eitaa logo
احادیث،اشعارجعفرکیانی
36 دنبال‌کننده
166 عکس
137 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل هفته سرراه تونگارا،چقدرگدانشسته همه پابرهنه اما،همه دسته دسته دسته به امیددیدن تو،شده بیخودازخوداما همه بادوصدامیدو،همه بارجانشسته به امید جرعه ای می ،کرده راه دور،را،طی شده ازدخام لکن،همه بیصدانشسته همه دلشکسته خستن،همه دست وپاشکسته به امیددیدنت ای ،مقتدانشسته من غافل ازتودلبر،ره راست گم نمودم چو کسیکه دایما پا،ی اسنوانشسته زپیاده ها عموما،نبردخبرسواره بخصوص آنکه راحت،توی ماکسیما نشسته کف روی آب باشد،همه عشق مجازی شده باطل عمرانکه،رفته بامونانشسته پی عشق معنوی رو،تواگرپی نجاتی که شداهل رستگاری،هرکه باخدانشسته دل اگر خداشناسی ،درخانه علی زن که علی زرآفرین است وروی طلا نشسته
غزل هفته جمع کی گرددغروروکبر،باافتادگی میخردمعمارهستی هم زماافتادگی پیش مردم ،خاکی وافتادگی باشدصواب پیش مغروران مشوتحقیر باافتادگی گفت خالق،پیش مغروران تواضع باطل است بندگانرامهربانی کن توباافتادگی درمیان خلق مصلح باش و دلسوزی نما آب فواره ثمربخش است باافتادگی درمیان باغ و بستان لاله هازیباترند چون بدست آرددل پروانه باافتادگی ای پسرپیش پدرمادرصداکوتاه کن گرکه خواهی عزت دارین باافتادگی پیشدستی کن همیشه در سلام دیگران تاشوی محبوب نزدخلق باافتادگی نزدمعشوقت سلیمان،باش پیوسته چومور میخردسلطان زموری عشق باافتادگی گرکه خواهی سربلندازامتحان بیرون شوی خویش را تسلیم حق بنمای،باافتادگی
نجواباامام زمان (ع) گلشن روی تودل شیداکند طفل گمگشته پدرآواکند آنقدر گرددمحیط خویش را تاپدرراعاقبت پیداکند ای پدرمن گمشدم درخویشتن جلوه ای فرماولطفی کن بمن ___ درپی ات آواره در هرجا شدم آنقدرگشتم که ناپیداشدم چون نشددستم بدامانت رسد مردم ومن ازدمت احیاشدم ای معطر ازتوهردشت ودمن جلوه ای فرماولطفی کن بمن ____ چون بیایی این جهان گلشن شود شام تیره از رخت روشن شود سهل گرددمشکلات بندگان ظلم بادست توریشه کن شود دوستدار شیعه ،خصم اهرمن جلوه ای فرماولطفی کن بمن ___ مظهرلطف خداوندی بما حجت ثانی عشرهستی بما رستگاری باتوپیدامیشود ازتومیگرددجهان پرازصفا ای کلام توهمه شکرسخن جلوه ای فرماولطفی کن بمن __ نام من راثبت کن دردفترت گیر من رازیر آن بال وپر ت برگه سربازیم امضانما یابن الزهرا جان زهرا مادرت شاهد اعمال برهرمردوزن جلوه ای فرماولطفی کن بمن
غزل هفته دنیای عجیبیست که مادرپی آنیم چون سوده درهاون تقدیرممانیم(می‌مانیم) گفتیم که مادرپی عمری چونوحیم باتجربه دیدیم نمانیم نمانیم تکلیف من ومانشده روشن و شفاف درمعرکه عمر کدامیم کدامیم گرنیک ببینیم به این چرخه هستی معلوم شودشمس ولی برروی بامیم ای همچومنی غافل ازفلسفه عمر چون آب رونده به جوی عمربمانیم برخیزوببین قافله هاکوچ نمودند ماهم پیشان نیزهمین نغمه بخوانیم آخر بشودنیت مابرهمه معلوم ماموم کدامین امام،باچه مرامیم باصوت رساگویم واعلام نمایم ماتابع ودلداده امام زمانیم
