین بن سعید مزنی نقل میکند: خدمت #پیامبر رفتیم و تقاضای غذا کردیم، به #عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.»
📚 سنن ابی داود، ج۴، ص۳۶۰، ح۵۲۳۸.
2⃣ ابوحمید میگوید: #پیامبر به ما امر کرد که شبها ظروف آب را در گوشهای قرار دهیم و نیز دستور داد که شب هنگام درها را ببندیم.»
📚 صحیح مسلم، ج۳، ح۲۰۱۰
🔴در روایات شیعه👇
3⃣ پیامبر اکرم؛ #علی بن ابیطالب، #فاطمه، #حسن و #حسین (علیهمالسّلام) را جمع کرد و درب را بر روی آنها بست و فرمود: ای خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام میرساند....»
📚 بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۱۹.
4⃣ #سلمان میگوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است.»
در این حدیث سلمان میگوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومی غیر از معنای رایج آن دارد؟
📚 دلائل الامامه، ص۱۰۷
5⃣ عمر گفت: ما را نزد وی ببر، #ابوبکر و عمر و #عثمان وخالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح وسالم مولی ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه آنها را دید، در را بر روی آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وی داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.»
📚 بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۲۷
6⃣ عمر وگروهی همراه وی به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند، فاطمه هنگامی که صدای آنان را شنید، فریاد زد: ای پدر بزرگوارم، ای رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه (ابوبکر) چه رنجها که ندیدم.»
📚 الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۶
🆔 @Agamahmoodreza