بمناسبت حرکت امام رضا(ع)از مدینه به خراسان وروززیارتی مخصوص حضرت از مدینه آمدی سوی خراسانت رضا اهلبیت خویش را کردی توگریانت رضا گفته ای میرم سفرازشهر جدومادرم آمدی توسوی ایران وخرآسانت رضا چون قدم بگذاشتی درشهرنیشابوریان کرده ای روشن ز،نورروی تابانت رضا میزبانت شدعجوزه ای که چشمی هم نداشت عاقبت کردی توبینایش ز درمانت رضا کاتبان جمعندگرداگردتودرمحضرت سلسلت الذهبت خواندی به الحانت رضا هرکه حاجت خواست ازتوای عطوف و مهربان داده ای توحاجتشان رازاحسانت رضا آمدی درطوس وشدمشهداقامتگاه تو ظلم بیحددیده ای از سوی عدوانت رضا باخداعهدی که بستی توعمل کردی به آن جانفداکردی برای عهدوپیمانت رضا عاقبت مامون بی‌دین کردمسموت زکین کرده ای زین روجهانی راپریشانت رضا چون گزیده مارپیچیدی بخوددرحجره ات کرده ای آخر جوادخویش مهمانت رضا آن سفارشهاکه برابن الشبیب داشتی کرده ای مارابه جد،و،خویش گریانت رضا کیانی(حضرتعبدالعظیم):
غزلی کوتاه کشتی که داردناخداسالم به مقصد میرسد هرکشتی بی ناخدامقصدکه نه،بدمیرسد مقصدفرارویش بود هرکشتی باناخدا بی ناخداحتمابرآن طوفان بیحدمیرسد بی ناخدا پهلواگر گیردکنا ساحلش حتمابرآن یک هجمه ای ازدیووازددمیرسد اسرع ترین کشتی بودفقط سفینت الحسین برساکنانش لطفها از سوی ایزدمیرسد خواهی اگرسالم رسی برمقصد ای عاقل برو بنشین در این کشتی ،که این کشتی به سرمدمیرسد
غزل هفته دنیای عجیبیست که مادرپی آنیم چون سوده درهاون تقدیرممانیم(می‌مانیم) گفتیم که مادرپی عمری چونوحیم باتجربه دیدیم نمانیم نمانیم تکلیف من ومانشده روشن و شفاف درمعرکه عمر کدامیم کدامیم گرنیک ببینیم به این چرخه هستی معلوم شودشمس ولی برروی بامیم ای همچومنی غافل ازفلسفه عمر چون آب رونده به جوی عمربمانیم برخیزوببین قافله هاکوچ نمودند ماهم پیشان نیزهمین نغمه بخوانیم آخر بشودنیت مابرهمه معلوم ماموم کدامین امام،باچه مرامیم باصوت رساگویم واعلام نمایم ماتابع ودلداده امام زمانیم
شهادت حضرت جوادالائمه (ع) ملعونه همسر دست بردارازسرمن کم هلهله کن پیش زهرامادرمن درعمرخودهرگزبدی برتونکردم از چه مرامسموم کردی همسر من من دوست دارم بالب تشنه بمیرم با یاد جد کشته با دشنه بمیرم عیبی ندارد کاسه آبم شکستی بگذار اینجا با لب تشنه بمیرم گرچه لب من تشنه یک جرعه آب است گرچه دهی یکجرعه اش برمن، ثواب است من وارث تشنه لب کربلا و بلایم اما دلم با شیر خواره رباب است بس کن بمن ای زن دگرجور وجفارا من را میان غصه و آلام بگذار من در،دم آخر، بیاد قتلگاهم جسم مرا بردارروی بام بگذار بر مرگ من کف میزنی وشاد هستی این حجره ام اصلاشبیه کربلا نیست از مرگ من شادی به همراهت کنیزان شادی کنند اما خبر از نیزه هانیست آری اراذل جد من را سر بریدند اما سر من سالم و شرمنده هستم اوزیر خنجر حنجرش شدپاره پاره این حنجرمن سالم وشرمنده هستم جدغریبم زیرسم اسب له شد قاتل بروی من در حجره ببسته برپیکرمن نیزه ای حتی نخورده جد غریبم استخوانهایش شکسته جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت حضرت جوادالائمه(ع) اززهرمیسوزدتمام پیکرمن اتش زده این زهربربال وپرمن چشم انتظارم تادم آخربیاید فرزنددلبندم ببالای سرمن درحق ام الفضل من ظلمی نکردم ازمن ندیده غیرخوبی همسرمن بااینهمه کرده مرابازهرمسموم اززهراوپرپرشده برگ وبرمن گفتم به اوازمادرم زهراحیاکن پروانکردآن بیحیاازمادرمن گفتم که ازسوزعطش آتش گرفتم آوردآبی یک کنیزی دربرمن یک جرعه ای ازآن نشدتامن بنوشم انراگرفت وبرزمین زدهمسرمن لبهای من ازتشنگی ترک ترک شد اماکندیادحسین چشم ترمن من کشته زهرعدوی بیحیایم امانشددیگرجداازتن سرمن درحجره دربسته تنهاوغریبم اماندیده غربتم راخواهرمن بردندروی بام جسمم راسه روزی کبوتران گشتندسایه گسترمن بگداشتنددرآفتاب گرم وسوزان ان پیکرعریان جدّ اطهر من من بیشتراززهر،میسوزم ازاینکه رفته اسارت عمه غمپرور من جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت حضرت جوادالائمه(ع) میان حجره مردی ناله دارد لبانی سرخ همچون لاله دارد میان حجره اش بی یاروتنهاست زبانم لال این فرزندزهراست عریز فاطمه تنها و مسموم شده بازهرام الفضل مسموم شبیه مجتبی ازکین همسر شده بازهرام الفضل پرپر تمام پیکراو پرشراره جگراوشده اززهرپاره چوزهرقاتلش براواثرکرد گل سرخ رضاعزم سفرکرد کسی که بین این حجره فتاده بروی خاک حجره سر نهاده جوادابن الرضافرزندزهراست نهمین حجت دنیا و عقباست ز عمر خویش میگیرد کناره کبوترها به جسمش داده سایه ولی کرببلا غوغا بپا شد سرجدش بریده ازقفاشد به پیش چشم زینب خواهراو عدو زد بر روی نیزه سر او جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت امام جواد(ع) السلام ای زاده خیرالنسا مظهرجودی ،جوادابن الرضا بیکس وبی یاوروتنها شدی درمیان حجره افتادی زپا ازچه می پیچی بخودازسوززهر گشته ای مسموم با زهر جفا ایکه هستی حجت دنیاودین کردام الفضل مسمومت زکین مظهرجودی واحسان وکرم عاجزاز وصف توگردیده قلم من کجاومدح تو ای بهترین مدح من مانندیک قطره زیم کاش بودم لال،نمیگفتم چنین دادام الفضل ازکین برتو سم درجوانی همچوزهرا مادرت کشت خصم وکردچون گل پرپرت زهرآتش زدبه جسم وجان تو اسمانها و زمین گریان تو توزسوززهرپیچیدی بخود همسر بیرحم تو،خندان تو یکه وتنهاشدی در حجره ات واپسین دم حجره شدزندان تو ازعطش دادی زکف تاب وتوان مادرت شدبرتوگریان در جنان ازغم توشد بعالم غلغله شدپریشان توصدهاقافله ازعطش شدلعل لبهایت کبود قاتلت میکرد اما هلهله برغریبی وغمت مولای ما عالم امکانشده درولوله ای رضاراهستیت بودونبود ازعطش لعل لب توشدکبود زهرچون برپیکرت شدکارگر مادرت درعرش اعلازدبه سر ماعزادارغم داغ توایم چون عزادارتوفرزندوپدر میوه قلب وعلی وفاطمه حافظ قرآن وهادی بشر ای فدای جودواحسانت جواد داد،ام الفضل هستیت بباد درجوانی همچو گل پرپرشدی وارث عمر کم مادر شدی چون عمویت مجتبی درخانه ات بیکس وبی یارو بی یاورشدی آخرعمرت ز‌دست همسرت سوختی از زهراو مضطرشدی جگرت شداربااربا یا جواد گشته ای مهمان بابا یاجواد لیک جداطهرت درکربلا راس پاک اوشدازپیکرجدا خواهرش زینب کنارپیکرش گفت باجدش رسول دوسرا کی رسول الله ای نوردوعین این حسین توست برخاک بلا ازمدینه سوی اینجاکن نگاه این حسین توست بین قتلگاه جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
پنج تن، هر پنج تن نور خداوند مبین احمد و زهرا و سبطین و امیرالمؤمنین در میان خاکیانند و هدایت می کنند در زمین هستند اما شان شان بالانشین شأنشان، فوق بشر اما تنزل یافته صاحب علم لدنی، اولین و آخرین باعث خلق دو عالم، کاملین عالمند هر زمانی که کند ایجاب، اعجاز آفرین پایه های استوار خلقت کون و مکان در حقیقت بهر ابناء بشر، حصن حصین صاحب مکتب محمد سرور پیغمبران با خود آورده علی را، مرشد روح الامین چون نظر کردند نجران، بر شکوه پنج تن عاقبت تسلیم ایشان گشته، اما شرمگین می‌رود بالا تمام پرده ها، پیش علی صاحب علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین روزها مشغول حفر چاه و کشت و زرع بود در تمام عمر خود او، بهترین کار آفرین هرشب عمرش تهجد،سوز و اشک و ناله بود گه شب و گه روز اما با فقیران همنشین او نشد مانند پیغمبر اگر از سوی حق لیک شد بر انبیاء، غیر از محمد، برترین حضرتش داماد پیغمبر، و کفو فاطمه عاقبت شد داغدار این گل چون یاسمین در‌‌ شب معراج پیغمبر به هر جا سیر کرد دید او را پیشتر، هم در یسار و در یمین می شوی اهل نجات و رستگاری گر شوی با ولایت، از ولایت، توشه گیر و خوشه چین
غزلی هفته گرمدعی حرف درستی سخنت کو درحین سخن لهجه شیرین دهنت کو تااینکه طراوت بدهی مستمعت را گل‌های بهاری، به دشت ودمنت کو دردشت رهاکرده ای این توسن سرکش ازبهرمهارش لجم وآن رسنت کو تاذائقه خلق زدستت نشودتلخ شیرینی درحرف،ومشک ختنت کو دایم توازاین شهربه آن شهر روانی پس مملکت وشهرودیارووطنت کو دائم سخن از رفتن وازمرگ بگویی گرلقلقه ات نیست بگوپس کفنت کو ازخدمت برخلق، سخن رانده ای اما آثارمبرهن زچنین ممتحنت کو بس کن سخن ازوحدت ویکر نگی باهم پس وحدت دشمن شکن وانجمنت کو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅ثواب خرج کردن در راه ارواحنا فداه 🤲اللهم عجل لولیک الفرج 🎙استاد 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🕊🦋أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🦋🕊 ┏━━━━━━━━━🌺🍃━┓   https://eitaa.com/baset313_ir      ┗━🌺🍃━━━━━━━━━┛ 🌻کانال باسط🌻
مباهله درروزمباهله چه کس آمده بود پیغمبر ما با همه کس آمده بود دیدندکه با فاطمه و با حسنین دیدندکه باعلی نفس آمده بود نجران به خیال باطل وموهومش درجنگ به شیردرقفس آمده بود ____ روزی که مباهله مقررگردید هنگامه مهرماه واخترگردید برقوم مسیحیت نجرانیها اسلام چنان گذشته برترگردید آورده نبی علی وسبطینش را شاخصترشان همسرحیدرگردید ____ شدروبروی جبهه حق چون باطل دربین مسیحیان یکی شدعاقل گفتاکه اگرمباهله بنماییم قطعابشودعذاب برمانازل تسلیم شویم وجزیه بپردازیم تااینکه شودعذآب ازمازایل ____ این پنج نفرمحورعالم هستند اشرفترازعالم وآدم هستند نفرین که کنندمیشود،کن فیکون ذیحق بخداقدرمسلم هستند اینطور که درچهره شان میبینم هرپنج نفرخوداسم اعظم هستند ____ اینها همه کاملین عالم هستند هم نفس ودوسبط ودخت خاتم هستند ملک و ملکوت دریدقدرتشان برعالم امکان همه اقدم هستند ازبهرمباهله مصمم هستند برحق وحقیقت،همه محکم هستند ____ مغلوب شماوتابع اسلامیم این عهدببندیم وبرآن الزامیم درمحضرتان زجان و دل تسلیمیم ازمحضرتان طالب استرحامیم درچهره تان نورخدامیبینم بی چون وچراطالب استسلامیم ____ اسلام پیمبرش که رحمت باشد برعالمیان وحدت وبرکت باشد هرکس که جداکند خودش راازآن درحشرجزای اوعقوبت باشد دربین مسیحیت وآیین یهود اسلام فقط،ملاک وحجت باشد
شهادت شاهدکربلاامام باقر(ع) من باقرم همراه جدم کربلارفتم در کودکی دروادی رنج وبلارفتم در کودکی همراه مادربودم وبابم همراه عمه زینب وخون خدارفتم در کودکی باچشم خود رنج وبلادیدم ماازمدینه وقت رفتن محترم بودیم با احترام و باوقار و با خدم بودیم بودند عمه های من بافرو با اجلال ماازمدینه وقت رفتن باحشم بودیم اجلال رادرچهرهای عمه هادیدم وقت ورود قافله عمه پریشان شد دیدم که پشت خیمه خودعمه گریانشد گفتابرادرجان مگراینجاکجا باشد از چه قرارماحسینم این بیابان شد آثار غم در چهره خون خدا دیدم کم کم سپاه کوفه گرداگرد مارا بست باوعده های بن زیاد گردیده بودندمست یک عده رفتندازسپاه ولشکر جدم این عده که رفتند قلب عمه ام بشکست آثار غربت در گل آل عبا دیدم چون روزعاشورا که شدغوغای محشرشد هنگامه جانبازی عباس و اکبر شد اصحاب و یاران،جانفداآماده گردیدند حتی زمان رزم شیرخواره اصغر شد من از سپاه جد خودعشق و وفادیدم دیدم به چشم خویش قاسم برزمین افتاد دیدم که جدم مضطرب رخ بررخش بنهاد دیدم که جدم رامیان خون صدا میزد دیدم که درآغوش جدم ناگهان جانداد باچشم خودمرگ عزیز مجتبی دیدم دیدم که جدم رفت دنبال در نابش دیدم که اکبر رفت وجان می‌رفت ازبابش دیدم که اکبر درمیان خاک وخون افتاد دیدم به صحرا،پخش،جسم اربااربایش من پیکرش راغرق خون ازهم جدادیدم دیدم به جدم گفت عمویم سینه ام تنگ است باغربت توماندن من یااخاننگ است برمن اجازه ده برای جنگ بادشمن دشمن دلش ازکینه وازآهن و سنگ است جوروجفاوانگه من ازقوم دغادیدم تا شد بلند از علقمه ادرک اخای او رنگ از رخ جدم پریدازاین صدای او دیدم که شدجدم سراسیمه سوی علقم دربین ره افتادچشمش برلوای او غلتان بخون الگوی ایثار وفادیدم دیدم عمو در بین نخلستان کمین خورده در بین نخلستان به صورت برزمین خورده دیدم که هر دو دست او از تن جدا گشته دیدم عمودی بر سر او تا جبین خورده من انکسار چهره خون خدا دیدم دیدم که جدم غرق در خون دست و پامیزد شمر لعین خنجر به جدم از قفا میزد هرضربتی که شمر با خنجر به او میزد زهرا ببالای سرش او را صدا میزد با پهلوی بشکسته من خیرالنساء دیدم جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت امام باقر(ع)تسلیت باد به سن کودکی درکربلا رفت بهمراه پدر سوی بلا رفت به محمل بوددرآعوش مادر برای یاری خون خدا رفت شده آماده، بهر هر بلایی بهمراه پدر شد کربلایی بهمره پدر باقر چها دید بلا روی بلا روی بلا دید گهی دید عمه اش را دلشکسته زمانی هم سری برنیزهادید بروی ناقه عریان نشسته بهمره پدر با دست بسته اسیری رفته باخیل اسیران دویده برروی خارمغیلان به چشم خویش دیده جدّخودرا که میخواندبروی نیزه قران زسوزدل کشیده آه شبگیر پدر را دیده بین کندوزنجیر بهمراه پدردرچنگ اغیار شنیده ناسزادربین بازار به چشم خویش دیده عمه اش را که سیلی میخوردازدست اشرار تمام خاطراتش مانده در دل نداردجزغم وجزغصه حاصل زسبحان حجّتی برما سوا بود خودش شاهد به آن رنج وبلابود پس از بابای مظلوم و غریبش شهید زنده ای از کربلا بود پس از عمری که شد پیوسته مظلوم عدو مولای ما را کرد مسموم زغمهای رقیّه بس که افسرد بدوشش کوله بارغصّه میبرد زمانیکه رقیّه خورد سیلی گمانم اینکه آقا آنزمان مرد ز دست آل یهود سعودی شود آزاد قبر او بزودی برویش بسته دیگر راه چاره جگرش را نموده زهر، پاره نه تنها شیعه میسوزد زداعش برایش آب گردد سنگ خاره ندارد صحن وایوان و رواقی ندارد قبر او شمع و چراغی جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع) نوشتم نامه از بهرت بیایی ولی ایکاش به کوفه نیایی من این نامردمردم راکه دیدم بجز نیرنگ از آنان ندیدم مرام کوفیان دنیا پرستی است وآلوده شدن درعیش ومستی است عزیز فاطمه برگر‌د برگرد که در کوفه نمیباشد یکی مرد هوای کوفه سرخ وسردباشد دلم از کوفیان پر درد باشد ندارند احترام میهمان را نیاورهمرهت مولازنان را مسلمانند در ظاهر اماما ولی دارنددردل کینه ازما پناه نایبت تنها در این شهر شده یکزن که باشدبرترازمرد جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
شهادت حضرت مسلم ابن عقیل (ع) نایب العشق در میان کوفیان بی یاور است گرچه بی یاور شده اما بفکر دلبر است میرودکوچه به کوچه درپی یک سرپناه فکر آواره گی نور دو چشم حیدر است خانه های اهل کوفه بررویش بسته شدند کودکان او از این آوارگی خسته شدند عاقبت برخویشتن بااشک چشم احساس داد کودکانش را بدست یک نمک نشناس داد عاقبت با یک تله او را اسیرش کرده اند کوفیان با خدعه او را دستگیرش کرده اند دستهایش را که می بستندانجابا رسن زنده شددر خاطر او دستهای بوالحسن گر چه دستتش بسته شدخدشه به قاموسش نخورد پیش چشم او دگر سیلی به ناموسش نخورد برد عدو او را سر دارالعماره از جفا کرد با یک ضربه رأس مسلم ازپیکر جدا گرسر او شد جدا عدو فقط یک ضربه زد برحسین اما عدوازپشت هجده ضربه زد جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
نوحه حضرت مسلم ابن عقیل (ع) سبک حاج ناظم مسلم شده تنها به شهر کوفه ۲ هروله اش شده میان کوچه میدهداین پیام میا کوفه امام این کوفیان پیمان شکستند خانه بروی من ببستند میا به کوفه ای حسینجان۴ مولای من ابن عم ای حبیبم۲ به شهر کوفه بیکس و غریبم ترک این سفر کن ز کوفه حذر کن کشند منرا به سر دار(کاف باکسره) پسر عمو خدا نگهدار میا به کوفه ای حسینجان۴ اگر چه بسته شده هر دودستم۲ یاد گل سه ساله تو هستم نام تو برلبم بیاد زینبم ای به سپهر من ستاره همره میاور شیر خواره میا به کوفه ای حسینجان۴ جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
غدیر-ولایت-علی دم میزنم ز عشق علی تا که زنده ام چون عشق اوبودکه مراکرده بنده ام هرگز دلم به غیر او جایی نمی رود از بهر او بود همهٔ اشک و خنده ام من خود بخود نداشته طبعی روان به شعر از عشق او بود که روان شد قریحه ام با افتخار میکنم اعلام این سخن حب و ولایتش بود آیین و ایده ام روز الست عشق او شدعرضه برهمه من ازالست عشق علی برگزیده ام دربین عشقها ی موجود در جهان بهتر ز عشق حیدر و آلش ندیده ام گشتم ولی ندیده ام برترزعشق او من در پناه و ظل علی آرمیده ام ناقص بود رسالت احمدبدون او حکمی بود که آمده ازآفریده ام شددستگیرانبیاء تنها فقط علی منهم علی وعشق علی راخریده ام تا زنده ام به صوت جلی گویم ای سخن دم میرنم ز عشق علی تا که زنده ام جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
زبانحال حضرت مسلم (ع) من در میان کوفیان تنها و بی یارم اینجادلم خوش هست بایادتودلدارم گرچه تمام خانه هارابررویم بستند اماندارم غصه ای چون من تورادارم فکرمرا بد عهدی کوفی پریشان کرد ازا ین پریشانی پسرعم زارو بیمارم گر چه شدم درکوچه ها ویلان وسرگردان اما دلم گرم است با یاد تو سالارم باخدعه ونیرنگ اسیرم کرده انداینجا دیگرفتاده تا به روز حشر دیدارم دندان من بشکسته ولبهاترک خورده هم تشنه ام هم غرق خون گردیده رخسارم بادست بسته میکشانندم سوی مقتل دارالاماره میشود قربانگه و دارم پسرعموجان کن حلالم ایندم آخر من یادگاری همره تو دختری دارم باشد قرار ما دم دروازه کوفه من بهر استقبال ازتو یک سری دارم جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
مباهله نفس وجان ونورچشمان رسول با پیمبرآمدند و با بتول روبروی پنج نورعالمین گشته ظاهرعده ای اماجهول چون جلال پنج تن دیدند خود بیم مردن کردبینشان حلول آمده بودند بر مباهله ناگه از این کاربنمودندعدول ازهلاکت گشتن خودبیمناک شرط جزیه راهمه کردندقبول درهمینجارحمت این پنج تن برمسیحیان نجران شدشمول چونکه گردیدندمقهوراینچنین جملگی گشتنددلتنگ وملول جزیه ها را مدتی پرداختند چند سالی میشد این جزیه وصول بعدازآن کردندعهدخویش نقض چونکه ازپیمان خودکردندعدول
هدایت شده از گلدسته
🔹🍃🌺🍃🔹🌹🍃🔹🌺 💐روز عرفه روز تسبیح و 🕊دعا و صلوات است امروز 💐مهدی فاطمه(عج) 🕊بین عرفات است امروز 💐کاش اینبار 🕊عرفه آخر هجران باشد 💐کن دعا بهر فرج 🕊که مستجاب است امروز 💐اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج💐 ◾️🔹🌺🔹◾️🍃🌹 🥀کیست مسلم 🖤پنج تن را نور عین 🥀مـورد تایید 🖤مولایش حسین(ع) 🥀کیست مسلم 🖤یاور خون خــدا 🥀اوّلین پیام آور و سفیر خون خدا 🥀شهادت سفیرالحسین(ع) حضرت مسلم تسلیت باد
✨باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد ✨گاهی بهشت در دل آتش فراهم است ✍🏻 فرا رسیدن "عید سعید قربان" بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد.🌺
میلاد حضرت هادی (ع)مبارک باد امشب گلی ازگلشن طاها بدنیا آمده ابن الرضای دومی از لطف یکتا آمده از دامن مامش سمانه در زیبا آمده نور دو چشم حیدر و ام ابیها آمده درخانه ابن الرضا ماهی دل آرا آمده گشته ز یمن مقدمش روشن سماوات وزمین این طفل جان تازه ای برجسم ایمان میدهد اوجی مجدد مکتب اسلام و قرآن میدهد راه سعادت را نشان جمع انسان میدهد نورحقیقت بربشر چون شمس تابان میدهد بر درد بیدرمان ما دارو و درمان میدهد بیت ولایت شد از او خرمتر از خلد برین این طفل هادی باشد و ما را هدایت میکند این طفل والی باشد و بر ما ولایت میکند این طفل حتی بر عدوی خود عنایت میکند از شیعیان خویش در عقبا حمایت میکند بر سائلان خویش لطف بی نهایت میکند بندقماطش گشته براهل یقین جبل المتین در پرده تصویرها گشتند شیران رآم او سیمرغ دل گشته اسیردانه های دآم او خورشیدعالم مطلعش سرمیزنداز بام او دل میشود سیراب از مائ طهورجام او منشورشیعه،جامعه،مهرش بودبانام او دارد به نزدحق تعالی جایگاهی اینچنین جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
عیدغدیرخم عیدالله اکبر مبارکباد عیدبزرگ شیعیان عیدغدیر است بانص پیغمبرعلی زین پس امیراست دروادی خم مسلمین راامرفرمود باامرحق زین پس علی من راوزیراست درکل خلقت چون علی دیگرنیاید زیرا علی درهردوعالم بینظیر است فرمود ای مردم علی دیگرپس ازمن باشدامام ورهبرهرمرد و هر زن فرمود پیغمبرکه ای مردم بدانید دیگرپس ازمن بیکس ویاورنمانید باشدپس از من او وصی و جانشینم پای علی باجان ودل محکم بمانید حب علی میزان اعمال است مردم حتی نمازی بی ولای او نخوانید هرکس که باشدخصم او،خصم است بامن باشدامام ورهبر هر مردو هر زن فرمود برهرکس منم مولاو رهبر براو بود زین پس علی مولاوسرور ابن عم من حافظ دین خدائیست ازبعد من باشد علی معیار ومحور من شهر علمم،وعلی هم باب این شهر مانندمن،ازانبیا هم هست برتر باشد علی ،هم گوشت وهم خونش ازمن باشد امام و رهبر هر‌‌مردو هر زن مردم فقط حیدر امیرالمومنین است حب و ولای او فقط حصن حصین است تنها موالیان او اهل نجاتند اولنگرهفت آسمان و این زمین است مردم علی حق است وحق هم باعلی هست علم الیقین،حق الیقین،عین الیقین است باشدبهشتی یاورش،درناردشمن باشد امام و رهبر هرمرد و هر زن امشب شب شادی وشورشیعیان است هنگامه تبریک برصاحب زمان است فرموده اکملت لکم دین(به تنوین نون) خداوند جشن ولایت در زمین و آسمان است فرموده هر کس گرددازاو رویگردان درآتش قهر خداوند جهان است گویید این پیغام،درهرکوی وبرزن باشد امام و رهبر هر مرد وهر زن جعفر کیانی(حضرتعبدالعظیم):
سرودمسجدی وغیرمسجدی عیدغدیر: برسردست نبی مرتضی شدجانشین یاامیرالموُمنین یاامیرالموُمنین۲ وادی خم همشده بهترازعرش برین یا........... یا...........‌۲ وادی خم غلغله برپاشده امررب العالمین اجراشده صدگره ازمشکل ماواشده عشق رب العالمین مرتضی شدجانشین یا......‌. یا.......۲ گفت پیغمبرعلی اعلابود اوپس ازمن برهمه مولابود دوستیّ اش عین تولاّ بود دشمن اودشمن خدابود خم شده عرش برین مرتضی شدجانشین یا...... یا........۲ شیعه امشب صاحب مولاشود برمذاهب سرور و آقا شود رستگاریّ ونجات شیعیان باولای مرتضی امضا شود شدبه ماحبل المتین مرتضی شدجانشین یاامیرالموُمنین یاامیرالموُمنین۲
غدیر،علی ولایت ازدل هرانس وجن نام علی آیدبگوش درغدیرآوای بخن یاعلی آیدبگوش دردل دشت و بیابان غنچه هاسر بازکرد هستی عالم به حیدرعشق خودابرازکرد شدطنین، نام علی درآسمانهاهمزمان یعنی ای عالم علی گشته امیرمؤمنان آیه اکملت شدنازل به ختم انبیاء جانشین حضرت ختم رسل شدمرتضی زین بشارت گشته برپاجشن درعرش برین مژده برشیعه ،شده حیدرامیر المؤمنین هم ولایت هم رسالت هردوبال عشق حق این بودنص صریح واین بودسرمشق حق هم رسالت هم ولایت هردوبی هم ناقصند بعدعیسی ،هم ولایت هم نبوت شاخصند آیه ۵۸ آل عمران است این که بجزاسلام آیینی نیایدبعداین هرکه داردعشق حیدررابودزیباخصال بی ولای اوبودخاسر،و،حتی ناحلال
یا اباعبدالله محرم نزدیک است شبهای محرم وعزا نزدیکست شبهای غم وماتم مانزدیکست ماه غم وحزن اهلبیت طاها ماه خامس آل عبانزدیکست ماه قتل عام کودک وپیروجوان ماه ستم وماه جفانزدیکست این ماه محرم مه عشق است و جنون ماه عشقبازی وصفانزدیکست ای شیفتگان همه خوبیها شبهای مناجات ودعانزدیکست هرکس که بدنبال دوامیگردد گوییدبیابیا دوا نزدیکست آنانکه بدنبال شفامیگردند گوییدبیایندشفانزدیکست داریم حدیث که البلاءوللولا ای قافله عشق بلانزدیکست گویندحسین رحمت واسعه است این رحمت واسع خدانزدیکست گریه بر حسین برگ آزادی ماست هنگامه گریه وعزانزدیکست یارب کرمی تابه محرم برسیم بردرد دل کوثر خاتم برسیم